در دومی وزن زمین به ۷۰ میلیون ایرانی کاهش یافت!

در دومی وزن زمین به ۷۰ میلیون ایرانی کاهش یافت!

26 سال از آن گل خدا می گذرد

ایده آل امروز – وحید آسترون: انگار همین دیروز بود که رویای حضور ایران در جام جهانی فرانسه برایمان مهمتر از نان بود و هر شب آرزوی حضور در جام جهانی و بازی با برزیل، آلمان و فرانسه را داشتیم. در صف نانوایی، وقتی پیرزن نان خواست، حرف بعدی این بود: ساعت چند است، آقای بازی ایران؟ معلم هنگام خرید تخم مرغ در مدرسه و وسط درس تاریخ و جایی که درس پیروزی انقلاب بود، ساعتی از خاطره بازی های ایران در جام جهانی 1978 آرژانتین (1357 و چند دقیقه) صحبت کرد. ماه ها قبل از انقلاب اسلامی) و احساس اهداف و درایت حسن روشن. یک نفر داستانی تعریف کرد و ما با حسرت به آن گوش دادیم! در ذهن ما خواب ببینیم انگار خودمان می خواستیم در فرانسه باشیم و در کنار زیدان، رونالدو برزیلی، روماریو، بارتز، دل پیرو، پالیوکا، روبرتو کارلوس، مالدینی، کلیزمن و… بازی کنیم و آن هم در زمین فوتبال، نه با کارت مقوایی.

خلاصه هرجا جمعیت بیش از دو نفر جمع می شد از بازی ایران با استرالیا صحبت می کردند و اینکه چقدر راحت با قطر یا ژاپن به جام جهانی می رفتیم. تا رسیدن به تاریخ مقرر، تصادفی 8، 1376. ساعت 2:30 بعد از ظهر یک نفر در خیابان ها، کوچه ها، جاده ها نبود. همه چشمانشان به صفحه تلویزیون یا گوش هایشان به رادیو چسبیده بود. وقتی با 2 گل عقب افتادیم افسرده ترین مردم دنیا بودیم مثل کتاب های خوزه ساراماگو در یک مقطع زمانی 75 میلیون ایرانی با هم افسرده بودند و وقتی در دقیقه 79 خدا گل تساوی یک را داد. دوم وزن 75 میلیون نفر کمتر از وزن کره زمین است، این اتفاق افتاد زیرا در همان ثانیه از دروازه که توپ وارد دروازه استرالیا شد، همه مردم به هوا پریدند و در آن دوم اول، وجود داشت. هیچ ایرانی روی زمین نیست

بعد از بازی مردم تا صبح با خوشحالی نخوابیدند و انگار در آن زمان هیچکس طبقه اجتماعی آنها را به خاطر نداشت. روزی که ثروتمندان و مستضعفان دردی نداشتند و همه در خیابان می رقصیدند، دومین جشن خیابانی فوتبال، پس از قهرمانی تاج در آسیا (1349). 26 سال از آن روزها می گذرد! سوت پایان بازی انفجاری مهیب ایجاد کرد و همه را شگفت زده کرد. حالا این روحیه جمعی ایرانی ها بود که همه را به این نتیجه رساند که بدون تماس و هماهنگی قبلی برای شادی به خیابان بروند. حالا باورش سخت است که دانش آموز کلاس اولی که برای تماشای این بازی در خانه مدرسه را رها کرده بود، حالا یک میانسال 32 ساله باشد. اتفاقات زیادی در این 26 سال چه در زندگی شخصی هر ایرانی و چه در جامعه ایرانی رخ داده است. اما به یاد داشته باشید که چه شبی بود، و پیروان جوان، زن و مرد، ثروتمند و فقیر، هیچ درد و اندوهی احساس نکردند. و آن شب فقط می رقصیدند و صدای خنده ایرانی از ماه به گوش می رسید. این خاطرات را مرور می کنیم تا به یاد بیاوریم که در شب 18 فروردین 1401، شبی که ایران قدرتمندترین خیزش تاریخ را داشت، کسی حتی به خود زحمت نداد که بوق بزند و شهر پر از اندوه فراوان شد. زیرا آن شب (17 دی 1376) تا لحظه مرگ از یاد ایرانیان نخواهد رفت.

پست دوم وزن زمین به اندازه 70 میلیون ایرانی کاهش یافت! اولین بار در روزنامه آرمان مزور منتشر شد.