زندگینامه گریگوری پک ؛ ستاره‌ای از جنس نجابت و وقار | Gregory Peck

زندگینامه گریگوری پک ؛ ستاره‌ای از جنس نجابت و وقار | Gregory Peck

تا به حال برایتان پیش آمده در دل یک فیلم قدیمی، با شخصیتی روبه‌رو شوید که حس اعتماد و آرامش را بدون حتی یک کلمه منتقل کند؟ شاید سال‌ها بعد از دیدن فیلم هم، آن تصویر محو اما ماندگار در ذهن‌تان باقی بماند. یکی از همین چهره‌ها، «گریگوری پک» (Gregory Peck) است؛ بازیگری که نه با جنجال، که با وقار و نجابتش، بخشی از تاریخ سینما شد. از کسی شنیده می‌شد که می‌گفت وقتی در کودکی فیلم «کشتن مرغ مقلد» را دیدم، گمان کردم پدرم همان آتیکوس فینچ است. چنین تاثیری را فقط پک می‌توانست با نگاه و صدای آرامش بر جا بگذارد.

اما پشت این آرامش مردی بود که کودکی‌اش با رنج و جدایی گره خورده بود. پِک در دوران رشد خود با غیبت مادر، طلاق والدین، و پرورش نزد مادربزرگ مواجه بود؛ تجربه‌هایی که بی‌صدا اما عمیق، روحش را شکل دادند. در پژوهش‌های مربوط به زندگی گریگوری پِک، اغلب بر اخلاق حرفه‌ای‌اش تاکید می‌شود، اما مسیر پرفراز و نشیبی که او را به آنجا رساند، همچنان برای بسیاری ناشناخته مانده است. چهره‌ی او بر پرده سینما، هم‌زمان هم پدرانه بود، هم قهرمانانه و هم انسانی ساده. حتی کسانی که سینما را جدی دنبال نمی‌کنند، وقتی به نام گریگوری پک می‌رسند، ناخودآگاه احترام خاصی در دل‌شان شکل می‌گیرد.

در جایی خواندم که پِک در پاسخ به پرسشی درباره شهرت، گفته بود «آدمی فقط با کاری که انجام می‌دهد قضاوت می‌شود، نه با آن‌چه درباره‌اش گفته می‌شود». شاید همین باور بود که او را از بازیگران هم‌دوره‌اش متمایز می‌کرد. حتی وقتی در اوج شهرت بود، از سیاست، وجدان اجتماعی و مسئولیت هنرمند غافل نشد. چهره‌ی او در تاریخ سینما نه فقط به‌عنوان ستاره‌ای خوش‌سیما، بلکه به‌عنوان انسانی فرهیخته و متعهد حک شده است. در ادامه با 10 فکت جالب از زندگی و کارنامه گریگوری پک آشنا می‌شویم؛ فکت‌هایی که تصویر کامل‌تری از این بازیگر بی‌ادعا به ما می‌دهند.

۱- تولدی در دل غرب آمریکا، با کودکی‌ای سخت اما مقاوم‌کننده

گریگوری پک در ۵ آوریل سال ۱۹۱۶ در شهر لاجولا، ایالت کالیفرنیا متولد شد. خانواده‌اش اصالت ایرلندی-انگلیسی داشتند و پدرش داروساز بود. وقتی گریگوری تنها ۶ سال داشت، والدینش از هم جدا شدند و او نزد مادربزرگ مادری‌اش بزرگ شد. پِک بعدها بارها در مصاحبه‌ها اشاره کرد که همین تنهایی کودکی، باعث شکل‌گیری استقلال شخصیتش شد. در نوجوانی به مدرسه کاتولیک فرستاده شد اما بعدها از فضای مذهبی فاصله گرفت. در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی (UC Berkeley) تحصیل کرد و در آن‌جا بود که به بازیگری علاقه‌مند شد. ابتدا به‌دنبال پزشکی رفت، اما سرنوشت او را به‌سوی تئاتر کشاند. دوره‌ای در مدرسه بازیگری نیویورک گذراند و با پشتکار، خیلی زود توجه کارگردانان را جلب کرد. همین گذشته‌ی پرچالش، بعدها در نقش‌هایی که انتخاب می‌کرد به چشم می‌آمد؛ شخصیت‌هایی متین، اخلاق‌گرا و مقاوم. تولدش در قلب غرب آمریکا، به‌نوعی نماد سینمای کلاسیک دهه‌های میانی قرن شد.

۲- درخشش اولیه روی صحنه و ورود پرقدرت به سینما

گریگوری پک در آغاز راهش در تئاتر نیویورک بازی کرد و با اجراهای جدی و حساب‌شده، تحسین منتقدان را برانگیخت. اولین حضور سینمایی‌اش در سال ۱۹۴۴ با فیلم Days of Glory اتفاق افتاد. اما موفقیت واقعی او یک سال بعد، با فیلم The Keys of the Kingdom (۱۹۴۵) رقم خورد که برایش نخستین نامزدی جایزه اسکار را به ارمغان آورد. آن‌چه در آن دوران پِک را از دیگر بازیگران متمایز می‌کرد، بازی‌های آرام اما پرنفوذش بود. در دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی، در فیلم‌هایی چون Gentleman’s Agreement، Twelve O’Clock High و Roman Holiday خوش درخشید. نقش‌هایش اغلب منعکس‌کننده مردانی بودند که هم باهوش‌اند، هم اخلاق‌گرا و هم آماده‌ی فداکاری. همکاری‌اش با کارگردانانی چون ویلیام وایلر (William Wyler) و الیا کازان (Elia Kazan) باعث شد جایگاهش به‌عنوان یکی از چهره‌های درخشان هالیوود تثبیت شود. او هیچ‌گاه اهل اغراق در بازی نبود، و همین سادگی، نیروی اصلی حضورش بود.

۳- اوج افتخار با «کشتن مرغ مقلد» و چهره‌ای فراموش‌نشدنی

گریگوری پک در سال ۱۹۶۲، پِک در فیلم To Kill a Mockingbird بر اساس رمان هارپر لی (Harper Lee) نقش وکیلی به‌نام آتیکوس فینچ (Atticus Finch) را ایفا کرد. این نقش برای همیشه با نام او گره خورد. بازی‌اش در این فیلم چنان انسانی و عمیق بود که برایش اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به همراه آورد. آتیکوس، پدری تنها و مردی عدالت‌خواه است که در برابر تبعیض نژادی ایستادگی می‌کند. پِک در این فیلم نه فقط بازی کرد، بلکه واقعاً زیست. این فیلم در بسیاری از فهرست‌های معتبر، جزو بهترین فیلم‌های تاریخ سینماست و پِک یکی از دلایل اصلی آن است. منتقدان از او به‌عنوان «وجدان زنده‌ی آمریکا» یاد کردند. این نقش، به‌تنهایی تصویری ماندگار از او در ذهن نسل‌های مختلف ساخت. حتی امروز، آتیکوس فینچ الگویی اخلاقی برای حق‌طلبی و شجاعت به‌شمار می‌آید. بدون تردید، این یکی از انسانی‌ترین و تأثیرگذارترین نقش‌های تاریخ سینما بود.

۴- زندگی خصوصی بی‌حاشیه، اما پر از مسئولیت اجتماعی

برخلاف بسیاری از هم‌دوره‌ای‌هایش، گریگوری پک کمتر وارد جنجال‌های رسانه‌ای شد. زندگی شخصی‌اش آرام و باوقار بود. در سال ۱۹۴۲ ازدواج کرد و پنج فرزند داشت. اما آن‌چه او را متمایز می‌کرد، حضور فعالش در مسائل اجتماعی بود. او به‌شدت با تبعیض نژادی، جنگ و ظلم مخالف بود و در بسیاری از تجمعات مدنی شرکت داشت. یکی از دوستانش نقل می‌کند که پِک همیشه می‌گفت هنرمند فقط نباید نقش بازی کند، بلکه باید صدای وجدان مردم باشد. از جمله کسانی بود که در دوره مک‌کارتیسم از آزادی هنرمندان دفاع کرد. همچنین چندین سال ریاست هیئت داوران جشنواره فیلم کن را بر عهده داشت. فیلم‌هایش اغلب با دغدغه‌های اخلاقی گره خورده بودند و این اتفاقی نبود؛ پِک در انتخاب فیلمنامه‌ها دقیق بود و هیچ‌گاه حاضر نبود برای پول، شأن هنری‌اش را زیر پا بگذارد.

۵- میراثی ماندگار پس از درگذشت در سال ۲۰۰۳

گریگوری پک در ۱۲ ژوئن سال ۲۰۰۳، در سن ۸۷ سالگی در لس‌آنجلس درگذشت. علت مرگ او نارسایی قلبی اعلام شد. اما با مرگش، موجی از ستایش و یادبود در سراسر جهان به راه افتاد. بازیگران، سیاستمداران و تماشاگران، از او به‌عنوان چهره‌ای نادر در تاریخ سینما یاد کردند؛ کسی که نه فقط بازیگر بود، بلکه معلم اخلاق و وجدان عمومی هم بود. نامش در تالار مشاهیر هالیوود ثبت شده و مؤسسه‌هایی به‌نام او در حوزه آموزش فیلم و مطالعات فرهنگی تأسیس شده‌اند. همچنان فیلم‌هایش تدریس می‌شوند و نقش آتیکوس فینچ در بسیاری از کلاس‌های ادبیات و حقوق تحلیل می‌شود. پِک نه‌فقط یک ستاره، بلکه نمادی از شرافت انسانی در دوران پرتب‌وتاب هالیوود بود. میراثش همچنان الهام‌بخش نسل‌های جدید است.

۶- همکاری با آلفرد هیچکاک در فیلم «طلسم‌شده» نقطه عطفی در کارنامه‌اش بود

در سال ۱۹۴۵،گریگوری پک در فیلم Spellbound به کارگردانی آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock) نقش اصلی را بازی کرد. این فیلم یکی از اولین تجربه‌های پِک در ژانر دلهره روان‌شناختی بود. او در نقش مردی با اختلال حافظه ظاهر شد که متهم به قتل شده است. بازیگر مقابلش، اینگرید برگمن (Ingrid Bergman)، یکی از ستارگان بزرگ آن دوران بود. فضای رازآلود فیلم، فرصتی ایجاد کرد تا پِک توانایی‌هایش در ایفای نقش‌های پیچیده و چندلایه را نشان دهد. همکاری با هیچکاک، نگاه منتقدان را بیش‌ازپیش به او جلب کرد. خود پِک بعدها گفته بود که کار با هیچکاک هم چالش‌برانگیز بود و هم آموزنده. این فیلم در دوره خودش از لحاظ گرافیک بصری، به‌ویژه در سکانس رؤیا طراحی‌شده توسط سالوادور دالی (Salvador Dalí)، انقلابی به‌شمار می‌آمد. «طلسم‌شده» نه‌تنها محبوب بود، بلکه پِک را از قالب شخصیت‌های صرفاً مثبت بیرون آورد.

۷- گریگوری پک در دهه ۱۹۷۰ نقش‌آفرینی در آثار تاریخی و مذهبی را در پیش گرفت

در سال‌های پایانی عمر هنری‌اش، گریگوری پک به‌سوی ایفای نقش‌هایی در آثار تاریخی و مذهبی رفت. یکی از معروف‌ترین نقش‌هایش در این دوره، ایفای نقش پاپ گریگوری اول در فیلم The Scarlet and the Black بود. در این فیلم، او نقش کشیشی را ایفا می‌کرد که در دوران جنگ جهانی دوم، جان یهودیان و مخالفان نازی‌ها را نجات می‌داد. او همچنین در فیلم The Omen (۱۹۷۶) در نقش پدری ظاهر شد که متوجه می‌شود پسرخوانده‌اش فرزند شیطان است. این فیلم ترسناک، یکی از معدود تجربیات پِک در ژانر وحشت بود. نقش‌آفرینی‌اش در این فیلم جدی و بی‌اغراق بود و همین باعث موفقیت تجاری و هنری آن شد. او در این دوره، به بازی در نقش‌های پدرانه، معنوی و اخلاق‌گرا تمایل داشت. در همه این آثار، نشانه‌ای از باورهای شخصی و سلیقه‌ی فرهنگی‌اش دیده می‌شود. این جهت‌گیری تازه، نشان‌دهنده بلوغ فکری و هنری پِک در سال‌های پایانی بازیگری بود.

۸- او یکی از نخستین بازیگران آمریکایی بود که فعالانه علیه جنگ ویتنام موضع گرفت

در میانه دهه ۱۹۶۰، گریگوری پک یکی از معدود چهره‌های سرشناس هالیوود بود که به‌صراحت با جنگ ویتنام مخالفت کرد. در زمانی‌که بسیاری از ستارگان ترجیح می‌دادند سکوت کنند، او بی‌پروا در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها از موضع ضدجنگ خود دفاع می‌کرد. باور داشت که هنرمند باید در بزنگاه‌های تاریخی نقش روشنگرانه ایفا کند. برخی استودیوها در آن دوران از او فاصله گرفتند، اما پِک از موضع خود عقب‌نشینی نکرد. او همچنین از سیاست‌های مک‌کارتیستی در دهه ۵۰ نیز انتقاد کرده بود. فعالیت‌های اجتماعی‌اش باعث شد نه‌تنها به‌عنوان بازیگر، بلکه به‌عنوان یک شخصیت فرهنگی تأثیرگذار شناخته شود. او چندین‌بار با نامه‌های سرگشاده، دولت وقت آمریکا را خطاب قرار داد. پِک نمونه‌ای نادر از بازیگری بود که بین هنر و وجدان اجتماعی تعادلی اصیل برقرار کرد. حضورش در فضای عمومی، فراتر از پرده سینما معنا می‌یافت.

۹- با همکاری استودیوهای اروپایی نیز تجربه‌های مهمی در کارنامه دارد

برخلاف بسیاری از هم‌دوره‌ای‌هایش، گریگوری پک در دهه ۶۰ و ۷۰ در چند پروژه بین‌المللی، به‌ویژه با استودیوهای اروپایی همکاری کرد. یکی از مهم‌ترین این فیلم‌ها، Arabesque (۱۹۶۶) به کارگردانی استنلی دانن (Stanley Donen) بود که با سوفیا لورن (Sophia Loren) هم‌بازی شد. این فیلم در انگلستان تولید شد و ترکیبی از جاسوسی، رمزگشایی و طنز بود. پِک در این فیلم نقش استاد دانشگاهی را داشت که ناگهان وارد یک توطئه بین‌المللی می‌شود. فیلم از نظر فنی و طراحی صحنه مورد تحسین قرار گرفت، هرچند منتقدان نسبت به داستان آن نظرات متفاوتی داشتند. تجربه کار در خارج از آمریکا برای پِک فرصتی بود تا از کلیشه‌های هالیوودی فاصله بگیرد. او این تجربه‌ها را بخشی از رشد حرفه‌ای خود می‌دانست. با وجود تفاوت فرهنگی و زبانی، بازی‌اش همچنان مؤثر و پرجاذبه باقی ماند. این همکاری‌ها، وجه جهانی‌تری به کارنامه‌اش بخشید.

۱۰- صدای گرم و متینش الهام‌بخش دوبلورها و گویندگان نسل‌های بعد شد

یکی از ویژگی‌های ماندگار گریگوری پک، صدای خاص، آرام و درعین‌حال محکم او بود. لحن صحبتش حاکی از اعتمادبه‌نفس، تجربه و درک عمیق از نقش‌ها بود. در فیلم‌های دوبله‌شده به زبان‌های مختلف، انتخاب صدای مناسب برای او همواره چالش‌برانگیز بود. در دوبله فارسی، گویندگانی همچون ایرج ناظریان و منوچهر اسماعیلی، با الهام از تُن صدای پِک، تلاش کردند وقار و عمق درونی شخصیت‌هایش را حفظ کنند. بسیاری از دوبلورها، صدای او را یکی از شاخص‌ترین صداهای سینمای کلاسیک می‌دانند. همین صدا بود که گاه حتی بیش از چهره‌اش، احساسات را منتقل می‌کرد. در مستندها و برنامه‌های ویژه درباره سینمای کلاسیک، صدای پِک بارها به‌عنوان نمونه‌ای از صدای تأثیرگذار معرفی شده است. او چندین‌بار نیز به‌عنوان راوی در مستندهای تاریخی حضور داشت. صدای پِک، بخشی جدایی‌ناپذیر از میراث هنری‌اش محسوب می‌شود.


فهرستی از ۱۵ فیلم شاخص گریگوری پک

To Kill a Mockingbird – 1962
درامی تأثیرگذار درباره تبعیض نژادی در آمریکا. پِک در نقش آتیکوس فینچ، وکیلی است که با وجدان و شجاعت از یک مرد سیاه‌پوست متهم به تجاوز دفاع می‌کند. فیلم از نگاه کودک او روایت می‌شود و لحنی انسانی و آموزنده دارد. فضای آن هم‌زمان صمیمی، تلخ و اخلاق‌مدار است. این فیلم ماندگار، یکی از ستون‌های سینمای عدالت‌محور در جهان است.

Roman Holiday – 1953
درامی عاشقانه با چاشنی طنز که در فضای رؤیایی رم جریان دارد. پِک در نقش یک روزنامه‌نگار آمریکایی، به‌طور اتفاقی با شاهزاده‌ای فراری (با بازی آدری هپبرن ) روبه‌رو می‌شود. آن‌ها یک روز به‌یادماندنی را در خیابان‌های رم می‌گذرانند. در دل داستان عاشقانه، مسئله آزادی فردی و انتخاب بین دل و وظیفه مطرح می‌شود. فضای فیلم گرم، شاعرانه و دل‌نشین است.

The Guns of Navarone – 1961
فیلمی حماسی در ژانر جنگی که درباره مأموریتی خطرناک در جریان جنگ جهانی دوم است. پِک در نقش فرمانده گروهی از متخصصان ظاهر می‌شود که باید به جزیره‌ای نفوذ کرده و توپخانه آلمانی را نابود کنند. ماجرا پر از تنش، فداکاری و درگیری‌های درونی است. فیلم ترکیبی است از اکشن، درام و تاکتیک‌های جنگی. فضایی قهرمانانه و نفس‌گیر دارد.

Spellbound – 1945
اثری از آلفرد هیچکاک که فضایی رازآلود و روان‌کاوانه دارد. پِک در نقش مردی مرموز با اختلال حافظه ظاهر می‌شود که به قتل متهم شده است. زنی روان‌پزشک (اینگرید برگمن) می‌کوشد حقیقت را از دل کابوس‌ها و خاطرات او بیرون بکشد. سکانس رؤیاهای طراحی‌شده توسط سالوادور دالی بسیار مشهور است. فیلم پر از تعلیق و تحلیل‌های روان‌شناختی‌ست.

Moby Dick – 1956
اقتباسی از رمان مشهور هرمان مِلویل، با پِک در نقش ناخدا آهاب. داستان درباره تلاش جنون‌آمیز آهاب برای شکار نهنگ سفید افسانه‌ای است که پایش را از او گرفته. فیلم پرسشی فلسفی درباره انتقام، وسواس و نبرد انسان با طبیعت است. پِک در این نقش چهره‌ای خشن، مغرور و تراژیک دارد. فضای فیلم دریایی، سنگین و استعاری‌ست.

Cape Fear – 1962
تریلری روان‌شناختی درباره تهدید خانواده‌ای آرام توسط مردی تبهکار. پِک نقش وکیلی را دارد که سال‌ها پیش باعث زندانی شدن مردی روان‌پریش شده و حالا آن مرد آزاد شده و در پی انتقام است. داستان در فضایی پر از ترس و دلهره پیش می‌رود. شخصیت‌پردازی‌ها پیچیده و درگیرکننده‌اند. فیلم تصویری ترسناک از شکنندگی امنیت خانوادگی نشان می‌دهد.

Gentleman’s Agreement – 1947
فیلمی درام درباره یهودستیزی پنهان در جامعه آمریکا. پِک نقش روزنامه‌نگاری را بازی می‌کند که برای نوشتن گزارشی تحقیقی، وانمود می‌کند یهودی است. واکنش جامعه به این تغییر هویت، چهره واقعی تبعیض را آشکار می‌سازد. فیلم نگاهی صریح و جسورانه به تعصب‌های ناپیدا دارد. فضایش روشنفکرانه، انسانی و افشاگر است.

The Omen – 1976
فیلمی ترسناک درباره پسری کوچک که به‌تدریج مشخص می‌شود نشانه‌هایی شیطانی دارد. پِک نقش پدری را بازی می‌کند که با ترس، شک و سپس وحشت مواجه می‌شود. درگیری میان عقل و باورهای مذهبی، یکی از خطوط اصلی فیلم است. فضای فیلم تاریک، سنگین و هولناک است. یکی از معدود حضورهای پِک در ژانر وحشت به‌شمار می‌رود.

Twelve O’Clock High – 1949
درامی نظامی درباره فرماندهی، رهبری و فشار روانی بر افسران جنگی. پِک نقش ژنرالی را دارد که مأمور بازسازی روحیه یک اسکادران آسیب‌دیده بمب‌افکن‌هاست. فیلم بر روان‌شناسی رزم، مسئولیت‌پذیری و استراتژی تمرکز دارد. از نظر منتقدان یکی از واقع‌گرایانه‌ترین فیلم‌های جنگی است. فضایی جدی، تحلیلی و نظام‌مند دارد.

The Big Country – 1958
وسترنی با درون‌مایه‌های اخلاقی درباره غرور، نزاع خانوادگی و عدالت. پِک نقش مردی خارجی را دارد که وارد نزاعی دیرینه بین دو خانواده می‌شود، اما با منش خاص خود، نظم تازه‌ای می‌آورد. برخلاف وسترن‌های معمول، خشونت در آن کم و تفکر در آن زیاد است. موسیقی متن و فیلم‌برداری آن تحسین‌شده است. فیلمی است درباره مردانگی بی‌نیاز از اسلحه.

Captain Newman, M.D. – 1963
درامی متفاوت درباره روان‌پزشکی نظامی در دوران جنگ جهانی دوم. پِک نقش دکتری را دارد که با بیماران روان‌زده جنگی کار می‌کند و در تلاش است بین انسانیت و نظام خشک ارتش تعادل برقرار کند. طنز ملایمی در دل فضای جدی فیلم جریان دارد. کاراکترها انسانی، آسیب‌پذیر و همدل‌پذیر هستند. فیلم به‌شکلی بی‌صدا از مهربانی دفاع می‌کند.

The Valley of Decision – 1945
درامی عاشقانه در بستر صنعت و طبقات اجتماعی. پِک نقش وارث یک کارخانه فولادسازی را دارد که عاشق دختری از طبقه کارگر می‌شود. داستان کشاکشی است میان عشق، اختلاف طبقاتی و اعتقادات خانوادگی. پِک در این فیلم آرام، مهربان و متفکر است. فیلم فضای کلاسیک و نوستالژیک دارد.

The Snows of Kilimanjaro – 1952
اقتباسی از داستان ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) درباره نویسنده‌ای در حال مرگ که گذشته خود را مرور می‌کند. پِک در نقش مردی زخمی، بر بستر مرگ، خاطرات عاشقانه و سفرهایش را به‌یاد می‌آورد. فیلم ترکیبی از فلاش‌بک، ماجراجویی و اندیشه درباره معنا و فرصت‌های از دست‌رفته است. فضای آن شاعرانه و تلخ است. روایتِ کند و عمیق آن به‌درد دوست‌داران ادبیات می‌خورد.

Designing Woman – 1957
کمدی رومانتیکی درباره زوجی که با وجود تفاوت‌های زیاد با هم ازدواج می‌کنند. پِک نقش یک خبرنگار ورزشی را دارد که با طراح مُدی مستقل و شیک‌پوش ازدواج می‌کند و تازه متوجه تفاوت‌های زندگی‌شان می‌شود. فیلم از درگیری‌های شیرین، موقعیت‌های طنز و تفاوت فرهنگی تغذیه می‌کند. اجرای پِک در این فیلم سبک‌تر و پرانرژی‌تر از آثار جدی‌اش است. فضای فیلم شاد، امروزی و سرگرم‌کننده است.

How the West Was Won – 1962
حماسه‌ای پرشکوه درباره تاریخ آمریکا از مهاجرت تا تمدن. پِک در یکی از بخش‌های فیلم ظاهر می‌شود که در ساختاری چند اپیزودی روایت می‌شود. فیلم پر از ستارگان بزرگ و صحنه‌های باشکوه طبیعت و جنگ است. نقش پِک کوتاه اما مؤثر است و نشان از چهره‌ی قهرمانان کلاسیک دارد. فیلم تصویری سینمایی از تاریخ آمریکا به‌شیوه‌ای حماسی‌ست.