سریال “آمریکا نخست”.یک مینی سریال شش قسمتی به کارگردانی کارگردان سرشناس آمریکایی است. پیتر برگکارگردانی شده است. این کارگردان با آثاری مانند چراغ های شب جمعه و ضد درداو توانایی خود را در گفتن داستان های دراماتیک نشان داده است. این سریال توسط مارکوس ال. آهنگرخالق فیلم های تحسین شده ای مانند بازگشته مطالعه بوده است نتفلیکس او این سریال را تولید و پخش کرد و این سریال به دلیل رویکرد واقع گرایانه و طراحی منحصر به فرد صحنه و لباس مورد توجه بسیاری قرار گرفته است.
این سریال داستانی تخیلی است که بر اساس وقایع تاریخی دوران غرب وحشی آمریکا در دهه 1850 نوشته شده است کشتار کمپ کوهستانی و این سریال از جنگ بین قبایل بومی، مهاجران مورمون و ارتش ایالات متحده می گوید. اگرچه بسیاری از شخصیت ها و اتفاقات تخیلی هستند، اما این سریال با الهام از روایت های تاریخی و تلاش برای بازتاب واقعیت تلخ آن دوران ساخته شده است.
معرفی بازیگران و نقش ها.
سریال “American Primeval” بازیگران توانمندی دارد که می دانند چگونه نقش های پیچیده خود را به بهترین نحو تفسیر کنند:
- تیلور کیچ روی کاغذ آیزاک ریدمردی تنها و منزوی که با گذشته ای تلخ زندگی می کند.
- باتی گالپین روی کاغذ سارا رولزنی شجاع که سعی دارد با پسرش زندگی جدیدی را در غرب آغاز کند.
- پرستون موتا روی کاغذ دوین رولپسر کوچک سارا که در طول سفر با چالش های زیادی روبرو می شود.
- دین شفاهی روی کاغذ جیکوب پرتمورمونی که به دنبال همسرش است.
- پوریر چاوینی روی کاغذ دو حرکتدختری بومی که از گذشته خشونت آمیز خود فرار می کند.
- کیم کوتز روی کاغذ بریگام جوانرهبر مذهبی مورمون ها که با جاه طلبی و خشونت تلاش می کند قلمرو خود را گسترش دهد.
داستان کلی و فضا (بدون اسپویل)
سریال “American Primeval” در سال 1857 و در مناطق وحشی یوتا می گذرد. داستان با سفر پرماجرا یک مادر و پسرش شروع می شود که برای یافتن شوهرش به غرب می روند. این سفر آنها را در مرکز یک جنگ خشونت آمیز بین بومیان، مهاجران مورمون و ارتش آمریکا قرار می دهد. فضای سریال تاریک و خشن است و مبارزه برای بقا در دل بیابان و درگیری انسانی به زیبایی به تصویر کشیده شده است.
هشدار اسپویلر
از این قسمت به بعد داستان سریال به طور کامل روایت می شود. اگر هنوز سریال را ندیدهاید و نمیخواهید داستان آن را بدانید، از خواندن این بخش صرفنظر کنید.
تاریخچه سریال “American Primeval”
تاریخچه در هر ورودی سارا رول (با بازی بتی گیلپین) و پسرش دیوین به ایستگاه تجاری فورت پراگر شروع می شود. این ایستگاه تحت مدیریت کوهنورد معروف می باشد. جیم بریجر (شای ویگهم) محل ملاقات مسافران و تجار است. سارا و دوین به دنبال مسیر می گردند کروک داکس آنها در آلاباما هستند، جایی که شوهر سارا منتظر آنهاست. اما وضعیت از ابتدا پیچیده است. خشونت و بی نظمی بلافاصله آشکار می شود. در طی یک درگیری خشونت آمیز، چندین نفر کشته می شوند و تنها راه نجات سارا، استخدام یک راهنمای تنها به نام آیزاک رید (تیلور کیچ) در همان زمان، یک دختر بومی به نام دو حرکت او پس از فرار از قبیله شوشونی، مخفیانه به گروه آنها می پیوندد. دوین، پسر سارا، دو موون را پیدا می کند اما تصمیم می گیرد او را پنهان کند. این گروه با در پیش گرفتن مسیر خطرناک و هرج و مرج، با تهدیدات زیادی مواجه می شود.
در جای دیگری از داستان، یک زوج مورمون به نام جیکوب پرت (دین شفاهی) و آبی عمیق (Saura Lightfoot Lyon) وارد داستان شوید. آنها در حال سفر به صهیون هستند، اما در قتل عام حومه کوهستان گرفتار می شوند. این قتل عام شبه نظامیان مورمون و با همکاری قبیله Paiute سازماندهی شد. در این حمله خونین، یعقوب به شدت مجروح می شود و به طور معجزه آسایی زنده می ماند، اما همسرش، آبیش، توسط قبیله Paiute اسیر می شود. آنها قبیله خود را به شوشون ها می فروشند و رهبر شوشون، پر قرمز (درک هینکی) او را در جامعه خود می پذیرد. آبیش که در ابتدا از این تجربه وحشت زده می شود، در نهایت با اعضای قبیله ارتباط برقرار می کند و بخشی از جامعه آنها می شود. در همان زمان، جیکوب که حافظه خود را از دست داده است، به دنبال آبی خود می گردد و ناآگاهانه به همان افرادی که در قتل عام به او حمله کرده بودند، می پیوندد.
در این میان، داستان اسحاق و سارا ادامه دارد و رابطه آنها با وجود چالش ها و اختلافات اولیه عمیق تر می شود. آیزاک گذشته تلخی دارد که او را سرد و منزوی کرده است، اما شجاعت و فداکاری های سارا باعث می شود که او به مرور زمان تغییر کند. در یکی از لحظات کلیدی، گروه از یک دسته تشکیل شده است شکارچی فضل منجر شود ویرجیل کاتر (خانه کورتنی) محاصره شده است. سارا با استفاده از مهارت های تیراندازی خود که تا آن زمان مخفی نگه داشته می شد، موفق می شود تهدید را خنثی کند. در همان زمان، دی موونز شجاعانه با دشمنان خود روبرو می شود و اعتماد آیزاک را جلب می کند. این اتفاقات نوعی خانواده غیررسمی بین سارا، دوین، آیزاک و دو موون ایجاد می کند.
در بخشی دیگر از داستان، بریگام جوان (کیم کوتس) رهبر مورمون ها با جاه طلبی های سیاسی و مذهبی خود سعی در گسترش قلمرو مورمون ها دارد. با استفاده از شبه نظامیان مورمون، او تلاش می کند تا مناطق جدید را فتح کند و مخالفان را سرکوب کند. اما از سوی دیگر، ارتش آمریکا رهبری کرد کاپیتان دلینگر (لوکاس نف) برای توقف این خشونت مداخله می کند. درگیری بین این دو نیرو شرایط را پیچیده می کند و افراد بی گناه بیشتری قربانی می شوند. در همان زمان، جیکوب متوجه می شود که مورمون های همکارش قصد دارند همسرش آبیش را بکشند تا حقیقت قتل عام میدان کوهستان را پنهان کنند.
در نهایت، مسیر همه شخصیت ها به یک نقطه مشترک ختم می شود. جنگ بزرگی بین گروه های مختلف رخ می دهد که سرنوشت هر یک از آنها را تغییر می دهد. آبیش موفق می شود با کمک رد پر از مهاجمان فرار کند، اما این تجربه او را به یک زن قوی تر و مصمم تر تبدیل می کند. آیزاک و سارا در رویارویی نهایی خود با شکارچیان فضل خود را به عنوان رهبران گروه تثبیت می کنند. دوین که در طول این سفر به بلوغ رسید، تصمیم می گیرد راه مادرش را دنبال کند. موونز با یافتن مکانی با سارا و آیزاک، آینده جدیدی را خلق می کند.
سریال با صحنه کشتار کمپ کوهستانی در نهایت نشان دهنده وحشت و ظلم آن زمان است. در سکانس پایانی، جیکوب و آبیش دوباره به هم می رسند، اما زخم های جسمی و روحی آنها نشان می دهد که زندگی هرگز مثل قبل نخواهد بود. سارا و آیزاک با وجود تمام مشکلات تصمیم می گیرند به زندگی ادامه دهند و سرزمین جدیدی بسازند. سریال با نگاهی تلخ و واقع گرایانه نشان می دهد که بقای انسان در غرب وحشی بیش از هر چیز نیازمند اتحاد، شجاعت و امید است.
این مقالات را نیز بخوانید
ارسال نقد و بررسی