روایت وحشتناک مرد مالبخش ۲۵ دقیقه سارقین مسلح در خانه اش

یک متولی ، که ناگهان پنج سارق مسلح را در خانه و بالای خانواده خود دید ، پس از دستگیری سارقین مسلح ، آنها را در پلیس تهران شناسایی کرد.

به گفته سایت جنایی ، مالبخته درباره داستان سرقت مسلحانه گفت: “دیدن سارقان مسلح دوباره لحظات ترسناک را که برای من ساخته ام و خانواده ام ساخته شده ام زنده و ترسناک است. خانه ما در غرب شهر یک ویلا دو است. پدر من و من با پدر و مادرم زندگی می کنم. مادر من نیز در خانه بود ، هنگامی که ما به مادرم بازگشتیم ، دو نفر از آنها ، دو نفر از آنها اسلحه و دو چاقو داشتند ، این یک صحنه وحشتناک بود که ما فقط در فیلم ترسناک دیده بودیم. نفس مادر که پدر من گفت هر آنچه را که می خواهید ، هر آنچه را که می خواهید به شما بدهید ، من فقط از شما التماس می کنم که با همسرم کاری انجام ندهید و به کسی از اعضای خانواده آسیب نرساند. در عین حال ، یکی از سارقان اسلحه ای را روی سر برادرم قرار داد و تهدید کرد که به آنها امنیت می دهد. به نظر می رسید تهدید آنها جدی است ، به خصوص یکی از سارقان که رفتار و حرکات آن طبیعی نبود. همانطور که واقعاً احساس کردیم زندگی برادرم در معرض خطر است ، یک نفر قبل از رفتن ما را می کشد. برادرم تلفن همراه خود را بدون خاموش کردن اسلحه برای یافتن حادثه و گزارش پلیس روی میز گذاشت. با این حال ، در آن لحظه ما هیچ راه دیگری جز تسلیم خواسته های سارقان مسلح نداشتیم. والدین من کد را به پسران دادند ، اما کسانی که به صندوق امانات رفته بودند اخراج شدند و رمز عبور اشتباه شد و دائماً می گفتند رمز عبور اشتباه است. هرچه اصرار داشتیم ، کد درست بود و آنها خودشان را نپذیرفتند. با این حال ، آنها صندوق امانات را باز کردند و بیش از 2 میلیارد تومان ارز ، طلا ، جواهرات و سکه ها را به دست گرفتند و آنها را به کیفیتی که با آنها داشتند ریختند.

این مرد همچنین در مورد زمان حضور سارقان گفت: این پنج سارق مسلح به مدت 5 دقیقه در خانه ما بودند و ما را به یک لحظه ترسناک تبدیل کردند زیرا پس از عزیمت آنها نمی توانیم آن را باور کنیم. در هر پنج دقیقه دوست برادرم همه مکالمات و تهدیدها و تهدیدات ما را از پشت تلفن شنیده بود. او بلافاصله به پلیس گزارش داده بود ، اما وقتی پلیس وارد شد ، سارقان از خانه ما فرار کرده بودند.

این مرد ادامه داد: چند ماه پس از اینکه سرقت والدین من هنوز تحت تأثیر قرار گرفته است و آنها خوب نیستند. از آنجا که آنها از ورود به دفتر آگاهی خودداری کردند ، سارقان را از نزدیک مشاهده می کنند. بنابراین من به عنوان نماینده خانواده به پلیس آمدم. داستان آنقدر ترسناک بود که دوست برادرم از پشت گوشی صدای ترس را شنید ، اکنون برای دیدن آنچه که ما در لحظات سخت بودیم.