معرفی بهترین فیلم ها و سریال های فوتبالی ایرانی

معرفی بهترین فیلم ها و سریال های فوتبالی ایرانی

در این بخش فیلم های فوتبالی ایرانی را مرور میکنیم.طی همه این سال‌ها فیلم های فوتبالی ایرانی زیادی در سینما ساخته شده‌اند، فیلم‌هایی که مستقیما به خود فوتبال ارتباط داشتند، اما در این بین فیلم های فوتبالی ایرانی هم ساخته شدند که ارجاعاتی به این ورزش پر هیاهو داشتند، یا این ارجاعات مثل «عرق سرد» سهیل بیرقی پررنگ بود یا مثل «یه حبه قند» سید رضا میرکریمی کم رنگ و گذار بود. اما در هر دو حالت در همه آنها تاثیر فوتبال را زندگی عادی و اجتماعی مردم می‌دیدیم.امروز از 0 تا 100 با فیلم های فوتبالی ایرانی آشنا میشویم همچنین در آخر مروری میکنیم بر سریال های فوتبالی ایرانی . در ادامه با اندلرن همراه باشید.

فوتبال یکی از پرطرفدارترین و محبوب ترین رشته های ورزشی در جهان است که عده زیادی به آن علاقه مند هستند و این ورزش را یکی از پرهیجان ترین ورزشهای دنیا میدانند. اگر شما جزو آن دسته از افراد هستید که به تماشای فوتبال علاقه ای ندارید و این ورزش اصلا برایتان محبوب نیست باید بدانید که این روزها در دنیای ورزش اتفاق مهمی چون جام جهانی در حال برگزاری است که مهم ترین اتفاق در دنیای فوتبال است.

فهرست سریال های تلویزیون با موضوع فوتبال + تصاویر

فوتبال حالا جزیی از زندگی مردم شده، آنچنان در تارو پور روابط اجتماعی نفوذ کرده که حتی آدم‌های غیر فوتبالی را هم در یک بزنگاهی درگیر آن می‌شوند. فیلم‌هایی در سینمای ایران ساخته شده‌اند که به این وجه از اثر گذاری فوتبال پرداخته ‌اند.

در تب و تاب روزهای فوتبالی جام جهانی نگاهی به فیلم های فوتبالی ایرانی داشته ایم که در ادامه مشاهده خواهید کرد. ادامه این مطلب را از دست ندهید.

فیلم های فوتبالی ایرانی

با مهم‌ترین فیلم‌هایی که در ایران درباره فوتبال ساخته شده‌اند یا به شکلی با فوتبال درآمیخته‌اند و به بهانه فوتبال مضامین خاصی را مورد بررسی قرار داده‌اند. با این فیلم‌ها و نظرات منتقدان درباره‌شان بیشتر آشنا شوید.

فیلم عمو فوتبالی

فیلم عمو فوتبالی از فیلم های فوتبالی ایرانی در زمان قبل از انقلاب محصول سال ۱۳۵۴ است.

نسیم (ایرج قادری) و ممد بوقی (محمد بوقی) از طرفداران پر و پا قرص فوتبال هستند. یکی از اعضای تیم فوتبال تهدید می کند که اگر پنج هزار تومان به او پول ندهند برای تیم حریف بازی خواهد کرد. عبدول (امین امینی) به نسیم وعده می دهد که اگر دست به دزدی بزند پول را در اختیار او خواهد گذاشت تا به بازیکن مورد نظر بدهد. نسیم، که قرار است با اقدس (گلی زنگنه) ازدواج کند،شب عقدکنان اقدام به دزدی می کند. دوستش طاهر (بهمن مفید) دنبال او می رود تا از دزدی منعش کند. طاهر به ضرب گلوله پلیس زخمی می شود، و همان شب همسرش را موقع زایمان از دست می دهد. اتومبیل نسیم موقع تعقیب و گریز با پلیس به دره سقوط می کند، و همه گمان می برند که او کشته شده است. اقدس که آبستن است اقدام به خودکشی می کند؛ اما نجات می یابد و طاهر با او ازدواج می کند. نسیم موقع خروج از مرز دستگیر و زندانی می شود. او سال ها، پس از آزادی، به دنبال اقدس و طاهر می گردد و آنها را می یابد. پسرش به او، که عموفوتبالی خطابش می کنند، انس می گیرد. نسیم از طاهر اقدس و فرزندش را می خواهد؛ اما بالاخره با صحبت های طاهر می پذیرد که بچه را به آنها وابگذارد و زادگاهش را ترک کند.

فیلم عمو فوتبالی

فیلم کارگران مشغول کارند

«کارگران مشغول کارند» داستانی بسیار ساده دارد. داستان فیلم ماجرای چهار دوست قدیمی است که از تعطیلات ناموفق اسکی خود، در حال بازگشت به خانه‌اند. آن‌ها که دوران بحران میانسالی را پشت سر می‌گذارند، در توقفی کوتاه در کنار جاده‌ای کوهستانی، به تخته سنگی عجیب برمی‌خورند و همچون بچه‌های بازیگوش، تلاش می‌کنند که تخته سنگ را به قعر دره پرتاب کنند؛ کاری بیهوده، که نتیجه‌ای جز ناکامی بدنبال ندارد. در انتها وقتی همه ناامید و خسته از تلاش دست می‌کشند تخته سنگ خود به خود به دره پرتاب می‌شود.

فیلم در همان تیتراژ ابتدایی با صدای اخبار رادیو همراه است که خبر مرتبط با دیدار تیم ملی ایران و ژاپن در مسیر راه‌یابی به جام‌جهانی را اعلام می‌کند. در همان جمع دوستانه ایده تماشای دسته‌جمعی فوتبال مطرح می‌شود و در جمع دوستان این مرتضی با بازی آتیلا پسیانی است که بیشترین علاقه را برای دورهم جمع کردن دیگران از خود نشان می‌دهد. فیلم «کارگران مشغول کارند» پایه و اساسا بر اتفاقاتی به‌ظاهر بیهوده است و در این زمینه دیالوگ‌های روزمره که هدف خاصی هم ندارند، بسیار وجود دارد؛ صحبت از فوتبال هم از همین دست دیالوگ‌ها در فیلم است.

تماشای «کارگران مشغول کارند» احتمالا برای هر کسی لذتبخش نیست. فیلم به‌شدت وام‌دار سینمای عباس کیارستمی است که مانی حقیقی در واقع‌گرایانه‌ترین حالت آن را کارگردانی کرده است. بخش عمده‌ای از بار فیلم را بازیگران اصلی فیلم به دوش می‌کشند اما در میان تمام لحظات فیلم،‌ پلان پایانی فراموش‌نشدنی است. جایی که دوستان مستأصل از سقوط صخره، در سرمای کوهستان متوقف مانده و از رادیو فوتبال را دنبال می‌کنند. صدای سقوط ناگهانی صخره در دره، همزمانی آن با پیروزی تیم ملی ایران و پخش سرود قهرمانی،‌ پایان‌بندی به‌شدت خاصی را برای فیلم رقم زده است.

فیلم کارگران مشغول کارند

فیلم آفساید از فیلم های فوتبالی ایرانی

یکی از پرحرف‌وحدیث‌ترین جریانات در حوزه حواشی فوتبالی ایران، ماجرای ورود دختران به ورزشگاه‌ها بوده است که هنوز هم بعد از چند دهه، لاینحل باقی مانده است؛ فیلم «آفساید» به کارگردانی جعفر پناهی، از فیلم های فوتبالی ایرانی و از جنجالی‌ترین روایت‌های سینمای ایران از این جریان است که در سال 84 مقابل دوربین رفت اما هیچ‌گاه مجوز اکران نگرفت. فیلم داستان گروهی از دختران نوجوان است که می‌خواهند به تماشای یکی از بازی‌های ملی ایران در ورزشگاه آزادی بروند اما برای ورود به ورزشگاه باید شکل و شمایلی پسرانه برای خود درست می‌کردند.

برای این فیلم نمی‌توان یک کاراکتر را به‌عنوان کاراکتر فوتبالی معرفی کرد. در واقع این فیلم حتی نقش اصلی هم ندارد و نقش اصلی و کاراکتر محوری آن، همین گروه دخترانی است که برای تماشای بازی ایران و بحرین در مسیر راه‌یابی به جام‌جهانی، می‌خواهند خود را به داخل ورزشگاه برسانند. بخش عمده‌ای از لحظات این فیلم به کل‌کل‌های فوتبالی بین این دخترهای نوجوان و دیگر کاراکترهای فرعی فیلم اختصاص دارد و تلاش کارگردان برای واقع‌نمایی این لحظات آن را به سکانس‌های مستند نزدیک کرده است.

فیلم «آفساید» لحظه‌های خاص از فرآیند حضور تماشاگران در ورزشگاه و حس و حال پرشور طرفداران فوتبال در کوچه و خیابان کم ندارد. بخش‌هایی از فیلم که کاراکترهای اصلی پشت درهای ورزشگاه مانده‌اند و از طریق صدای تماشاگران در جریان اتفاقات درون زمین قرار می‌گیرند، لحظاتی پراحساس است اما قطعا می‌توان یکی از به یادماندنی‌ترین سکانس‌های فیلم را سکانس پایانی آن دانست. جایی که ماشین حمل دختران بازداشتی به سمت بازداشتگاه در میانه ترافیک ناشی از خوشحالی صعود تیم ملی ایران، متوقف می‌شود و آن‌ها فرصت فرار به دست می‌آورند.

فیلم آفساید

فیلم کتونی سفید

محمدابراهیم معیری کارگردان پرکاری نیست و با گذشت دو دهه از ورودش به عرصه کارگردانی، تا به امروز تنها 4 فیلم را کارگردانی کرده است، چهار فیلمی که البته هیچ‌کدام آثاری پرسروصدا نبوده‌اند و شهرت چندانی را برای او به همراه نیاوردند. ویژگی مشترک آثار او هم نگاه بومی و تلاش برای روایت داستان‌های خود در اقیلم‌هایی خارج از فضای شهری است. نوجوانان نیز همواره در داستان‌های معیری محوریت داشته‌اند. «کتونی سفید» هم یکی از همین آثار است که داستان آن در روستایی در جنوب کشور روایت می‌شود.

داستان «کتونی سفید» درباره تلاش‌های یک معلم ورزش برای راه‌اندازی یک تیم فوتبال در یک شهر کوچک در جنوب کشور است. حسین یاری نقش آقامعلم را در این فیلم ایفا می‌کند که تلاش می‌کند در ارتباط با نوجوانان علاقه‌مند به ورزش، آن‌ها را تحت یک برنامه‌ریزی مدون در قالب یک تیم گردهم بیاورد. حسین یاری هرچند نقش‌های خاص‌تری در کارنامه خود دارد اما باید اذعان کرد یکی از نقاط قوت فیلم «کتونی سفید» نقش‌آفرینی او در نقش همین معلم علاقه‌مند به ورزش و مشخصا فوتبال‌دوست است که اتفاقا در همین فضای روستایی دل‌بسته یک دختر می‌شود.

بخش‌‌هایی از فیلم «کتونی سفید» به سکانس‌هایی اختصاص پیدا کرده است که آقامعلم را در حال تمرین با نوجوانان بومی نشان می‌دهد. استفاده از لوکیشن ساحل برای اجرای تمرینات سخت ورزشی و آماده‌سازی نوجوانان برای حضور در میدان، یکی از برگ‌برنده‌های ابراهیم معیری در مقام کارگردان بوده است. سکانسی از فیلم که حسین یاری در حال به رخ کشیدن توانمندی خود در زمینه روپایی در میان شاگردان خود است و آن‌ها در ساحل دریا به‌صورت یک‌صدا مربی و معلم خود را تشویق می‌کنند،‌ از لحظات به‌یادماندنی این فیلم است.

فیلم کتونی سفید

فیلم هیچ

داستان فیلم «هیچ» در دو پرده روایت می‌شود و در هر دو هم یک موقعیت خاص و تا حدودی فانتزی محور اصلی داستان قرار دارد. در پرده اول با مردی مواجه هستیم که دچار بیماری پرخوری است و هر چه می‌خورد سیر نمی‌شود، او در همین وضعیت سرپرست یک خانواده پرجمعیت می‌شود! مهدی هاشمی ایفاگر نقش اصلی این فیلم است. در پرده دوم همین کاراکتر در موقعیتی قرار می‌گیرد که متوجه می‌شوند، بدنش قابلیت کلیه‌سازی دارد و از این منظر می‌تواند منبع درآمد خانواده باشد! در هر دو داستان اما سرانجامی تراژیک برای خانواده رقم می‌خورد.

در میان جمعیت شلوغ خانواده‌ای که «نادر» با بازی مهدی هاشمی قصد ازدواج با مادرشان را می‌کند و اینگونه تبدیل به سرپرست‌شان می‌شود، کاراکتر عادل با بازی احمد مهران‌فر یک فوتبالی تمام عیار است. او که داماد خانواده و همسر یکتا با بازی باران کوثری است، به رغم علاقه شدیدی که به دنیای فوتبال داشته است، دستش از این دنیا کوتاه مانده و حالا به‌دلیل مشکلات مالی، فروش شیپور و پرچم در مقابل ورزشگاه را انتخاب کرده است. او یک دستفروش در حاشیه ورزشگاه‌هاست که هنوز دوست دارد خود را یک فوتبالیست معرفی کند!

فضای کلی فیلم «هیچ» پر از موقعیت‌های کمدی است که در درون خود سرشار از تراژدی است و این ویژگی اصلی سینمای کاهانی در آن مقطع از فیلمسازی هم بود. هر چند عادل در بخش‌های زیادی از فیلم لباس فوتبالی بر تن دارد اما فیلم هیچ سکانس مستقیمی درباره فوتبال ندارد و تنها می‌توان به عنوان سکانس منتخب به سکانس آشنایی عادل با نادر اشاره کرد. جایی که لیلا با بازی نگار جواهریان او را فوتبالیستی معرفی می‌کند که به دلیل پاره شدن رباط صلیبی امکان ادامه حضور در میادین را از دست داده است.

فیلم هیچ

فیلم یه حبه قند

سیدرضا میرکریمی خودش در گفتگویی اشاره کرده بود که بعد از فیلم خلوت و کم‌دیالوگ «به همین سادگی» قصد داشته‌ است در یک فیلم شلوغ و پرکاراکتر توانایی خود در کارگردانی را به چالش بکشد و حاصل این چالش فیلم «یه حبه قند» شده است. فیلم خانوادگی با محوریت خانواده‌ای یزدی که در آستانه ازدواج کوچک‌ترین دختر خانواده قرار دارند و حالا به همین مناسب دور هم جمع شده‌اند. یک اتفاق اما همه چیز را تغییر می‌دهد و فوت ناگهانی خان‌دایی، برنامه ازدواج مصلحتی دختر کوچک خانواده را به تأخیر می‌اندازد.

هر یک از دامادهای خانواده که در همان فصل ابتدایی قصه،‌ به خانه مادرزن خود وارد می‌شوند، دارای ویژگی خاص خود هستند که یکی از آن‌ها یعنی «هرمز» با بازی اصغر همت یک فوتبال‌دوست دوآتشه است. او آنقدر علاقه‌مند به فوتبال است که در همان سکانس معرفی‌اش شاهدیم ال‌سی‌دی کوچکی با خود به همراه آورده تا بتواند فینال فوتبالی حساس میان دو تیم اسپانیا و هلند را با کیفیت بهتر تماشا کند! هرمز شوهر معصومه با بازی پریوش نظریه است که در فعالیت اقتصادی خود ورشکست شده اما هنوز رابطه خوبی با خانواده دارد.

فیلم «یه حبه قند» مملو از لحظه‌های نوستالژیک از دورهمی‌های خانوادگی است و یکی از سکانس‌های جذاب آن، سکانس مربوط به شب قبل از مراسم خواستگاری است. جایی که دامادهای خانواده دورهم جمع شدند و در ال‌سی‌دی‌ای که هرمز با خود آورده است، به تماشای زنده فوتبال اسپانیا و هلند نشسته‌اند و تخمه می‌شکنند! در همین سکانس همه دارند از آرزوهای خود می‌گویند و وقتی نوبت به جعفر با بازی رضا کیانیان می‌رسد، ضربه حساسی از کنار دروازه عبور می‌کند و توجه همه از جعفر و حرف‌هایش پرت می‌شود؛ موقعیت به‌شدت آشنا برای همه ما!

فیلم یه حبه قند

فیلم هت‌تریک

«هت تریک» یکی از فیلم‌هایی است که در مقطعی آن را جزو آثار برآمده از جریان متأثر از سینمای اصغر فرهادی در سینمای ایران دانستند اما در قیاس با آثار آن جریان، اثری موفق به حساب می‌آید.بعد از فیلم شخصی «آرام باش و تا هفت بشمار»، رامتین لوافی سراغ پروژه‌ای سفارشی و گران رفت و فیلم «برلین منفی هفت» را به‌عنوان یکی از پروژه‌های فاخر مورد حمایت سازمان سینمایی وقت را کارگردانی کرد. فیلمی که آورده‌ای برای او به همراه نداشت. بعد از این دو تجربه است که او باردیگر سراغ بخش خصوصی رفت و «هت‌تریک» را کارگردانی کرد. فیلمی که داستانش از حضور لیدا و همسرش فرزاد در یک مهمانی آغاز می‌شود و زمانی که آن‌ها با دوستان خود کیوان و رها از مهمانی بازمی‌گردند، در راه تصادف می‌کنند اما تصمیم به فرار می‌گیرند.

فرزاد با بازی امیر جدیدی یکی از کاراکترهای خاص در داستان «هت تریک» است، او که به‌ظاهر مشکلی با همسر خود لیدا ندارد، هر چه داستان پیش‌تر می‌رود، متوجه نقاط تاریک در رابطه آن دو می‌شود. داستان اما در جایی رنگ و بوی فوتبالی به خود می‌گیرد که فرزاد اصرار به پیگیری یک بازی فوتبال برای اطلاع از نتیجه آن را دارد. فوتبالی که همزمان با شرایط ملتهب این جمع، در جریان است و پیگیری فرزاد برای اطلاع از نتیجه آن، همسرش لیدا را به شک می‌اندازد که او باردیگر سراغ شرط‌بندی برسر نتایج بازی‌های فوتبال رفته است.

آرامش فرزاد در طول اتفاقات عجیب و غریبی که در داستان «هت‌تریک» رخ می‌دهد،‌ واقعا روی اعصاب است و امیر جدیدی اجرایی به‌شدت چشم‌گیر از این کاراکتر ارائه کرده است. یکی از سکانس‌های طلایی فیلم مربوط به سکانس پایانی آن می‌شود. جایی که فرزاد از سوی همسرش از خانه بیرون شده است و جایی برای اقامت ندارد اما پشت ویترین یک فروشگاه لوازم تصویری به تماشای بازی فوتبالی می‌ایستد که بر روی نتیجه‌اش شرط‌بندی کرده است. او شرط را می‌برد اما وقتی به‌خود می‌آید متوجه می‌شود همه چیز را از دست داده است!

فیلم هت‌تریک

فیلم لاتاری

محمدحسین مهدویان که بعد از «آخرین روزهای زمستان» و «ایستاده در غبار»، فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» را کارگردانی کرده بود، داشت در جایگاه یک فیلمساز علاقه‌مند به سوژه‌های سیاسی و تاریخ معاصر تبدیل می‌شد که ناگهان تصمیم گرفت سراغ سوژه‌ای اجتماعی و به روز برود و حاصل این تصمیم «لاتاری» بود. فیلمی که داستانی تلخ درباره قاچاق دختران به کشورهای حاشیه خلیج فارس داشت و اتفاقا مهدویان در روایت و کارگردانی این سوژه رویکردی کاملا رادیکال را انتخاب کرده بود که به مزاج همه طرفدارانش خوش نیامد.

هر چند شخصیت اصلی در داستان «لاتاری» امیرعلی با بازی ساعد سهیلی است اما داستان زمانی اوج می‌گیرد که او تصمیم به سفر به خارج از کشور برای انتقام خون معشوقه‌اش می‌گیرد و در این مسیر «موسی» را با خود همراه می‌کند. موسی با بازی هادی حجازی‌فر یکی از رزمندگان زخم‌خورده دیروز است که حالا تصمیم به مربی‌گری فوتبال در یکی از نقاط پایین‌شهر را گرفته است تا به زعم خود در مقام یک مصلح اجتماعی، جوانان این منطقه را از راه‌های خلاف بازدارد و به سمت ورزش بکشاند.

فوتبال در فضای داستانی «لاتاری» بستری را فراهم می‌آورد برای پرداخت یکی از شخصیت‌های اصلی داستان؛ «موسی» که تلاش دارد از مسیر تجربه‌های ورزشی خود راه و رسم زندگی را به شاگردانش بیاموزد. یکی از به یادماندنی‌ترین سکانس‌های فیلم هم همان سکانس معرفی موسی است، جایی که او مشغول تمرین دادن به شاگردان است و وقتی با خطای به‌عمد ساسان، از دوستان امیرعلی مواجه می‌شود او را با کتک از زمین بازی اخراج می‌کند؛ رفتار این مربی فوتبال با بازیکنانش زمینه‌ساز شناختی از او می‌شود که اقدام نهایی‌اش در فیلم را برای مخاطب باورپذیر می‌کند.

فیلم لاتاری

فیلم عرق سرد از فیلم های فوتبالی ایرانی

سهیل بیرقی که فعالیت حرفه‌ای در سینما را با دستیاری کارگردانانی همچون حسن فتحی و عبدالرضا کاهانی آغاز کرده بود، با فیلم «من» ورود موفق به عرصه کارگردانی داشت و به همین دلیل هم بسیاری کنجکاو بودند که او در گام دوم فیلمسازی سراغ چه سوژه‌ای خواهد رفت. «عرق سرد» از این منظر در همان مقطع رونمایی در جشنواره فیلم فجر مورد توجه اصحاب رسانه قرار گرفت. فیلم روایتی از زندگی خصوصی یک بازیکن موفق فوتسال بانوان است که در یکی از مقاطع حساس زندگی حرفه‌ای خود با ممانعت همسرش از خروج از کشور مواجه می‌شود.

افروز اردستانی نام کاراکتر اصلی فیلم «عرق سرد» است که ایفای نقش آن را باران کوثری برعهده داشت. هرچند فیلم تمرکز اصلی خود را متوجه زندگی خصوصی افروز و رابطه او با همسرش کرده است اما روحیات ورزشی و علاقه به فوتبال از مشخصه‌هایی است که در شخصیت‌پردازی او مورد تأکید قرار گرفته است. افروز در واقع کاپیتان تیم ملی فوتسال بانوان ایران است و همین موقعیت شرایط کاملا فوتبالی‌ای را برای موقعیت او در داستان ایجاد کرده است. بخشی از سکانس‌های فیلم به تمرینات و بازی‌های تیم فوتسال اختصاص دارد.

فیلم «عرق سرد» سکانس فوتبالی کم ندارد و اساسا فیلمی از این جنس پایه و اساساً به تصویر درآوردن لحظات فوتبالی است. به‌خصوص که این‌بار پای فوتسال بانوان در میان است و کمتر تصویری از آن را پیش‌تر دیده بودیم اما از منظر به یاد ماندن، باید به سکانس‌های حضور سحر دولتشاهی در فیلم اشاره کنیم. او نماینده فدراسیون است و حضوری درخشان در این فیلم دارد. سکانس‌های مربوط به تذکرات او به بازیکنان تیم ملی پیش از ورود به زمین بازی، از بامزه‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین لحظات این فیلم سینمایی است.

فیلم عرق سرد

فیلم تومان

بعد از سه فیلم «سوگ»، «بهمن» و «دوئت»، مرتضی فرشباف دیگر به‌عنوان یک فیلمساز جوان با سلیقه‌ای خاص در فیلمسازی جایگاه خود را تثبیت کرده بود. او به‌ ویژه در دو فیلم ابتدایی خود، تصویری از یک کارگردان ضدجریان اصلی و علاقه‌مند به فضاسازی به جای داستان‌گویی از خود ارائه کرده بود اما در فیلم سوم خود تا حدود این فضا را شکست و حتی تلاش کرد با استفاده از بازیگران مرد چهره، نیم‌نگاهی به مخاطب هم داشته باشد. «تومان» را می‌توان نقطه اوج و تعادل در مسیر فیلمسازی این کارگردان متکی بر سلیقه شخصی‌اش قلمداد کرد.

«تومان» روایت زندگی داوود با بازی میرسعید مولویان است که تلاش دارد سطح زندگی خود را از طریق قمار و شرط‌بندی در حوزه ورزش اسب‌سواری و فوتبال، ارتقا دهد. او برگش برنده می‌شود و یک شبه ره صدساله را طی می‌کند. داوود از همین منظر به‌شدت وابسته فوتبال می‌شود و در مسیر شرط‌بندی تلاش می‌کند هیچ بازی مهمی را از قلم نیندازد به‌صورتی که او یک گروه را دور خود جمع می‌کند تا با همراهی آن‌ها سرعت و دقت، حضور فعالش در سایت‌های شرط‌بندی داخلی و خارجی را بیشتر کند.

«تومان» لحظه‌های به‌یادماندنی کم ندارد به‌خصوص که بخشی از لحظات کلیدی فیلم مربوط به سکانس‌هایی می‌شود که داوود و دوستان در حال رصد کردن نتیجه یک بازی فوتبال هستند و همزمان باید از طریق اینترنت پرسرعت، در جریان آخرین وضعیت سایت‌های شرط‌ّبندی قرار بگیرند. یکی از سکانس‌های جذاب فیلم که اجرایی به‌شدت چشم‌نواز هم دارد مربوط به یکی از همین لحظات است که در کلبه داوود، دسترسی به اینترنت کم می‌شود و همزمان با جریان فوتبال، همه اعضای گروه در تلاش هستند تا یک تلفن همراه را به نقطه برسانند که آنتن‌دهی بهتر برای اینترنت پرسرعت داشته باشد.

فیلم تومان

فیلم بیرو از فیلم های فوتبالی ایرانی

مرتضی‌علی عباس‌میرزایی از آن دست فیلمسازان جوانی است که هنوز تکلیف سینمای ایران با آن‌ها مشخص نیست، فیلمسازی که تا اینجا تجربه‌های عجیب و غریبی را در کارنامه خود ثبت کرده است که وجه مشترک آن‌ها آزمون‌وخطا برای رسیدن به یک فرمول مشخص در فیلمسازی است! «بیرو» را هم می‌توان تجربه‌ای از این کارگردان دانست که به توفیق منجر نشد؛ این فیلم تنها فیلم سینمای ایران با محوریت زندگی یکی از ستاره‌های دنیای ورزش است که به‌رغم جذابیت اولیه‌اش در ساخت و روایت، حتی موفق به قصه‌گویی هم نمی‌شود چه رسد به خلق قهرمان!

کاراکتر اصلی «بیرو» همین عیلرضا بیرانوند است که این روزها به‌عنوان دروازه‌بان اصلی تیم‌ملی راهی جام‌جهانی شده است. داستان فیلم از دوران نوجوانی او و عشق و علاقه مفرطش به فوتبال آغاز می‌شود و از این منظر می‌توان «بیرو» را یک فیلم در ژانر ورزشی هم دانست. مسیری که نقش اصلی این فیلم طی می‌کند تا بتواند خود را به تیم ملی برساند، خط اصلی روایت فیلم را تشکیل داده است و بخشی از فیلم هم به ورود او به زمین فوتبال و حضورش در بازی‌های مهم اختصاص پیدا کرده است.

همان ابتدا هم اشاره کردیم که فیلم «بیرو» یک تجربه کاملا شکست‌خورده در زمینه پرداخت سینمایی به زندگی یکی از چهره‌های ورزشی است و بخش‌های زیادی از روایت تصویری فیلم حتی به سختی قابل تحمل است، اما نمی‌توان از ایده فیلم برای سکانس افتتاحیه به راحتی گذشت، سکانسی که البته تنها در انتخابش کارگردانش نقش داشته و همه چیز آن در دنیای واقعی شکل گرفته است! فیلم «بیرو» با گزارش هیجان‌انگیز پیمان یوسفی از صحنه پنالتی رونالدو به علیرضا بیرانوند در جام‌جهانی روسیه آغاز می‌شود و این یک شروع هیجان‌انگیز و نوستالژیک برای روایت زندگی بیرو است.

فیلم بیرو
فیلم بیرو

فیلم فوتبالیست‌ها از فیلم های فوتبالی ایرانی

حسن رفتاری پس از، از دست دادن پدر و مادر خود در زلزله رودبار در یک مغازه پنچرگیری مشغول بکار می شود. حسن که علاقه زیادی به فوتبال دارد توسط یکی از دوستان خود در جریان برگزاری مسابقات جهانی فوتبال کودکان بی سرپرست در سوئیس و عضویت تیم ایران در مسابقات قرار می گیرد. او پس از اطلاع از مشکل قانونی خود در مورد حضور در تیم ملی با بکار بردن ترفندی موفق به کسب اجازه از خانم دکتر شکوهی نماینده بهزیستی می شود. مسابقات برگزار می شود و حسن که با درخشش خود در بازی ها نامزد دریافت عنوان آقای گل مسابقات شده بود، مورد حسادت خسرو دیگر بازیکن تیم قرار می گیرد. حسن که در جریان مشکل مالی خسرو و بیماری پدر او قرار گرفته است با فداکاری خود را کنار کشیده و جوایز مربوطه به خسرو تعلق می گیرد.

فیلم فوتبالیست‌ها
فیلم فوتبالیست‌ها

فیلم من ناصر حجازی هستم از فیلم های فوتبالی ایرانی

این فیلم داستان زندگی ناصر حجازی بهترین دروازه‌بان قرن آسیا را در پنج فصل با نام‌های: من رؤیایی دارم، آخرین مرد مقاوم، سهراب کشی، از استقلال تا استقلال و پرواز عقاب به تصویر کشیده‌است که از طریق اکران در گروه سینماهای هنر و تجربه و هم چنین شبکه نمایش خانگی در اختیار مخاطبین قرار گرفت.

امیر پوریا: از افتتاحیۀ بازی های آسیایی تهران در ۱۹۷۴ تا تک تک بازی های مهم خود حجازی در تیم ملی و تاج و استقلال، از تصویر ِ روی جلد نشریات دهه های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ با اشاره به اهمیت کار حجازی در مسابقات مختلف تا تیتر و صفحات اغلب مصاحبه های نشریات با او و گوشه هایی از تمام مصاحبه های تصویری اش، از تصاویر آرشیوی خیابان های تهران دوران کودکی او تا خیابان های دهلی در زمان سفرش به آن جا در ۳۵ سالگی بعد از کنار گذاشته شدن از فوتبال داخلی، هیچ بخشی از فیلم به لحاظ منابع تصویری، کم ندارد که هیچ؛ حتی تصاویری که یافتن و داشتن شان به افسانه می ماند، در فیلم یافتنی است: در بازی مشهور پرسپولیس-استقلال سال ۶۲ که ۱۲۰ هزار نفر در شلوغ ترین روز تاریخ استادیوم آزادی تا روی میله های پایۀ پروژکتورهای ورزشگاه و حتی تا لبۀ خط زمین چمن نشسته بودند، فیلم در آن دوران ِ پیش از پیدایش دوربین های ویدئویی، تصاویری با دوربین روی دست نشان مان می دهد که از وسط زمین و لا به لای خبرنگاران و عکاسان و بازیکنان در حال ورود و گرم کردن پیش از بازی گرفته شده. تصاویری که قاعدتاً آرشیو تلویزیون یا بازیکنان حاضر در آن مسابقه هم آن را ندارند و یافتن اش می تواند معجزه تلقی شود. یا در بخش های پایانی و زمان اعلام درگذشت ناصر حجازی بعد از مدتی در کما بودن، تصاویر شخصی و خصوصی اولین واکنش های بسیاری از دوستداران او و حتی فرزندش آتیلا، از آن لحظه های کمیابی است که به ندرت بدون بازسازی های تصنعی، در مستندهای اینچنینی دیده می شود. علاوه بر این به دست آوردن مصالح آرشیوی کامل، فیلم توانسته در نسبتی دقیق با تدوین و گفتارش، آنها را به جا و هدفمند به کار گیرد و از به رخ کشیدنِ این برخورداری از منابع، فروتنانه پرهیز کند.

در لحن گفتار متن، در نگاه به مسیر زندگی و وقایعی که بر حجازی گذشته و در قضاوت نسبت به هر کدام از اختلافات او با مدیران یا دیگران، «من ناصر حجازی هستم» فیلمی کاملاً دارای موضع جانبدارانه است. نمی خواهد و نمی تواند دربارۀ قانون مضحک منع بازی ۲۷ ساله ها در تیم ملی یا شرایطی که منجر به از دست دادن ِ حضور حجازی در منچستریونایتد شد، از قضاوت پرهیز کند. بی تردید فیلم همزمان با اکران در گروه هنر و تجربه یا حتی پیش از آن، با واکنش های جدل آمیز بسیاری از شخصیت های فضای مدیریت ورزش رو به رو بوده و خواهد بود. چون با صراحتی گاه خشمگینانه، درست همان گونه که لحن بی محافظه کاری ِ خود حجازی بود، به آنها تاخته است.

شهاب حسینی: در این مستند جالب بود که خود ما با حقایقی درباره‌ آقای حجازی مواجه می‌شدیم که ما را تحت تأثیر قرار می‌داد و حتی از جایی به بعد کار از مرحله تکنیک به احساس و عواطف وارد می‌شد؛ مثلا خود من وقتی نریشن را می‌خواندم خیلی ناراحت شدم که چرا نامه‌ای که از باشگاه «منچستریونایتد» آمده بود به دست ایشان نرسیده است یا آن زمان اتفاقاتی افتاد که از استقلال به آن شکل اخراج شدند.

فیلم من ناصر حجازی هستم

فیلم زاپاس

یک تیم فوتبال که در دسته سوم کشور فعالیت می کرده است با تلاش شبانه‌روزی مربی اش (امیر جعفری) و بازیکنان که اهالی محلی رامیان هستند، به دسته دوم صعود می کند، سعید با بازی «جواد عزتی» در نقش اصلی در این راه در آخرین لحظات بازی آخر دچار مصدومیت تاندون پا می شود و سلامتی اش به خطر می افتد و از طرف دیگر مربی هم متوجه می‌شود که به دلیل نداشتن مدرک مربیگری نمی‌تواند تیم را در لیگ دست دو همراهی کند…

مسعود فراستی-هفت:  «زاپاس» بی ادعا، تلویزیونی و خوب است. من شخصا فکر می کنم تا این لحظه همچنان «زاپاس» بهترین فیلم جشنواره است. می نشینیم، می بینیم و احساس توهین به خود نمی کنیم. بازی خوب جعفری و جواد عزتی را شاهدیم. فیلم سالم و سرگرم کننده ای است. اذیتت کننده نیست. تنها فیلمی که من را اذیت نکرد.

پویان عسگری- هفت فاز: «زاپاس» برخلاف ظاهر کهنه و قديمي‌ اش فيلم تازه و روزآمدي براي سينماي ايران است. بنا به سنت جاافتاده سينماي آمريکا در نمايش سرخوشي‌ ها و سرخوردگي‌ هاي يک خانواده علاقه‌مند ورزش که ساکن حومه شهر هستند، داستان «زاپاس» درباره يک خانواده است که زندگي‌ شان در نسبت با تيم فوتبال محلي دستخوش نا آرامي و بحران شده. خانواده‌ اي که پدرش (امير جعفري) شرط ازدواج دخترش با پسر خاله‌ فوتباليست مصدوم‌ اش (جواد عزتي) را در رفع مصدوميت پسر تعيين کرده. پدر که خود مربي تيم فوتبال شهر کوچک‌ شان است به شکلي لجبازانه زير بار حرف‌هاي بقيه نمي‌رود و بر خواسته‌اش اصرار مي‌ ورزد. تا اينکه نهيبي از گذشته، او را به خود مي‌ آورد و شرايط را تغيير مي‌ دهد. داستان، موقعيت‌ ها و چهره بازيگران «زاپاس» همه آشنا به نظر مي‌ رسند اما لحن فيلم، جوري که کارگردان براي فيلمش فضاسازي کرده – از انتخاب شهر کوچک تا موسيقي متفاوت و بازي گرم بازيگران – تازگي دارد و مخاطب سينماي ايران را بر سر ذوق مي‌آورد. فيلمي گرم و شيرين که منهاي لحظات عصا قورت داده‌ي جدي‌اش يکي از معدود کمدي-رمانتيک‌ هاي استاندارد اين سال‌ هاي سينماي ايران است. فيلمي پرشور و انرژي ‌بخش که به رله شدن دو رابطه عاطفي مي‌ پردازد و در اين راه طبيعي بودن و صميميت را بر هر چيز ديگر ترجيح مي‌دهد. فيلمي کم‌ادعا که از راوي کم سن و سال‌اش (بهترين حضور يک بچه در سينماي ايران در سال‌هاي اخير) و شکل کارگرداني برزو نيک‌نژاد تا حضور خواستني شبنم مقدمي و بهترين نقش آفريني سينمايي احمد مهرانفر، واجد سليقه و شعور و حس زيبايي شناختي است.

فیلم زاپاس

سریال های فوتبالی ایرانی

در دنیای سینما و تلویزیون فیلم های زیادی با محوریت فوتبال ساخته شد که بسیار مورد استقبال تماشاگران قرار گرفته است. از میان سریال های فوتبالی تلویزیون که از سالهای دور تا به امروز روی آنتن رفته است میتوان به سریال هایی چون به سوی افتخار در سال 1377 ، سه پنج دو در سال 1390 ، سریال پژمان در سال 1391 ، آخرین بازی در سال 1393 و لژیونر در سال 1396 اشاره کرد که در ادامه با آن بیشتر آشنا میشویم.

سریال به سوی افتخار

اولین سریال های فوتبالی تلویزیون سال 77 روی آنتن شبکه سه سیما رفت. سیروس مقدم کارگردان سرشناس کشورمان با نویسندگی سعید سلطانی سریال به سوی افتخار را با مضمونی فوتبالی روی آنتن شبکه سه سیما برد و توانست اولین سریال های فوتبالی تلویزیون را به نام خود ثبت کند.

به سوی افتخار داستان یک مربی بزرگ و با اخلاق فوتبال بود که حاضر به باج دادن به مافیای فوتبال ایران نشد و از تیم دسته اول به یک تیم دسته سوم رفت و توانست آن تیم را با همه مشکلاتش به فینال جام حذفی باشگاه های کشور برساند.

هادی خضوعی سرمربی تیم معروف ستاره بخاطر مسائل اخلاقی و حاشیه ایی موجود در تیم از این تیم کناره گیری می کند و اقدام به راه اندازی چاپخانه قدیمی پدرش می کند ، مدیران دیگر باشگاهها به سراغش می آیند اما او که پایبند مسائل اخلاقی و منش پهلوانی می باشد نمی تواند با هیچ یک به توافق برسد. پس از مدتی به تماشای دیدار تیم فوتبال زمین خاکی که چند تن از دوستان پسرش در آن بازی می کنند می رود و سپس مربی گری آنها را بعهده می گیرد و…

سریال به سوی افتخار

سریال سه ، پنج ، دو

سال 1390 حسین سهیلی زاده سریال فوتبالی دیگری را روی آنتن برد که نویسندگی آن برعهده علیرضا جلالی و علیرضا کاظمی پور بود و تهیه کنندگی آن را عزیز علیزاده و محمدعلی جناغی برعهده داشتند و این سریال از شبکه پنج سیما پخش شد.

این مجموعه 90 قسمتی در دو فصل با مضمون فوتبال روی آنتن رفت و روایتگر داستان زندگی یک خانواده است که باشگاهی را میخرند. ماشاالله خان بزرگ خاندان سوری پس از مرگ همه ثروت خود را به برادر زاده اش حشمت خان می بخشد و حشمت خان و خانواده اش که بیش از این یک زندگی معمولی داشتند ، تصمیم می گیرند با خرید باشگاه ورزشی تحولی بزرگ در زندگی خود ایجاد کنند ، غافل از اینکه…

سریال سه ، پنج ، دو

سریال پژمان

یکی از سریال های جذاب فوتبالی تلویزیون سریال پژمان بود که با یک شخصیت واقعی دنیای فوتبال سال 1392 روی آنتن شبکه سیما رفت. سروش صحت به نویسندگی مهراب قاسمخانی سریال پژمان را با بازی پژمان جمشیدی بازیکن سابق تیم پرسپولیس روی آنتن برد.

سریال پژمان روایتگر داستان زندگی فوتبالی پژمان با بازی پژمان جمشیدی است که برای چهارمین فصل متوالی با وجود تلاش فراوان ، موفق نشده است تیمی را برای خود پیدا کند. پژمان با این وجود همچنان در حال و هوای شهرت و محبوبیتش به سر می برد. او به همراه مدیر برنامه اش به دنبال تیم می گردد و در این مسیر اتفاقات جالبی برای او و مدیر برنامه اش رخ می دهد.

سریال پژمان

سریال آخرین بازی

حسین سهیلی زاده بعد از ساخت سریال فوتبالی سه پنج دو به سراغ ساخت سریال فوتبالی دیگری در سال 1393 رفت که از شبکه پنج سیما پخش شد.

قباد با بازی مانی نوری در رویاها و توهمات خودش زندگی می کند و آرزو دارد که یک شبه ره صد ساله را برود و به ستاره ای مشهور تبدیل شود ، بنا براین تصمیم می گیرد که وارد دنیای فوتبال شود اما پس از پیوستنش به یک تیم لیگ برتر ، اتفاقات جالبی برای او رخ می دهد.

سریال آخرین بازی

سریال لژیونر

سال 1396 مسعود آب پرور کارگردان کشورمان تصمیم به ساخت سریالی فوتبالی در تلویزیون گرفت و از نویسندگی پیمان عباسی برای سریالش که روی آنتن شبکه پنج رفت استفاده کرد.

قصه سریال لژیونر درباره دو دوست قدیمی بهمن و توفیق است که از برادر به هم نزدیک تر هستند و خیلی با هم صمیمیت دارند آنها ناف دختر و پسرشان را به نام هم بریده اند. اما بچه های آنها که امروز به سن ازدواج رسیده اند به ازدواج با یکدیگر راضی نخواهند بود و این بحث و موضوع باعث می شود تمام این دوستی 30 ساله کم کم تحت الشعاع قرار بگیرد و مشکلاتی بین این دو دوست قدیمی به وجود بیاید.

سریال لژیونر