دوستان هر وقت بحث خارج از حدود زمین یعنی بالاتر از جو باشد نوعی شک و ترس بر من حاکم می شود که باعث می شود به چیزی فکر نکنم شاید دلیل آن اعتقاد ما به وجود مطلق باشد. من به کفر اعتقادی ندارم اما چه کنم دلم مثل قرص جامد نیست نمیدانم چطوری چون اگر صد در صد ایمان و اعتقاد به وجود خدای یگانه با آن کیفیت توصیف شده وجود داشته باشد ، سپس بقیه چیزها و سؤالات و علوم به خودی خود و شبکه کیهانی جهان به شما می رسد. معماهای ناشناخته و حل نشده بسیار آسان می شوند و من شخصاً این کیفیت را شرح داده ام. اگر واقعاً به موفقیت برسم، حاضرم هر کاری انجام دهم، حتی کاری که فکرش را نمیکنید (همه چیز مثبت یا منفی، بدون ترس) مثلاً بگویم رایان به سراغت بیاید، من یک آتشفشان فعال خواهم ساخت. من. یا بگویید روی یک سفینه فضایی تک سرنشین هستید و مثلاً برای انجام یک کار علمی بدون بازگشت به اعماق خالی کیهان پرتاب شده اید. که به ما دهه 60 را درباره باورها داد. مارش هنوز به کتاب درسی و معلم و دین فکر نکرده بود، می آمدند می گفتند خدا، دین، مثلاً اعمال دینی مثل نماز و روزه… و در دروس دینی این سوال پیش می آمد که ما از کجا آمده ایم. و منشأ وجود ما چیست؟آیا جهان خالق دارد یا تصادفی است؟ این چیزها را برای ما آوردند. در آن زمان با خودم گفتم: “اینها چه می گویند؟ کی قرار است ما را به سینما ببرند یا مامانمچی در این مراحل به دلیل رشد موقت ناهار ما را درست کند؟ من در کودکی داشتم؟ اما آنها امیدوار بودند که ما بفهمیم. خوب اگر اصول آنها کسانی بودند که در آن زمان به خواسته های زمانه توجه داشتند، این سوال که کانت، اسپنسر، نیچه، بقراط، سقراط و غیره برای آنها چالش اساسی بود، برای ما پیش نیامد. آن زمان.باور کنید یا نه ما باعث شدیم فکر کنم جوان هستم.اصلا همه می گفتند نظم جهانی و من نمی دانم از کجا آمده ایم و این مشکلات را مطرح کردیم.ناخودآگاه من را منزجر کرد تا اینکه واقعاً با رشد فکری من به این سوال رسیدم و دنبال جواب بودم.از جوری که برام مهم نبود عادی شد.و الان میگم چرا خود خدا در مورد هستی و خلقت واضحه.حتی صحبت نکرد من.نمیدونم چطور مطمئن بشم و راستش رو بگم نباید گم بشم و برم دنبال بیگ تانگ و بانگ فنگ. حالا که هیچ ایده ای از بیگ بنگ نداشتیم، باید یک اصل کلی را برای صحبت در مورد آن می پذیرفتیم. یعنی تعاریف کلماتی مانند سال نوری; عمر گیتی; و جهان مرئی وب کیهانی، اجازه دهید ما موافق باشیم. به عنوان مثال، 13.5 میلیارد سال را برای جهان بپذیریم، زیرا سال نوری را قبلاً پذیرفته ایم. و گفتیم که بر اساس نور جهان مرئی، دورترین قسمت آن 13 میلیارد سال نوری از ما فاصله دارد و قبلاً سفر نکرده است. بنابراین امکان پذیر نیست. یک ضربه به سندان، یک ضربه به کف، ما باید معامله را قبول کنیم، 13 میلیارد، رئیس قبول کنید. در مورد خارج از کشور تردید و ترس دارم. از کهکشان راه شیری، آیا خبری از حیات در کهکشان بارزنیر یا آنسوی کهکشان چرخ چرخ وجود دارد؟ حالا منظومه شمسی است. و کهکشان مال ما خواهد ماند. اگر خود خدا به ما می گفت یا می گفت که اصلاً کاری نکنیم، برای من خیلی راحت است. آیا چیزی قوی تر از نور وجود دارد که سریعتر حرکت کند؟ سرعت نور که اگر انسان بتواند با آن سرعت حرکت کند. نیروی G ما را نابود می کند. حالا فرض کنید سرعتی بالاتر از این وجود دارد، آن چیست؟ وجود دارد؟ و سرعت نور برای سفر بین کهکشانی در حال حاضر ضعیف است، مانند لاک پشتی که می خواهد با پای پیاده از زمین به ماه سفر کند. با آن سرعت، نور در حال تمام شدن است، حالا برای سفر به فضای دیگری خیلی سریع است یین کار نمی کند
قبل از بیگ بنگ چه اتفاقی در جهان افتاد؟ • مجله دیجی کالا
واکنش شما به این نوشته ؟
Love0
Sad0
Happy0
Sleepy0
Angry0
Dead0
Wink0
ارسال نقد و بررسی