دختر نوجوان خودش را ربوده تا با پسر محبوبش ازدواج کند

یک دختر نوجوان که قصد داشت خانواده خود را برای ازدواج با پسر محبوب خود اخاذی کند با طراحی نقشه خود برنامه ریزی دستگیر شد.

به گفته سایت جنایی ، یک تاجر چند روز پیش به همراه همسرش به همراه همسرش به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن دختر 6 ساله خود خبر داد و گفت: “ما به احتمال زیاد داریم که فرزان از خانه فرار کرده است.” ما اخیراً متوجه تماس های مشکوک شده بودیم و چندین بار با او صحبت کردیم و به او هشدار دادیم ، اما اکنون ناپدید شده است.

با موضوع این زوج جوان ، کارآگاهان پلیس در یکی از شهرهای شمالی کشور آغاز شد. هنوز چهار ساعت نگذشته بود که ناپدید شدن فرزان گزارش داد که این تاجر دوباره به پلیس آمده است تا سرنخی را برای افسران فراهم کند. هنگامی که او در مقابل افسر پرونده نشست ، گفت: “نیمه شب تلفن همراه دخترم با من تماس گرفت.” فرزان در پشت خط تلفن بود ، او گریه می کرد و از من التماس می کرد که هر آنچه را که آدم ربایان می خواستند فراهم کنم. سپس تماس قطع شد و هرچه سعی کردم با تلفن دخترم تماس بگیرم ، تلفن او خاموش بود ، اما یک ساعت بعد تماس از تلفن دخترم گرفته شد و به من گفت که برای آزادی او باید 5،000 دلار بپردازیم. به نظر می رسید صدایی که با من تماس گرفته شده بود دستکاری شده است زیرا این مانند صداهایی است که در فیلم ها نشان می دهند.

با مطرح کردن این مسئله و تقویت فرضیه آدم ربایی ، کارآگاهان به خانواده دختر ربوده شده آموزش لازم را برای مذاکره در صورت تماس گروگان ها دادند. در این مدت ، صداهایی از فرزان به خانواده وی وجود داشت که وی توسط آدم ربایان شکنجه شده است.

در حالی که شواهد نشان می داد که آدم ربایی یک دختر نوجوان ، سه روز پس از شروع داستان ، یک دوست فرزانه که از این حادثه آگاه بود ، برای آشکار کردن داستان به پلیس رفت. وی گفت: “فرزان ربوده نشده است ، اما او به همراه پسر محبوب خود به تهران رفته است.” از آنجا که خانواده وی مجاز به ازدواج با پسر ، امیر نبودند ، او چنین سناریویی را برای کسب درآمد و زندگی در کنار هم طراحی کرد.

با اطلاعات جدید ارائه شده به مأمورین ، امیر به زودی شناسایی شد و کارآگاهان برای یک مقام قضایی به تهران رفتند. کارآگاهان امیر را در کارگاه تولید مبل شناسایی کردند. پسر 5 ساله پس از دستگیری گفت: “من در برنامه ایرانی روبیکا با فرزان آشنا شدم و مدتی به آن علاقه مند شدیم. از ازدواج راضی باشید ، اول ، من یک کارگر بودم و Farzaneh دختر بازرگان و وضعیت مالی خانواده های ما بسیار متفاوت بود ، پدرش می خواست با خانواده اش ازدواج کند و نمی خواست دختر خود را به یک غریبه بدهد. بشر

مرد جوان گفت: “علی رغم مخالفت پدر فرزان ، او و من به یکدیگر علاقه مند بودیم ، بنابراین تصمیم گرفتیم فرار کنیم ، اما هیچ پولی رایگان نبود. بنابراین او خود را برای اخاذی خود از خانواده خود برنامه ریزی کرد. وقتی او با او صحبت می کرد خانواده او ، او صدای گریه ای ایجاد کرد که معتقدند در حال حاضر او ربوده شده است ، فارزان در خانواده من در شهر است و ما قصد داشتیم زندگی جدید خود را برای خودمان شروع کنیم.

با اعتراف یک پسر 5 ساله ، محل مراقبت فارزانه مشخص شد و دختر نوجوان برای ادامه تحقیقات او و امیر به خانواده خود بازگردانده شد.