از ابتدای زمستان شبکه برنامه خانگی احیا شد و چند سری جدید وارد چرخه پخش این پلتفرم شدند. یکی از سریال هایی که تقریباً بی صدا ساخته شد، سریال «سرگیجه» به کارگردانی بهرنگ توفیقی بود. این سریال که به سبک اکثر سریال های نمایش خانگی، گروهی از بازیگران مشهور را برای ایفای نقش گرد هم می آورد، یکی از پروژه هایی است که بیش از همه مورد توجه قرار گرفته است. «سرگیجه» که هفت قسمت از آن اکران شده و داستان آن مسیر طولانی را طی کرده است، تاریخچه ای مرموز دارد و توانسته مخاطب را با خود همراه کند. اما به غیر از این، نقاط ضعف زیادی در این سریال وجود دارد که نمی توان به راحتی از کنار آنها گذشت. در ادامه این مجموعه که یکی از محصولات جدید پلتفرم نماوا است را با جزئیات بیشتری بررسی می کنیم.
باکس اندروید شاین H616 نت باکس با سه ماه اشتراک نماوا
مشکل چیه؟
پیمان قرار است همسرش فریبا را برای سالگرد ازدواجشان سورپرایز کند اما در میانه تدارک یک جشن ناگهان با تلفن همراهش تماس می گیرد. در این تماس تنها یک عبارت «بیا زنت را بگیر» گفته می شود. پیمان بیمهبا به آدرسی که مرد غریبه داده می رود و همسرش را در حال دعوا و گریه با مردی می بیند. او مرد را تعقیب می کند و ناگهان معلوم می شود که قرارداد مرد را می داند. او مرد را کامران صدا می کند و با هم بحث می کنند که چرا با همسرش دعوا کرده است. کامران می افتد و به نظر می رسد مرده است. این خط داستانی قسمت اول سریال سرگیجه است. داستانی با قلاب درست و تماشاگران به تماشای قسمت های بعدی تشویق می شوند.
در قسمتهای دوم و سوم مشخص میشود که کامران ناپدید شده است و طی یک هک گسترده، حسابهای ارزهای دیجیتال شرکت تحت رهبری وی نیز به سرقت رفته است. از اینجا داستان وارد فاز معمایی می شود و مخاطب مدام پیمان را می بیند که خودسرانه به دنبال کامران برای اثبات بی گناهی خود می گردد. در مقطعی پلیس آگاهی وارد ماجرا می شود. پلیسی که به عنوان نخبه و هوشیار شناخته می شود. اما پیمان چند قدم جلوتر از پلیس می رود تا ماجرا را هیجان انگیزتر کند. داستانی تکراری که این روزها در پلتفرم فیلم نت در سریال Piel de León شاهد آن هستیم. البته تفاوت زیادی بین این دو سریال وجود دارد و آن سرعت بسیار سریعتر «سرگیجه» است که یک امتیاز بزرگ برای جذابیت یک سریال معمایی است.
«سرگیجه» با به تصویر کشیدن یک داستان جنایی پیچیده، در دل مثلث عشقی آلوده به خیانت، تلاش می کند شکل جدیدی از داستان های جنایی را وارد سریال سازی شبکه خانگی کند. اما ضعف های آشکاری در داستان و روند سریال وجود دارد که این کار را بیشتر شبیه سریال های ترکی پخش شده از شبکه های ماهواره ای می کند تا یک اثر آینده نگر. به همان اندازه پر زرق و برق و جذاب برای عموم، اما سطحی و قابل پیش بینی با گره هایی که نتیجه آن به راحتی برای عموم شناخته می شود. علاوه بر این، فقدان هویت زمانی و مکانی از دیگر ایرادات مشهود این مجموعه است. بنابراین تمام سکانسهای «سرگیجه» را میتوان به دو دسته تقسیم کرد، سکانسهای داخلی که در سه یا چهار مکان ثابت فیلمبرداری شدهاند و سکانسهای بیش از حد و زائد که در خودرو فیلمبرداری شدهاند. شاید در نگاه اول این تقسیم بندی سکانس ها در مسیر پیشبرد داستان چندان مهم نباشد، اما وقتی به این شیوه فیلمبرداری بیش از حد تاکید شود، حتی درک داستان را نیز سخت می کند.
اما یکی از جنبه های به ظاهر مثبت «سرگیجه» این است که برای همه سرگرم کننده است. یک نوجوان متولد دهه 80 یا نسل معروف Z (Z) در این داستان حضور دارد که ماجراها و داستان های کوچک درباره او می تواند برای نوجوانان سرگرم کننده باشد. تا اینجای کار به دلیل بازی خوب نقش ملودی و پرداخت صحیح این نسل یکی از نقاط قوت سریال محسوب می شود. از طرفی فلش بک های ابتدای هر قسمت که کم کم گره های گذشته را در کنار داستان باز می کند، به تعمیق شخصیت پردازی سریال کمک می کند و برای آن دسته از مخاطبانی که تحمل گره ها را ندارند گزینه مطلوبی محسوب می شود. از تاریخ تا پایان سریال باز شود. یکی دیگر از نکات برجسته زندگی لوکس، خانه ها و ماشین های لوکس به کار رفته در این مجموعه است که به جذب مخاطب کمک می کند و ادای احترام به فرمول اصلی مجموعه نمایش خانگی محسوب می شود.
اولین تجربه سینمای خانگی مستقل کارگردان
بهرنگ توفیقی یکی از پرکارترین کارگردانان تلویزیون در دهه 90 بود که مدتی با سعید نعمت الله و بعدها با حامد عنگا سریال های زیادی مانند «پشت بام تهران»، «زیر پای مادر»، «عقیق»، پدر»، «بر سر دارایی» و… اما واقعیت این است که امضای نویسنده سریال همیشه به این آثار چسبیده بود. مثلاً دیالوگنویسیهای نعمتالله یا فضاسازیهای متفاوت عنقا در تلویزیون، توفیقی را تنها به کارگردانی صحنهها و دوربین تبدیل کرده بود. عکس ها و اخباری که از پشت صحنه سریال به کارگردانی توفیقی منتشر شد نشان می داد که او حتی پشت دوربین و در حین کارگردانی بازیگران مستقیما از همکاری نویسندگان استفاده می کند.
در سال 1400 با مهاجرت گسترده کارگردانان و تهیه کنندگان سریال به شبکه تلویزیونی، توفیقی به همراه حامد عنقا یکی از سریال های جنجالی این رسانه را منتشر کردند. سریال آقازاده که پرمخاطب بود و حواشی زیادی هم داشت. اما نام توفیقی همچنان در سایه آنگا بود. پس از آن سال بهرنگ توفیقی تغییر تمرکز داد و با سریالی به نام «افرا» با فیلمنامه ای از نویسنده ای کمتر شناخته شده به تلویزیون بازگشت. این سریال در بین سریال های کم پخش تلویزیونی دیده شد و مسیر جدیدی را در کارنامه توفیقی ایجاد کرد. حالا او تصمیم گرفت به جای چسبیدن به یک نویسنده، چیزهای مختلف را امتحان کند. او در تابستان امسال سریالی به نام «بیهمگان» را برای تلویزیون ساخت و بلافاصله پس از آن وارد پروژه «سرگیجه» شد. سریالی که فیلمنامه آن را دو نویسنده جوان به نام های محمد منم و همایون حجازی نوشته اند. بعد از موفقیت «آقازاده» این اتفاق فرصت خوبی بود تا توفیقی یک بار دیگر شانس خود را در این رسانه امتحان کند.
توفیقی هنوز به امضا و چارچوبی خاص و منحصربفرد در کارگردانی نرسیده است و تمام کارهایش همچنان بر اساس فیلمنامه است. البته تجربه کارگردانی گسترده او فریم های قابل قبول و تصاویر ناقص کمتری را در اختیار مخاطب قرار می دهد. در این میان حضور بازیگرانی چون حامد بهداد، رعنا آزادی ور، هومان سیدی، پیام دهکردی و… در این سریال جدید که کارش را بلد است، به توفیقی این فرصت را داده است که در نقش های بازیگری احساس راحتی کند. . اما همین استفاده از لوکیشن های مکرر و اصرار بر حضور در ماشین یکی از مواردی است که کارگردان آن با انتقادهایی مواجه شده است.
بازیگران سریال سرگیجه
نام ها گاهی برای شناسایی یک مجموعه کافی است. سرگیجه سریال متوسط و قابل قبولی است اما نمی توان انکار کرد که درصد زیادی از توجه و موفقیت آن در جذب مخاطب مدیون گروه بازیگران و نام هایی است که با این سریال هستند. حامد بهداد پس از تجربه ناموفق «دل» با سریال «می خوام زنده بمونم» و بازی و نقش متفاوتش در آن سریال، در شبکه نمایش خانگی مورد توجه قرار گرفت. او که بیشتر بازیگر سینما بود تا سریال، چند سالی است که گرایش به سینما را کنار گذاشته و شبکه تلویزیونی داخلی به مکانی امن برای ارائه بازی او تبدیل شده است. بهداد بازیگر نقش اول «سارگیجه» است، نقشی که کل داستان حول محور او می چرخد. نقش پیمان پویش بیشتر شبیه سبک بازیگری بهداد در سالهای جوانیاش است که او یاغی بود، اما پختگی بهداد در اواخر دههی پنجاه به او کمک کرد تا به نقش نزدیک شود و تماشاگران را با بازی واقعیاش شگفتزده کند.
رعنا آزادی ور بازیگر اصلی سریال سرگیجه است. او هم مثل بهداد قبل از این سریال با یک شبکه نمایش خانگی دیگر این شانس را داشت که جایگاهش را تایید کند. آزادی ور سال گذشته با بازی در «زمکاری» و نقش تند و عجیبش از نقش های همیشگی اش جدا شد. حالا در سرگیجه، نقش فریبا را بازی میکند، زنی که جوانی وحشی داشته و اکنون با ترس از لو رفتن در مقابل شوهرش دست و پنجه نرم میکند. فریبا برخلاف بازی آزادی ور در سریال «زمکاری»، زنی متهم است که اعتماد به نفس پایینی دارد. می ترسد و نمی تواند خود را به درستی اداره کند. رعنا آزادی ور سعی کرده به درستی از پس این نقش بربیاید، اما حتی استرس همیشگی چهره، چشم و صدایش هم باعث نمی شود که اجرای او قابل قبول باشد. این سریال ثابت کرد که او بیشتر برای نقش های برونگرا و منفی مناسب است تا برای نقش های درونگرا، متهم و شکست خورده.
در سریال سرگیجه سه بازیگر اصلی حضور دارند که با وجود نقش های متفاوتی که به آنها محول شده، بارها و بارها به ایفای نقش پرداخته اند. هومن سیدی برای اولین بار در نقش یک افسر پلیس بازی کرده است. نقشی که می توانست اتفاق خاصی در کارنامه سیدی باشد. او توانایی بازیگری خود را در دو ژانر کمدی و درام نشان داده است. اما سیدی نقش سرهنگ اصلی را با فرمولی تکراری بر اساس بازیهای سرد و خشک گذشتهاش و شباهت زیادی به شخصیتش در سریال خودش «قورباغه» بازی کرد. شبنم مقدمی یکی دیگر از بازیگران این لیست سه نفره است. مقدمی هرگز در نقش زن طرد شده یک مرد کلاهبردار و زنی که یک دختر نوجوان یاغی دارد بازی نکرده بود. کسی که همیشه می داند چگونه به نقش های کوتاه و فرعی شکل مناسبی بدهد، این شبنم تمام سریال هایی است که در سال های اخیر بازی کرده است. علاوه بر اوراکل هایی که در نوع بازی اغراق می کردند. نفر سوم این لیست مهرآوه شریفی نیا است. او پس از سال ها دیگر دختر خوب داستان ها نیست و نقش یک وکیل مرموز و جنایتکار را به او واگذار کرده اند. اما به جز تغییر جزئی در لحن و صدا، تاکنون در سریال بازی خاصی از او دیده نشده است.
هادی حجازی فر یکی دیگر از بازیگران اصلی این سریال و متهم داستان است که به جز چند سکانس کوتاه فلش بک هنوز به طور کامل وارد داستان سریال نشده است و فعلا نمی توان درباره بازی او اظهار نظر کرد. پیام دهکردی در داستان نقش مردی شوخ و خنده دار و در عین حال مرموز را بازی می کند که هنوز نقشش مشخص نیست. همچنین بازیگرانی چون علی عمرانی و فرید سجادی حسینی هنوز وارد داستان نشده اند. به جز این بازیگران پیشکسوت، عرفان ناصری، شعیشه سجادی و میلاد مایری نیز به عنوان بازیگران جوان در این سریال حضور دارند. همانطور که قبلا گفتیم، بازی آبرومندانه سجادی در نقش ملودی در نقش یک نوجوان دهه 80 یکی از نقاط قوت سریال است و نشان از استعدادی جدید دارد.
- مبارزه برای بقا؛ این روزها شبکه نمایش خانه و سریال های آن
نقد کتبی سریال «سرگیجه» زنجیره نماوا; خیانت، اختلاس و بیت کوین اولین بار در بازیگرها ظاهر شد.
ارسال نقد و بررسی