خاطره احساسی مارال فرجاد از خواهرش + عکس

خاطره احساسی مارال فرجاد از خواهرش + عکس

مونا فرجاد با انتشار عکسی از یکی از گریم هایش برای نقش بازیگری، داستانی احساسی از خواهرش تعریف کرد.

به گزارش صبح به نقل از برترین ها: مونا فرجاد با انتشار عکسی از یکی از گریم های خواهرش برای نقش بازیگری، داستانی احساسی از خواهرش تعریف کرد.

وی با انتشار این تصویر نوشت:

برای چک کردن تلگرام پیام گذاشت، ویدیو فرستادم. و دو روز سعی کردم فیلم رو لود کنم و ببینم.

وقتی او را دیدم به چند ماه پیش برگشتم. تازه به ایران آمده بود موهایش بیرون آمده بود و حالش بهتر بود. هر پنج شنبه که صبح زود متن مونولوگ ها به دستم می رسید، اولین سوالش این بود که امشب فیلمی آپلود می کنید و برای اینکه استرس نداشته باشم، گفتم نه. این هفته نمی تونم، چقدر سعی می کردم متن رو حفظ کنم، لباس و وسایل آماده کنم و آخر شب می گفت: وای می خواستم بیام عکستو بگیرم، پس چرا نشد. تو به من بگو

از او نخواستم سر ضبط بیاید چون در طول درمان نتوانست کوچکترین استرسی را تحمل کند و نمی خواستم به خاطر من ناراحت شود. برای مونولوگ حرف «الف» ایران بود و من چاره ای نداشتم جز اینکه او را با خودم ببرم. او مرا با اشتیاق فراوان به آرایشگاه برد تا آرایشم را انجام دهم. .

مریم مثل همیشه مثل یک ناجی برای ضبط به کمکم آمد. مارالی که 18 ساعت در روز کار می کرد، از تمرین تئاتر به فیلمبرداری و سپس اجرای نمایش می رفت، حالا به عنوان بیننده پشت دوربین نشسته بود تا مونولوگ من را ضبط کند.

خیلی برام استرس داشت چون از عشقش به این کار خبر دارم و میخواستم بی تفاوت نشون بدم که این چه کار مهمیه اصلا یه مدت بازی نکن فدای سرت و از طرفی من می خواستم در آن لحظه بهترین کار را انجام دهم. او را از کار من راضی کنم.

تجربه زندگی با چندین احساس متضاد در حال حاضر و نشان ندادن آن همه احساسات در چهره ام، متاسفانه مدتی است که به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی من تبدیل شده و فکر می کنم آن را به خوبی یاد گرفته ام. او با عشق فراوان از من عکس و فیلم گرفت. جوری خوشحال بود که انگار سر صحنه فیلم بود و همه چیز را تماشا می کرد. نظارت می کند

به شوخی می گفت من تهیه کننده هستم و آسایش شما را فراهم می کنم. این فیلم حاصل بخشی از آن خاطرات قابل پخش است. مارال عزیزم، مارال زیبای من، ممنون که همیشه برای من بهترین بودی و هستی. این روزها به سرعت و روزهای عالی می گذرد. در حرفه

دوباره می آیی و شروع می کنی به بازی. این بار قوی تر به این دلیل که تجربه و دیدگاه متفاوتی نسبت به زندگی و اطراف خود به دست آورده اید. این روزها که شما نیستید خیلی از دوستان ما زنگ می زنند که آیا مارال می تواند برای بازی بیاید و من به آنها می گویم به زودی می آید.

نوشته خاطره احساسی مارال فرجاد از خواهرش + عکس اولین بار در صبح. ظاهر شد.