خلاصه داستان فصل اول سریال زخم کاری (تمام قسمت ها) – اندلرن

خلاصه داستان فصل اول سریال زخم کاری (تمام قسمت ها) – اندلرن

به گزارش اندلرن، فصل اول سریال زخم کاری به کارگردانی محمدحسین مهدویان و با اقتباس از کتاب بیست زخم کاری منتشر و از ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ هر جمعه از فیلیمو پخش شد. بد نیست قبل از تماشای فصل دوم سریال، هم داستان فصل اول آن را مرور کنیم، هم دوباره در حال‌وهوای جذاب و پرهیجان آن روزها قرار بگیریم و هم سرنوشت هرکدام از کاراکترها را یادآوری کنیم.

«زخم کاری»، سریالی نوآر و اجتماعی با داستانی پر فراز و نشیب و ملتهب است که اولین تجربه سریال سازی «محمدحسین مهدویان»، کارگردان سرشناس آثار محبوبی همچون «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» در شبکه نمایش خانگی می باشد. از بازیگران این سریال می توان به «جواد عزتی»، «رعنا آزادی ور»، «هانیه توسلی»، «سعید چنگیزیان»، «الهه حصاری»، «عباس جمشیدی فر» و «مهدی زمین پرداز» اشاره کرد. «- من عاشق زمستونای اینجام. قشنگ نیست؟ -قشنگه ولی سختی داره …»

خلاصه قسمت یک فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت اول فصل اول زخم کاری می‌شود به‌طور کلی با شخصیت‌های اصلی این سریال آشنا شد. قصه با ورود مالک مالکی به خانه ریزآبادی‌ها شروع می‌شود. مالک مرد جوانی از طبقه پایین است که به‌واسطه همکاری با خان عمو، رشد کرده و ثروتی بهم زده؛ اما آنچه پدرش در گذشته بوده، همچنین دوران بی‌نصیب بودنش از ثروت، مانند آینه عبرت مدام پیش چشمش کشیده می‌شود.

 

در لحظه ورود مالک به خانه ریزآبادی‌ها، صدای خدمتکار را می‌شنویم که به او متذکر می‌شود از در پشتی وارد شود. همین اول کار معلوم می‌کند که مالک، سرخورده، قدرنادانسته و دچار خشمی سرکوب شده نسبت به ریزآبادی‌هاست. همسرش، سمیرا، مدام او را سرزنش می‌کند که آنچه از خان‌عمو به مالک می‌رسد بسیار کمتر از حق اوست. سمیرا زنی باهوش، طماع و سیاس است که پیش از ازدواج با مالک، روابط پنهانی با خان عمو داشته. مالک تحت تاثیر صحبت‌های سمیرا برای انجام معامله مهیا می‌شود؛ اما در آخر شماره حساب خودش را به‌جای شماره حساب شرکت ریزآبادی‌ها تحویل سران معامله می‌دهد. همین جسارت بزرگ مالک شروعی برای نمایان شدن دیو درونش می‌شود. دیوی که سمیرا به آن پر و بال می‌دهد. فردای روز معامله خان عمو برای تقدیر از مالک سهم بزرگی از مناطقش را به او می‌دهد، همین لطف او را دو دل می‌کند که از مسیری که شروع کرده بازگردد؛ اما خشم سمیرا او را وادار می‌کند که ادامه دهد.

خلاصه قسمت ۲ فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت دوم سریال زخم کاری شخصیت جدیدی به نام کریم وارد قصه می‌شود. او مردی تنهاست که همسرش از او جدا شده و حضانت دخترشان را هم بعهده گرفته است. همسر کریم ازدواج کرده و فرزندش از ملاقات با او واهمه دارد. او در این قصه کاراکتری است که چیزی برای از دست دادن ندارد و به‌شدت سرخورده و نیازمند است. کریم تصور می‌کند هر آنچه در زندگی از دستش رفته بخاطر بی‌پول بودنش است و حالا حاضر است برای بدست آوردن پول هرکاری بکند. همین ضعف در او باعث می‌شود که در ادامه طعمه‌ای برای صاف شدن مسیر مالک شود.

در ادامه قسمت دوم می‌بینیم که خان عمو همه را برای ولیمه گرفتن از مالک، به ویلای او دعوت می‌کند. شبی که در ویلای مالک سپری می‌شود، آغاز مکافات برای ریزآبادی‌ها و شروع انتقامی بی‌رحمانه برای مالک و سمیرا می‌شود.

 

مسیر سیاهی که مالک پیش از این اولین قدم را به سمتش برداشته بود، ادامه پیدا می‌کند. سمیرا نقشه قتل خان عمو را می‌کشد و برای انجام دادنش، مالک را جلو می‌اندازد. درست زمانی که همه خوابیده‌اند، مالک به اتاق خواب خان عمو می‌رود. سمیرا و خان عمو از ابتدای شب مدام در حال معاشرت بوده‌اند و مالک از تماشای این ماجرا چندین بار به ستوه آمده بود. سمیرا درنهایت شب را هم در اتاق خان عمو می‌ماند تا شرایط برای به قتل رساندن او توسط مالک مهیا شود. مالک به‌وسیله یک حوله خان عمو را در وان خفه می‌کند و روز بعد پزشکی قانونی مرگش را طبیعی اعلام می‌کند.

خلاصه قسمت ۳ فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت سوم سریال زخم کاری مراسم خاکسپاری خان عمو برگزار می‌شود. ناصر سعی می‌کند مشخص کند که پس از مرگ پدرش همچنان ابهتی دارد؛ اما پیش از همه مالک برایش معلوم می‌کند که تغییر بزرگی در راه است. منصوره، دختر حاج عمو به ایران بازمی‌گردد و در اولین نگاه با مالک خاطرات عشقشان در جوانی برای هر دو زنده می‌شود. منصوره برخلاف برادرش، ناصر، آدم باعرضه و باهوشی است که سعی می‌کند امور شرکت را به‌دست بگیرد و همه چیز را بعد از پدرش جمع و جور کند.

مالک برای نقد کردن منطقه‌اش، همان روز خاکسپاری خان‌عمو به کیش سفر می‌کند. پیش از سفر، نجفی، یکی از کارمندان نزدیک به دایره خانوادگی حاج‌عمو، به مرگش مشکوک شده و مالک را بازخواست می‌کند. این سوال و جواب‌ها مالک را می‌ترساند.

 

پس از اینکه مالک از کیش برمی‌گردد به خانه ریزآبادی‌های می‌رود. در جلسه‌ای همه دور هم جمع شده‌اند تا هرکس چیزی که نزدش باقی مانده را تحویل دهد. در همین حال از مالک هم می‌خواهند تا اگر چیزی پیش او باقی‌مانده تحویل دهد؛ اما او ادعا می‌کند که وصیت‌نامه باید خوانده شود. ناصر از این صحبت مالک به جوش می‌آید و مالک آب پاکی را روی دست همه می‌ریزد و در نهایت اعتراف می‌کند که پول نروژی‌ها دست اوست و همه حساب‌وکتاب‌ها را هم جمع کرده و پیش خودش نگه‌می‌دارد تا حق هرکس مشخص شود. پس از این، مالک که پیش از این توسط خدمتکارهای خانه ریزآبادی هم تحقیر می‌شد، تبدیل به خطری بزرگ می‌شود که هیچکس از گزندش در امان نیست.

خلاصه قسمت ۴ فصل اول سریال زخم کاری

قسمت چهارم سریال زخم کاری با جشن تولد مالک شروع می‌شود. جشن کوچکی برای خانواده کوچک مالکی که روزگار جدیدش را آغاز می‌کند. مالک ترسی قوی در دلش دارد که او را نسبت به هر صدایی حساس کرده و مدام توهم این را دارد که کسی او را دنبال می‌کند.

در ادامه می‌بینیم که نجفی پاپی مالک می‌شود و ادعا می‌کند شبی که خان‌عمو به قتل رسید، تا صبح بیدار بوده و همه‌چیز را می‌داند. ناصر خشمش را روی پسر مالک خالی می‌کند و همزمان شدن این اتفاق‌ها انگار دل مالک را خالی می‌کند که از مسیرش برگردد. او به سمیرا می‌گوید که حریف ریزآبادی‌ها نمی‌شوند اما سمیرا راه‌حلش برای ادامه مسیر، برداشتن نجفی از سر راه‌شان است. مالک وحشت می‌کند که بازهم دستش به خون آلوده شود؛ اما اینبار سمیرا حرف کریم را وسط می‌کشد تا قربانی بازی انتقامشان شود.

مالک با کریم ملاقات می‌کند و داستانی برایش می‌بافد که چطور ناصر و نجفی او را قربانی بازی خودشان کرده‌اند و به زندانش انداخته‌اند. کریم تحریک می‌شود که انتقام از دست رفتن همه‌چیزش را از نجفی بگیرد و به همین ترتیب در یک شب بارانی سر راه او سبز می‌شود و کارش را تمام می‌کند.

فصل اول سریال زخم کاری

خلاصه قسمت ۵ فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت پنجم سریال زخم کاری مالک معامله بزرگی می‌کند درحالی‌که نجفی را هم از بازی‌اش حذف کرده است. وحشت همچنان در کمینش است و تمام ترسش را مدام بالا می‌آورد. او همچنان که جرات ایستادن در مقابل ریزآبادی‌ها را پیدا کرده، اما اغلب دلش خالی شده و پاهایش سست می‌شود. در چنین شرایطی سمیراست که او را برای روبه‌رو شدن با ریزآبادی‌ها شیر می‌کند و راه را نشانش می‌دهد.

مالک که از همه‌چیز ریزآبادی‌ها با خبر است، تصمیم ممای‌گیرد با رسوا کردن آن‌ها قدم بعدی‌اش را بردارد. در این رسوایی اسم ناصر و نجفی را پررنگ‌تر می‌نویسد تا به سمت هرچه هموارتر شدن مسیرش پیش برود. ناصر از کاری که مالک می‌کند ترسیده و تصمیم می‌گیرد خودش را عقب بکشد. منصوره به او می‌گوید که همه چیز را به او بسپارد و مدتی دور شود و ناصر می‌پذیرد. در گیرودار اتفاق‌هایی که رقم می‌خورد مظفری نزد اخوان، وکیل خانواده ریزآبادی می‌رود و او را متقاعد می‌کند که با مالک همکاری کنند. در این قسمت مالک و منصوره یک قرار شام باهم می‌گذارند و سعی می‌کنند این ماجرا را از سمیرا پنهان کنند، اما او یک موتوری را به تعقیب مالک فرستاده و از همه‌چیز با خبر می‌شود.

خلاصه قسمت ۶ فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت ششم سریال زخم کاری مظفری با منصوره صحبت کرده و اعلام می‌کند با مالک موافق است. منصوره تصمیم می‌گیرد به تنهایی وارد مسیر شود و رضایت مالک را به‌دست آورده و شرکت را حفظ کند. روزی که مالک راهی سفر کیش می‌شود، منصوره با او همراه می‌شود و سعی می‌کند در این سفر دل مالک را به‌دست آورد. او فکر می‌کند مالک همان آدم سابق است و سادگی‌اش باعث می‌شود دوباره دلش گرفتار شود و بازی برگردد و همه‌چیز در دست منصوره قرار بگیرد؛ اما مالک دیگر آن آدم سابق نیست و دیو درونش را چنان پروبال داده که مستعد بلعیدن همه چیز است.

 

در ادامه مظفری با مالک صحبت می‌کند و تصمیم می‌گیرند در محیطی خارج از شرکت ریزآبادی‌ها باهم قرار بگذارند و کارها را پیش ببرند. مظفری دختری به نام کیمیا را به مالک معرفی می‌کند تا برای پیش بردن کارها باهم همکاری کنند. کیمیا شروع ماجرایی است که در قسمت‌های آتی مشخص می‌شود آیا مالک برنده آن است یا مغلوب و بازنده‌اش!

کریم همچنان در کنار مالک باقی مانده تا هم پولی به جیب بزند و هم از کنار او راهی برای بالا کشیدن خودش و انتقام گرفتن از ریزآبادی‌ها داشته باشد. قربانی بعدی در این مسیر اخوان است. مالک با کمک کریم سندی برای رسوایی اخوان دست‌وپا می‌کنند تا سلطه بیشتری بر او داشته باشند. همینطور که مالک همه‌چیز را در دست گرفته و حامیانش را پیدا می‌کند، ناصر تنهاتر می‌شود. شبی که دخترش مهمان خانه مالک است برافروخته به آنجا می‌رود و درنهایت متوجه می‌شود که حتی دخترش هم گوش به‌فرمان و مطیع او نیست. ناصر تقریبا فرومی‌ریزد.

خلاصه قسمت ۷ فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت هفتم سریال زخم کاری مالک و منصوره باهم در کیش ملاقات می‌کنند و مالک اعتماد منصوره را به‌دست می‌آورد. او پیشنهاد می‌دهد که از منصوره وکالت تام بگیرد و کارها را پیش ببرد تا ننگ مواد را از بیزنس ریزآبادی‌ها پاک کرده و این تجارت را به سمت نفت و گاز ببرد. منصوره حرف‌های مالک را باور می‌کند و تمام اسناد را برای انتقال وکالت تام به مالک، امضا می‌کند.

ناصر به هر دری می‌زند تا مالک را رسوا کند، او در این مسیر حتی از خواهرش هم می‌گذرد و برای خراب کردن مالک به پسر او و همسرش می‌گوید که آن‌ها باهم به کیش رفته‌اند. سمیرا هنگام شنیدن این کلمات از ناصر او را تحقیر می‌کند و انگار ناصر تازه متوجه می‌شود که در مسیر خورد کردن مالک درحال گذشتن از آبروی خودش است.

 

مظفری و مالک با استفاده از نقطه ضعفی که از اخوان دارند او را وادار می‌کنند تمام اسناد را برای امضای منصوره آماده کند. همه چیز به نفع مالک پیش می‌رود و روز جلسه هیت مدیره او با تمام خشم و قلدری‌اش وارد اتاق جلسه می‌شود، ناصر را کتک می‌زند و اعلام می‌کند که مدیرعامل شرکت است و وکالت تام دارد. فرزندان ریزآبادی در شرکت مغلوب مالک می‌شوند و خانه پدری آن‌ها نیز توسط آدم‌های مالک به خاک و خون کشیده می‌شود، در این هیاهو سودابه نیز به قتل می‌رسد.

خلاصه قسمت ۸ فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت هشتم سریال زخم کاری ناصر، منصوره و میرلوحی تصمیم می‌گیرند از ایران خارج شوند. همسر ناصر و دخترش با آن‌ها همراه نمی‌شوند. ماجرای حمله به خانه ریزآبادی‌ها و قتل سودابه حسابی باعث وحشت آن‌ها شده و از همه‌چیز دست می‌کشند تا جانشان را نجات دهند. سمیرا برای بازدید از زمین کلانی که در شمال خریده راهی می‌شود و شب را همراه دخترش در ویلا می‌ماند اما هر دوی آن‌ها خواب‌زده شده و روح حاج عمو را در ویلا می‌بینند. سمیرا وحشت‌زده، شبانه به تهران برمی‌گردد.

پس از فرار ریزآبادی‌ها مالک به شرکت می‌رود و بر صندلی حاج عمو تکیه می‌زند. بعد از ماجرای کیش، پسرش نسبت به او بی‌اعتماد شده و تلاش می‌کند با تعقیب کردن پدرش سر از کار او دربیاورد. در یکی از همین تعقیب‌ها کیمیا را در ماشین مالک می‌بیند و با سماجت بیشتری پیگیر کار پدرش می‌شود.

 

اوضاع رو به سامان مالک دچار تزلزل می‌شود. هنگامی که اسناد و مدارک شرکت را مرور می‌کنند متوجه یک سند مهم می‌شوند. در این سند، خان‌عمو از همه آن‌ها امضا گرفته که درصورت لزوم میرلوحی، بتواند امور شرکت را به‌دست بگیرد و اختیار تام داشته باشد.

این سند باعث می‌شود مالک به این فکر کند که زخم کاری‌تری به ریزآبادی‌ها بزند. در همین حین، دختر ناصر تصمیم وحشتناکی می‌گیرد. او که مالک را باعث و بانی تمام اتفاق‌های بد زندگی‌شان می‌داند و پسر مالک هم عاشق اوست، شبی که مادرش خانه نیست پسر مالک را دعوت می‌کند و با غذای مسموم سعی می‌کند هردویشان را بکشد و از این طریق از مالک انتقام بگیرد.

خلاصه قسمت ۹ فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت نهم سریال زخم کاری همچنان بوی خون می‌آید. مالک از مسموم شدن پسرش وحشت می‌کند و همسر ناصر را تهدید می‌کند که اگر اتفاقی بیفتد جان همه‌شان را می‌گیرد. میثم و مائده از مهلکه جان سالم به‌در می‌برند. مالک نگران وضعیت پسرش است و از اینکه چشم و گوش بسته به سمت دختر ناصر می‌رود واهمه دارد. کیمیا از میان اسناد و مدارکی که مالک در اختیارش قرار داده زیر و بم کارهای غیرقانونی ناصر را درمی‌آورد. در میان این اسناد یک انبار پیدا می‌شود که مالک تمام اطلاعاتش را به یک پلیس آشنا می‌دهد تا پرونده‌ای بزرگ برای ناصر بسازد و برای همیشه مانع برگشتن او به ایران شود.

 

مالک همچنان که ریشه خانواده ریزآبادی را از بیخ می‌زند، مدام مراقب است که وجه‌اش پیش پسرش حفظ شود. روزی که پلیس به خانه ریزآبادی‌ها می‌ریزد تا بابت تفتیش مواد مدرک جمع کند، به خانه ریزآبادی‌ها می‌رود و تظاهر می‌کند از همه چیز بی‌اطلاع است و می‌خواهد کمک کند. او موفق می‌شود اطمینان خانواده ناصر را جلب کند و پلیس‌ها را راهی می‌کند تا از خانه ریزآبادی‌ها بروند.

در ادامه سمیرا با کیمیا ارتباط می‌گیرد و برای اجرای توصیه مالک، او را به شمال می‌برد تا برای ساختن شهرک مسکونی‌اش، از او راهنمایی بگیرد؛ اما این ظاهر ماجراست. در دقایق پایانی این قسمت می‌بینیم که دیو درون مالک چطور افسار پاره کرده و دیگر از آلوده شدن دستش به خون نمی‌هراسد. مالک در نهایت خون کریم را هم می‌ریزد تا مبادا بابت دهن لقی و بی‌مغز بودن او دچار مشکل شود.

فصل اول سریال زخم کاری - جواد عزتی در نقش مالک

خلاصه قسمت ۱۰ فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت دهم سریال زخم کاری ترس بیش از پیش بر مالک چیره شده است. او مدام در وحشت است و احساس می‌کند کسی یا کسانی در تعقیب او هستند. مالک تصمیم می‌گیرد امبراطوری‌اش را با میثم، تنها پسرش، شریک شود. او قسمتی از شعبه‌های شرکتش در خارج از ایران را به میثم می‌سپارد. از آن طرف سمیرا برای اینکه کیمیا را وارد بازی خودش کند با او به شمال می‌رود. در مسیر صاف و روشن با کیمیا صحبت می‌کند و می‌گوید که او را شبیه خودش می‌داند. او کیمیا را تهدید می‌کند که اگر برای به‌دست آوردن آنچه تا امروز به‌وسیله مالک تساحب کرده نقشه بکشد، نهایت خشم و کینه او را می‌بیند؛ اما اگر در این مسیر در کنار او باشد، کمکش می‌کند. کیمیا که از صحبت‌های سمیرا به فکر فرو رفته در نهایت درباره سهمش می‌پرسد و موافقت می‌کند که گوش به فرمان سمیرا باشد.

مالک به همراه پسرش به دوبی می‌رود تا برخی از کارها را سروسامان دهد. او به کمک دوستش که در دوبی ایمن اوست، تولدی برای میثم می‌گیرد؛ اما این سور پایان خوشی ندارد. هنگامی‌که برای برگشتن به ایران، میثم سعی می‌کند از گیت عبور کند، او را متوقف می‌کنند. چمدان میثم را با دقت تفتیش می‌کنند و در نهایت داخل آن مقداری مواد مخدر می‌یابند. مالک وحشت‌زده و ناامید با چشم خود می‌بیند که در کشور غریب پسرش را می‌برند. دوست مالک که در دوبی لینک‌های مهمی دارد به او قول می‌دهد که میثم را آزاد می‌کند و از مالک می‌خواهد که به ایران برگردد و باقی مراحل را به او بسپارد.

خلاصه قسمت ۱۱ فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت یازدهم سریال زخم کاری مالک و سمیرا در ضعیف‌ترین حالت خود قرار می‌گیرند. میثم همچنان در دبی و در بازداشت دولت امارات است و انگار گره از این ماجرا قرار نیست به این زودی‌ها باز شود. دوست و همکار مالک به ملاقات میثم می‌رود و وقتی بدون مالک در این ملاقات حاضر می‌شود، میثم در غریب‌ترین سرزمینی که تابحال در آن گرفتار شده، از پدرش هم ناامید می‌شود و به سلولش بازمی‌گردد. از طرفی سمیرا نیز بسیار دچار پریشانی شده و از آن حالت محافظه کارش بسیار فاصله گرفته است. او مالک را مواخذه می‌کند که چرا بدون پسرشان بازگشته و مالک با استیصالی تمام نشدنی فقط ناآرامی سمیرا را تماشا می‌کند.

حاج مظفر و اخوان در این بحران سعی می‌کنند در کنار مالک باشند، او پریشان، ضعیف و بدبین شده است. دخترک پیشگو بازهم سراغ مالک می‌آید. او می‌گوید که قاتلانش در پی او هستند، قاتلانی که چهره‌شان قابل شناسایی نیست و مه حرکت می‌کنند. مالک دچار وحشت بی‌اندازه‌ای می‌شود و مدام حاج عمو، کریم و نجفی را می‌بیند که با چهره‌هایی آغشته به خون به او زل زده‌اند. هیجان قسمت یازدهم سریال زخم کاری زمانی اوج می‌گیرد که مشخص می‌شود منصوره به ایران بازگشته است. او مهیای انتقام گرفتن از مالک است.

خلاصه قسمت ۱۲ فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت دوازدهم سریال زخم کاری مالک همچنان به‌دنبال راه‌حلی است تا اوضاع را سامان دهد. در میان شلوغی‌های این مکافات اما از کیمیا غافل نمی‌شود. او برای به‌دست آوردن دل کیمیا برایش یک آپارتمان می‌خرد.

کیمیا بسیار سیاس و در عین حال مظلوم به‌نظر می‌رسد. او اطمینان کامل مالک را به‌دست آورده و دستش با سمیرا هم در یک کاسه است.

منصوره یک وکیل را مامور پاک کردن پرونده ناصر کرده است. وکیل منصوره با فردی زندانی که حکم اعدام دارد صحبت می‌کند تا پرونده ناصر را گردن بگیرد و درعوضش پول خوبی نصیبش شود که خانواده‌اش را از فقر نجات دهد.

میثم، پس از رها شدن از پاپوش بزرگی که برای پدرش دوخته بودند و دامان او را گرفته بود، دچار دو دلی شده و تصمیم می‌گیرد از خانه برای همیشه بیرون بیاید. او به پیشنهاد مائده، به خانه ریزآبادی‌ها می‌رود و ناگهان با منصوره روبه‌رو می‌شود. مائده به میثم می‌گوید که منصوره هیچوقت از ایران نرفته است.

منصوره با میثم صحبت می‌کند و همه گذشته را برای او تعریف می‌کند. مالک به‌دنبال راه‌حلی برای مغلوب کردن مجدد ریزآبادی‌هاست و ریزآبادی‌ها در حال چیدن مقدمه برای بازپس‌گیری امپراطوریشان.

اوج قصه در این قسمت زمانی است که مالک به خانه کیمیا می‌رود و سمیرا در آنجا انتظارش را می‌کشد. او به مالک می‌گوید همه‌چیز باید به نامش زده شود و اگر چنین نشود همه‌چیز را لو می‌دهد.

سمیرا به مالک می‌گوید که اگر همه دارایی‌اش به نام او نشود، شهادت می‌دهد که قاتل حاج عمو بوده تا سرش بالای دار برود. تهدید مالک بدترین کاری نیست که سمیرا انجام می‌دهد. او برای به‌دست آوردن قدرتش و مشخص کردن موضعش نزد ریزآبادی‌ها به خانه آن‌ها می‌رود و می‌گوید میثم پسر حاج عموست و نمی‌تواند با دختر ناصر ازدواج کند.

خلاصه قسمت ۱۳ فصل اول سریال زخم کاری

بعد از اینکه سمیرا به میثم و مائده می‌گوید که نمی‌توانند باهم ازدواج کنند، هر دوی آن‌ها دچار بحران روحی شده و منقلب می‌شوند. این شرایط برای مائده که چند بحران پیاپی را پشت سرهم تجربه کرده، سخت‌تر می‌گذرد.

مالک در حال تدارک شرایط برای انتقال اموالش به نام میثم است. او این تصمیم را بدون در جریان قرار دادن حاج مظفر انجام می‌دهد.

میثم همچنان به خانه نمی‌رود و اینبار از خانه ریزآبادی‌ها هم بیرون آمده و شب را در اسطبل می‌گذراند. صبح روز بعد او اسبش را پیش از آنکه گرم شود، تاخت می‌برد و پای اسبش می‌شکند. این اتفاق باعث می‌شود میثم تصمیم وحشتناکی بگیرد، او اسبش را با تفنگ می‌کشد. این کار انگار چیزی را در میثم بیدار می‌کند. او جرات می‌کند تا با مائده خداحافظی کند.

مائده فرو می‌ریزد و از پا می‌افتد.

مالک همه‌چیز را به نام میثم انتقال می‌دهد.

حاج مظفری از مذاکره با میرلوحی بازمی‌گردد و تقریبا از مالک هم ناامید شده است. مالک احساس می‌کند در این مسیر جانش را از دست می‌دهد و بسیار محزون و وحشت‌زده است.

آخرین اتفاق از قسمت۱۳ این است که مائده در حمام رگش را می‌زند و خودکشی می‌کند. این حادثه شروع انتقام بزرگ ریزآبادی‌هاست.

خلاصه قسمت ۱۴ فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت چهاردهم سریال زخم کاری همه چیز تحت تاثیر مرگ مائده پیش می‌رود. منصوره با تمام خشمش به شرکت می‌رود و مالک را مقصر مرگ دختر ناصر می‌خواند. مالک از خشم و اندوه منصوره وحشت می‌کند و با سمیرا تماس می‌گیرد. وحشت مرگ مائده و ترس از انتقام ریزآبادی‌ها او را هم دچار وحشت می‌کند. توهم‌های سمیرا اوج می‌گیرد و همزمان حاج عمو و مائده را باهم می‌بیند که در پی او هستند.

سمیرا تصمیم می‌گیرد در اوج بارش باران درحالی‌که تمام شب را بیدار مانده بود، به سمت تهران حرکت کند. در مسیر برگشت، توهم‌های پی‌درپی سمیرا و لیز بودن جاده کار دستشان می‌دهد. او تصادف بدی می‌کند و دخترش بسیار بیشتر از خودش آسیب می‌بیند.

مالک که در خانه منتظر رسیدن سمیراست با تماسی با خبر تصادف او به سمت بیمارستان به راه می‌افتد.

حاج مظفر و اخوان برای بستن قرارداد و دور زدن مالک با اوکراینی‌ها مذاکره می‌کنند.

مالک برای دیدن سمیرا و دخترش به بیمارستان می‌رود و متوجه می‌شود که حال دخترش خیلی وخیم است. سمیرا مدام هذیان می‌گوید و حال روحی بدی دارد.

ناصر برای عذاداری دخترش به ایران برمی‌گردد و عین رفتاری که مالک با او و خانواده‌اش داشته را تکرار می‌کند. جان حلیمه (خدمتکار مالک) را در مقابل جان سودابه (خدمتکار خانه ریزآبادی‌ها) می‌گیرد و عصیانی تماشایی را به کمک منصوره برپا می‌کند.

خلاصه قسمت ۱۵ فصل اول سریال زخم کاری

در قسمت پانزدهم سریال زخم کاری روزگار بر مالک و خانواده‌اش سیاه می‌شود. اخوان و حاج مظفر در هتلشان در اوکراین به قتل می‌رسند و دختر مالک نیز جانش را از دست می‌دهد. سمیرا دچار فروپاشی روانی شده و مالک پس از رسیدن به خانه با جنازه حلیمه روبه رو می‌شود.

 

مالک را برای بازجویی به کلانتری می‌برند و تازه در این مکافات است که متوجه می‌شود تمام لینک‌هایش را از دست داده. برای آزادی مالک کسی جز منصوره راضی به ضمانت نمی‌شود و این نه از سر لطف است.

مالک برای صحبت کردن به خانه ریزآبادی‌ها می‌رود و دقیقا آنچه در قسمت اول دیده‌ایم تکرار می‌شود. خدمتکار به او می‌گوید که از در پشتی وارد خانه شود و ناصر از پله‌ها پایین می‌آید. مالک تحقیر می‌شود و اینبار ناصر است که می‌تازد.

ریزآبادی‌ها برای نابود کردن مالک مهیا شده‌اند. منصوره او را به ویلای ساحلی دعوت می‌کند تا همه‌چیز همانطور که شروع شده به پایان برسد.

برای آخرین‌بار دخترک فال‌گیر را می‌آید. او به مالک می‌گوید که باید کار را تمام کند.

مالک برای مرگ آماده می‌شود. با پسرش صحبت می‌کند و به سمت ویلای ساحلی می‌رود. ناصر و منصوره کار مالک را تمام می‌کنند.

 

منبع: فیلیمو