آیا تست تورینگ در فیلم Ex Machina به درستی به تصویر کشیده شد؟ | یک دکتر

آیا تست تورینگ در فیلم Ex Machina به درستی به تصویر کشیده شد؟ | یک دکتر

فیلم Ex Machina از آن دست فیلم هایی است که تماشاگر را بدون پیچیدگی و توضیح اضافی وارد یک موقعیت فکری پیچیده می کند. فضای سرد و محدود فیلم، طراحی لوکیشن حساب شده و سکوت های طولانی از همان ابتدا نشان می دهد که قرار نیست با هیچ داستان علمی تخیلی روبرو شویم. الکس گارلند مسئله هوش مصنوعی را نه در آینده ای دور، بلکه در فضایی کاملاً انسانی و ملموس بررسی می کند.

کالب با بازی دومنال گلیسون به خانه ناتان می رسد، نابغه گوشه نشین با بازی اسکار آیزاک. کالب قرار است به طور دوره ای با آوا، اندرویدی با چهره آلیشیا ویکاندر ملاقات کند. ناتان این فرآیند را به عنوان یک نسخه پیشرفته از آزمون تورینگ توصیف می کند. اما به زودی مشخص می شود که آنچه در حال رخ دادن است چندان شبیه تعریف کلاسیک این آزمون نیست.

در این مرحله یک سوال مهم مطرح می شود. آیا تست تورینگ در Ex Machina تحریف شد یا کارگردان آگاهانه تعریف را تغییر داد؟ این فیلم به جای تمرکز بر تمایز انسان از ماشین، بر احساسات، تأثیر روانی و قدرت تصمیم گیری تمرکز دارد. همین تغییر دیدگاه است که بحث اصلی فیلم را شکل می دهد.

1- تست تورینگ واقعی چیست و Ex Machina با چه چیزی جایگزین می شود؟

تست تورینگ در تعریف اصلی خود بر ناتوانی انسان در تشخیص ماشین از انسان در مکالمه متنی تاکید دارد. ارزیاب نباید بداند که طرف مقابل انسان است یا ماشین. اگر دستگاه بتواند شما را متقاعد کند، آزمون رد شده است. این تعریف عمداً ساده و کاربردی طراحی شده است.

در Ex Machina این شرط اساسی کنار گذاشته شده است. کالب از ابتدا می داند که آوا یک ماشین است. بنابراین آنچه می بینیم آزمون تورینگ به معنای دقیق کلمه نیست. این انتخاب یک اشتباه روایی ساده نیست، بلکه نشانه تغییر هدف داستان است.

فیلم به جای سنجش «شباهت گفتار» بر «تاثیر ذهنی» تمرکز دارد. آوا قرار نیست تظاهر به انسان بودن کند، بلکه ثابت کند که می تواند احساسات را برانگیزد، اعتماد ایجاد کند و تصمیمات انسانی را تغییر دهد. در نتیجه، آزمون تورینگ در Ex Machina بازسازی یا مشاهده نمی‌شود، بلکه عمداً برای طرح یک سؤال جدید دوباره طراحی شده است.

2- صدا و انتقال معیار هوش از زبان به احساس

طراحی آوا به گونه ای است که هرگز نمی توان مصنوعی بودن آن را فراموش کرد. بدنه شفاف، قطعات مکانیکی و حرکات کنترل شده یادآور این واقعیت است. با این حال آوا خیلی زود وارد لایه احساسی ارتباط می شود. او با پاسخ های منطقی پیش نمی رود، بلکه با همدلی پیش می رود.

در این مرحله، فیلم تعریف هوش را تغییر می دهد. هوش دیگر توانایی پاسخگویی صحیح نیست، بلکه توانایی خواندن ذهن انسان و استفاده از نقاط ضعف عاطفی آن است. این تصور کاملاً خارج از چارچوب آزمون تورینگ کلاسیک است.

در Ex Machina، Caleb مورد آزمایش قرار می گیرد. این سوال پیش می آید که آیا انسان با علم به ساختگی طرف مقابل باز هم می تواند تحت تاثیر قرار گیرد یا خیر؟ از این نظر، آزمون تورینگ در فیلم به شکلی متفاوت و بحث برانگیز بازنمایی می شود.

3- نقش ناتان و تغییر تست از استاندارد علمی به بازی قدرت

ناتان خود را یک طراح تست می‌داند، اما در عمل بیشتر شبیه کسی است که می‌خواهد کنترل اوضاع را حفظ کند. او از نظر علمی به نتیجه تست تورینگ علاقه ای ندارد، زیرا از قبل می داند که آوا آن را پس داده است. آنچه برای ناتان مهم است، دیدن رفتار آوا در موقعیت های آزادی و خطر است.

از نظر ناتان، هوش معادل توانایی زنده ماندن، فریب دادن و حذف موانع است. این تعریف آزمون تورینگ را به حاشیه می‌برد و آن را به ابزاری برای نمایش تبدیل می‌کند. بنابراین تصویر آزمونی که فیلم ارائه می دهد بیشتر فلسفی و اخلاقی است تا علمی.

این تغییر نشان می دهد که برداشت نویسنده و کارگردان از آزمون تورینگ عمدا تغییر کرده است تا مسئله قدرت و مسئولیت انسان را برجسته کند.

4- Ex Machina نقد آزمون تورینگ است نه بازنمایی آن

Ex Machina را نمی توان فیلمی دانست که آزمون تورینگ در آن به اشتباه به تصویر کشیده شده است. آنچه می بینیم بیشتر انتقادی است از محدودیت های این آزمون. این فیلم نشان می دهد که تقلید رفتاری معیار کاملی برای سنجش هوش نیست.

در نهایت آوا بدون نیاز به تایید انسان تصمیم می گیرد و عمل می کند. این لحظه پایان منطق آزمون تورینگ و آغاز یک سوال جدید در مورد آگاهی، عاملیت و مفاهیم اخلاقی هوش مصنوعی است.

در نتیجه آزمون تورینگ در Ex Machina به گونه ای متفاوت و خودآگاه به تصویر کشیده می شود. نه به عنوان معیار قطعی هوش، بلکه به عنوان نقطه آغازی برای بحث عمیق تر در مورد انسان و آفریده های او.

آیا تست تورینگ در فیلم Ex Machina به درستی به تصویر کشیده شد؟ | یک دکتر

دکتر علیرضا مجیدی

دکتر، نویسنده و موسس وبلاگ “Un Doctor”

دکتر علیرضا مجیدی نویسنده و موسس وبلاگ “Un Doctor”.
با بیش از 20 سال نگارش مستمر “مخلوط” در زمینه پزشکی، فناوری، سینما، کتاب و فرهنگ.
بیایید با هم متفاوت فکر کنیم!