برخی از بازیگران مایل به عبور از تمام محدودیت های جسمی و روانی هستند تا نقش های خود را انجام دهند و اغراق کنند. بعضی اوقات آنها تا آنجا می شوند که زندگی واقعی شخصیت سینمایی خود را متمایز می کنند. روش عمل روش ، که بر غرق شدن کامل مقاله تأکید دارد ، برخی از بهترین بازیگران تاریخ را به حد جنون سوق داده است. بسیاری از بازیگران در دهه 1980 و 1980 به دلیل عدم وجود استانداردهای فعلی ، فشارهای سنگین تری را تجربه کردند. در دهه های اخیر ، برخی از نقش ها چنین تأثیر عمیقی بر ذهن و بدن بازیگرانی داشته اند که حتی زندگی شخصی آنها را قطع کرده اند. از مارلون براندو تا هیت لجر ، بسیاری از نام های بزرگ هالیوود در عوارض این روش درگیر بودند. برخی از آنها برای همیشه متوقف شدند ، برخی به درمان های روانی احتیاج داشتند و برخی دیگر حتی جان خود را از دست دادند. با این حال ، نقش وی در تاریخ سینما باقی مانده است. در مرحله بعد ، ما در مورد 10 بازیگرانی که بیش از حد روی کاغذ بوده اند بحث خواهیم کرد.
1- هیت لجر در “شوالیه تاریک”- فروپاشی روانشناختی و مرگ زودرس
هیت لجر نقش جوکر را در Dark Knight (2008) بازی کرد تا نقش The Dark Knight را بازی کند – 2008 که او مشکلات روانی جدی داشت. برای آماده سازی ، او به مدت یک ماه در یک اتاق هتل ماند ، هیچ ارتباطی با کسی نداشت و شروع به نوشتن نوت بوک کرد که در آن ذهنیت بیمار جوکر را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. علاوه بر این ، او صدای خود را تغییر داد و خنده وحشتناک جوکر وحشتناک را برای به دست آوردن یک عملکرد عالی تمرین کرد. بستگان وی گفته اند که وی پس از فیلمبرداری و تحمل بی خوابی شدید ، هنوز در وضعیت روانی شخصیت شرکت کرده است. سرانجام ، لجر به دلیل استفاده بیش از حد از خواب آلودگی و داروهای ضد افسردگی ، اندکی پس از اتمام فیلم درگذشت. بسیاری از هواداران بر این باورند که این نقش او را به سمت نابودی سوق داده است ، اگرچه خانواده وی این تئوری را رد کردند. با این حال ، عملکرد وی به عنوان یکی از بهترین بازی های تاریخ سینما شناخته شد و پس از مرگ وی جایزه اسکار را برای بهترین بازیگر بازیگر دریافت کرد.
1- مارلون براندو در “اکنون آخرین بار”- در یک جنون واقعی بنوشید
مارلون براندو یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما بود ، اما نقش او در فیلم “آخرالزمان اکنون – 1979) برای او و فیلمسازانی که منجر به سقوط همه چیز شد ، بسیار دشوار شد. نقش سرهنگ کورتز ، یک فرمانده جنگ که در جنگ ویتنام دیوانه بود ، یک کابوس بود.
رابرت دنیرو در “تعطیلات عصبانی”- تغییرات شدید جسمی و آسیب های سلامتی
رابرت دنیرو به دلیل تعهد بی نظیر خود به نقش ها ، بارها و بارها بدن و ذهن خود را برای فیلم های خود تحت فشار قرار داده است. در فیلم “گاو عصبانی” (Raging Bull – 1980) ، او وزن خود را در دو مرحله تغییر داد تا نقش بوکسور افسانه ای جیک لاموتا را بازی کند. در ابتدا ، او ماهها بوکس حرفه ای را تمرین می کرد و واقعاً در این رقابت شرکت می کرد تا به مهارت واقعی یک بوکسور برسد. اما پس از فیلمبرداری از صحنه های مبارزه ، او مجبور شد 5 کیلوگرم را در یک دوره زمانی کوتاه کسب کند تا نسخه قدیمی و چاق شخصیت را تفسیر کند. این تغییرات شدید باعث شد که این امر باعث متابولیسم و فشار خون شود که سالها باعث آن شد. بعداً ، دنیرو گفت که این تجربه یکی از دشوارترین نقش های حرفه ای وی است. اما عملکرد او در این فیلم به قدری درخشان بود که او برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
2- دانیل دی لوئیس در لینکلن- هویت واقعی خود را فراموش کرد
دانیل دی لوئیس ، که به عنوان یکی از بهترین بازیگران در روش بازیگری شناخته می شود ، در نقش ابراهیم لینکلن برای بازی در لینکلن (2012) که حتی در خارج از کشور بود ، بسیار زیاد بود. او ماهها فقط با لهجه و لحن واقعی لینکلن صحبت کرد و از ارسال ایمیل یا استفاده از فناوری های مدرن خودداری کرد. همبازی های وی گفته اند که در طول فیلمبرداری ، آنها هرگز با شخصی به نام دانیل د لوئیس روبرو نبودند ، اما همیشه در قالب لینکلن باقی مانده بودند. این میزان غرق شدن روی کاغذ بر روح او تأثیر گذاشت که وی پس از فیلمبرداری دچار افسردگی شد. D-Luis اعلام کرد که به دلیل فشار روانی سبک عمل ، قصد دارد از سینما خارج شود. سرانجام او پس از بازی در Phantom Thread – 2017 بازنشسته شد.
Montgomery Clift در “Place in the Sun”- اعتیاد و اتویسم
Montgomery Clift یکی از با استعدادترین بازیگران در دهه 1980 بود که به دلیل روش شدید عمل ، دچار مشکلات روانی و جسمی زیادی شد. در فیلم “Place in the Sun” (1951) ، او روزها غذا نخورد و رویای خود را محدود کرد تا نقش خود را خسته و مضطرب به نظر برساند. این رفتار در فیلم های بعدی او شدیدتر شد ، هر چقدر هم که در چندین صحنه صدمه دیده باشد تا احساسات واقعی تر را نشان دهد. سرانجام ، وی در سال 6 دچار حادثه جدی در ترافیک شد که به شدت به چهره وی آسیب رساند ، اما از جراحی های بازسازی برای حفظ تأثیرات زخم ها بر روی فیلم های بعدی خود جلوگیری کرد. او از الکل و مسکن برای کاهش درد و اضطراب استفاده کرد ، که به تدریج منجر به اعتیاد شدید و سرانجام مرگ زودرس وی در شش سالگی شد.
جک نیکلسون در “درخشش”- نوشیدنی در جنون رئال
جک نیکلسون ، جک نیکلسون ، به دلیل نقش جک تورنس در Shining (1980) ، به کارگردانی استنلی کوبریک ، استنلی کوبریک را بازی کرد تا به جنون واقعی نزدیک شود. کوبریک به او اجازه نداد که در میان صحنه ها با کسی صحبت کند و حتی شرایط خواب خود را محدود کند تا چشمانش همیشه خسته و عصبی باشد. این فیلم به دلیل استرس و روش دقیق کارگردان به یکی از ناامید کننده ترین پروژه های نیکلسون تبدیل شد. برای افزایش تنش در بازی ، او بارها مجبور شد دیالوگ های خشونت آمیز و ناراحت کننده را تکرار کند ، که تأثیر منفی بر ذهن او گذاشت. مشهورترین صحنه این فیلم ، جایی که نیکلسون در را با تبر می شکند ، می گوید: “اینجا زندگی است!” پس از این فیلم ، وی اعتراف کرد که کابوس هایی در مورد شخصیت جک تورنس دارد و احساس کرد که بخش هایی از او هنوز در ذهن او هستند. برخی از همکارانش سپس گفتند که پس از این فیلم ، نیکلسون مدتی دچار مشکلات روانی شد و بازی را در نقش های مشابه رد کرد.
آل پاچینو در “سگ تاردیپ”- دچار یک بحران ذهنی شد
آل پاچینو با نقش سونی ورتزیک در فیلم “روز سگ” (1975) بازی کرد تا حدی که وی دچار حملات عصبی شد. او استرس زا بود و ساعت ها فریاد می زد تا در فیلم بازی کند ، به طوری که پس از هر صحنه ، او تپش های جدی قلب داشت. او برای واقع بینانه تر شدن بازی خود ، با زندانیان و جنایتکاران سابق سابق ملاقات کرد تا ذهنیت او را بهتر بشناسد. این فیلم در مورد یک سرقت سلطنتی بود و پاچینو آنقدر غرق شد که گاهی اوقات حتی در پشت صحنه بود. این نقش فشار شدید بر روحیه او وارد کرد ، به طوری که پس از پایان فیلمبرداری ، او برای مدتی از بازیگری عقب نشینی کرد و به یک روانشناسی رفت. بعداً ، پاچینو اعتراف کرد که این نقش او را به مرحله ای سوق داد که بعضی اوقات نمی تواند بین شخصیت و آفتابی او تمایز قائل شود. با این حال ، این نقش به یکی از به یاد ماندنی ترین اجراهای او تبدیل شد و جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای او به ارمغان آورد.
آدریان بردی در افسردگی پیانیست و بحران هویت
آدریان بردی زندگی واقعی خود را برای ایفای نقش ولادیسلاو اسپیلمن ، یک نوازنده یهودی که از هولوکاست جان سالم به در برد ، در پیانیست – 2002 تغییر داد. برای درک رنج شخصیت خود ، او خانه ، ماشین و تمام املاک شخصی خود را فروخت و برای آن زندگی کرد ماهها ماهها در انزوا برای تجربه احساس مطلق تنهایی. علاوه بر این ، او مجبور شد بیش از 5 کیلوگرم از دست بدهد و پیانو را به صورت حرفه ای یاد بگیرد تا عملکرد او کاملاً واقعی به نظر برسد. در نتیجه این فشارها ، وی پس از فیلمبرداری به شدت افسرده شد و احساس کرد که رابطه خود را با هویت واقعی خود از دست داده است. وی بعداً اعتراف كرد كه ماهها طول كشید تا دوباره زندگی عادی خود را از سر بگیرد. همانطور که گفت ، تجربه این فیلم هرگز در روش عمل درگیر نشده است ، زیرا وی گفت که این تجربه خیلی دردناک است. با این حال ، این نقش باعث شد که وی به عنوان جوانترین بازیگر زن اسکار در تاریخ سینما شناخته شود.
شارلیز ترون در “هیولا”- صدمات جسمی و روحی بادوام
شارلیز ترون تغییرات چشمگیری در فیلم هیولا (2003) تجربه کرده است تا نقش قاتل بدنام ، هیولا – 2003 را بازی کند. وی تقریباً 5 کیلوگرم به کاغذ اضافه کرد ، دندانهای خود را عمداً خراب کرد و از لنزهای تغییر رنگ برای دستیابی به ظاهر نامطلوب استفاده کرد. اما آنچه بیش از تغییرات جسمی او را تحت تأثیر قرار داد ، تأثیر عمیق در ذهن یک قاتل واقعی بود. او مدتهاست که از فیلم های مستند و گزارش های جنایی برای مطالعه شخصیت ورنوس استفاده کرده و حتی از روش صحبت و راه رفتن تقلید کرده است. پس از فیلم ، Tron اعتراف کرد که بازی روی کاغذ چنان پیچیده شده است که او بی خوابی و اضطراب شد. او مدت طولانی احساس افسردگی کرد و حتی دچار درد جسمی ناشی از استرس روانی شد. به گفته خودش ، بازگشت به زندگی عادی پس از پایان فیلم یکی از دشوارترین چالش های حرفه ای وی بود.
جیم کری در “مرد روی ماه”- از دست دادن کنترل ذهنی
جیم کری برای نقش اندی کافمن ، کمدین مشهور ، در فیلم “مرد روی ماه” (1999) ، در این شخصیت قرار گرفت که کاملاً از دنیای واقعی جدا شد. نه تنها در فیلم فیلمبرداری ، بلکه در طول تولید فیلم ، همیشه در نقش اندی کافمن باقی می ماند و حتی با کارگردان و فیلمسازان به عنوان شخصیت کافمن رفتار می کرد. او از سبک گفتار ، حرکات و حتی اخلاق عجیب در زندگی واقعی تقلید کرد و کاملاً از دنیای واقعی جیم کری جدا شد. این روش به حدی شدید بود که خانواده و دوستانش دیگر نتوانستند تشخیص دهند که او بازی می کند یا واقعاً تغییر کرده است. کری بعداً در مستند جیم و اندی – 2017 فاش کرد که در این دوره ، گاهی اوقات او نمی دانست که او کیست. وی گفت که این مقاله برای مدت طولانی بحران هویت را ایجاد کرده است و او دیگر همان شخص نیست. این تجربه چنان تحت تأثیر او قرار گرفت که او برای مدتی از بازیگری دور بود و از نظر روحی نیز درگیر شد. با این حال ، عملکرد وی به یکی از ویژه ترین بازی های تاریخ سینما تبدیل شد.
این نشریات را نیز بخوانید
ارسال نقد و بررسی