حامد مظفری در سینماروزان نوشت: آیا می توان با استفاده از ستاره ای که قبلا توقیف شده بود و اندک بازی های باقی مانده از فیلم های فارسی فیلمی ساخت که پتانسیل فروش بالایی داشته باشد؟ ظاهرا بله، اما در باطن خیر. رفع توقیف مرتضی عقیلی شاید پتانسیل اولیه برای جذب مخاطب را داشته باشد، اما زمانی که به واقعیت تبدیل شود، ابتدا در قصه گویی و سپس در اجرا برای این ستاره، به حرفه ای شدن می رسیم.
به گزارش صبح به نقل از برترین ها; این اولین اشتباه است که اکبر ثقفی می خواهد با یک کمدی نوستالژیک – که این سال ها اپیدمی شده – دو پرنده را با یک سنگ بکشد و همزمان عقیلی را بفروشد. آخرین فیلم ثقفی که توانست مخاطب را جذب کند چه بود؟ فراموش نمی کنیم که سال ها پیش می خواست از شهرت علی پروین، استیلی، پیروانی و… برای جذب مخاطب استفاده کند و نتیجه اش «فوتبالیست ها» شد که فروش خوبی نداشت. دیگر فیلم های این سال های او چه به عنوان تهیه کننده و چه در مقام کارگردان با استقبال مردم مواجه نشد. 100 درصد که در کارش حرفه ای شده و حالا خودش یا بچه هایش آن را می سازد، اما به نظر می رسد باز هم نوعی آماتوریسم سطحی او را در کیفیت ساخت تحت الشعاع قرار داده است.
«کپی بالا» در ایده اولیه خود – داستان دوستی های دهه پنجاه و سپس داستان بلیت های لاتاری و کاباره و حرکات موزون و … – از نهنگ عنبر و مصادره تا کوکتل مولوتف اخیراً فیلم جدیدی نیست و این اولین اشتباهی است که ثقفی وقتی به سراغ چنین سوژه ای رفت.
اشتباه دوم بازی شلخته و سطح پایین فیلمساز است که فکر می کرد چون می خواهد فیلم کمدی بفروشد هر چه پر زرق و برق تر باشد بهتر است و به همین دلیل است که از گریم پورعرب جوان و عقیلی گرفته تا انتخاب بازیگران فرعی، طراحی صحنه و انتخاب لوکیشن و کیفیت تصویر، نور و رنگ… چکمهها و شلوارهای گشاد، و رفتن به میخانهها و نواختن مقادیر مختلف شش قسمتی. هشتم است؟ به همین دلیل ناگهان در صحنه های بی ربط در نقش ویگان جلوی دوربین ظاهر می شود و می گوید “زن زیبا…” اما بدون ذره ای شوق…
تنها نقطه قوت «کپی بالا» اولین تلاش های مرتضی عقیلی است که می خواهد تمام تجربیاتش را برای کار روی متن به کار ببندد و در دو تیپ مشابه جای بگیرد و بعد از او ابوالفضل پورعرب و آناهیتا درگاهی هستند که خوشبختانه برخلاف عقیلی بدون اجبار بازی های روانی ارائه می دهند و نشان می دهند که گاهی ایفای نقش به روی، بهرومینی و درک مجدد نیست. فردین، و به عنوان مثال، بازی ساز در یکی از اقتباس های جان اشتاین بک و سپس نمونه سازی هر نقش تعیین شده.
نبود متن خوب، منهای آن سکانس های آغازین، باعث شده عقیلی کاملاً در مدار آن آیتم های کمدی که زمانی در کنار بهمن مفید در نمایش های لس آنجلس اجرا می کرد، بیفتد و حتی خطوط آن برنامه ها را در جاهایی تکرار کند…
اینکه فیلم «کپی بالا» به نفع تماشاگر شکست می خورد دقیقاً به خاطر ضعف متن تا اجراست و حالا هر چقدر هم بگویند فلانی چون بلیت می خرد می فروشد و چون بلیت نمی خریم نمی فروشیم، چیزی نیست جز خودفریبی و دور زدن.
به هر حال رکوردشکن سال مرد عینکی است که هم برای تهیه کننده و هم برای کارگردان فیلم اکشن داخلی جاه طلبانه ای است، اما می بینیم که دوستان از مرتضی عقیلی اجازه گرفته اند و انواع بدلکاری ها و بدلکاری ها را وارد فیلم کرده اند و فیلمشان جلب توجه نمی کند چون به نظر می رسد حتی خودشان هم به کاری که می کنند اعتقادی ندارند؟ در غیر این صورت، یک لمس رنگی ساده می توانست حداقل کمی مشکل آرایش دهه 50 را تعدیل کند، یا یک بازیگر خوب برای خانم اصلی می توانست مانع از دوبله شات های دهه 50 شود! دختر اغواگر در لالهزارهای دهه پنجاه میپرسد آنها عمل بینی پلنگی کردهاند!؟ این به جز آماتوریسم یعنی چه؟
همانقدر که زمانی با ساختن فیلم های بلند و بی کلام مثلاً زیر برف و باران یا در دل دشت و صحرا تلاش می کردند هنر کنند و تارکوفسکی را بازی کنند و به نتیجه نرسیدند، حالا کمدی را کاملتر می سازند که حاصل عمر کوتاه هر دوی آنهاست. نه آن اجرای روشنفکرانه کار می کند و نه این تقلید از کمدی.





ارسال نقد و بررسی