سال ساخت: 1
بازیگران فیلم
مل گیبسون – مل گیبسون
Sigourney Weaver – Weaver
لیندا هانت – لیندا هانت
مایکل مورفی – مایکل مورفی
بیل کر – بیل کر
نوئل فرر – نوئل فریر
ایزا
Dominic Sandan – Domingo Laidcho
مدیر فعلی
پیتر وایر یک کارگردان برجسته استرالیایی است که همیشه در طول کار خود مرز بین واقعیت و استعاره را محاصره کرده است. او کار خود را از سینمای استرالیا آغاز کرد و به تدریج به سینمای آمریکا رسید. VIR ثابت کرده است که کارهای مرموز و پر از علاقه به ساخت فیلم هایی مانند پیک نیک در Hanging Rock و آخرین موج انجام می دهد. او همیشه نگاهی شاعرانه به روایت داستانها دارد و توانایی خاصی در ایجاد فضاهای عاطفی دارد. در آثارشان ، بیشتر شخصیت ها با دنیایی ناشناخته روبرو هستند که آنها را به سمت زیر سوال بردن خود و واقعیت سوق می دهد. وایر فیلم هایی مانند شاهد ، جامعه شاعران مرده و نمایش ترومن در سراسر جهان ساخت. او به دنبال بیشترین لایه های داخلی انسان در جهت است ، نه فقط روایت های خطی. استفاده از آن از سکوت ، طبیعت و روابط انسانی فیلم های آنها را از دیگران متمایز می کند. پیتر وایر یکی از آن فیلمسازان است که در مصاحبه ها کمتر حضور دارد و کار خود را برای صحبت کردن ترجیح می دهد.
در سال خطر زندگی ، پیتر ویر به یک مسئله سیاسی و عاطفی رسیده است که نیاز به تعادل ظریف بین مستند و درام شاعرانه دارد. به جای اینکه تاریخ را صرفاً سیاسی بسازیم ، شخصیت ها را در روایت قرار می دهد. تاریخ یک روزنامه نگاری در قلب اندونزی ، به دست وایر ، به تاریخ رشد ، درگیری اخلاقی و عشق تبدیل می شود. وایر موفق به به تصویر کشیدن فضای استرس زا و گیج کننده یاکارتا دهه 1980 با جزئیات ملموس می شود. انتخاب مکان های بارانی ، چراغ های لرزان و حرکات محفظه غیرقابل اعتماد ، حس عدم افزایش و اضطراب را به مخاطب منتقل می کند. نقش لیندا هانت در نقش بیلی ، شخصیتی مرموز و چند جانبه ، تحت راهنمای دقیق ویر به قدرت فیلم تبدیل شده است. جهت او باعث شد فیلم هم از نظر عاطفی و هم از نظر سیاسی عمیق تر شود. به جای آواز خواندن ، وایر نشان دهنده تضادهای انسانی است. همان دیدگاه انسانی از تاریخ ، این فیلم را فراتر از یک درام سیاسی قرار داده است.
داستان فیلم (اینجا هشدار دهید)
این فیلم با ورود یک خبرنگار جوان به نام گای همیلتون (مل گیبسون) به اندونزی آغاز می شود. وی به تازگی توسط یک کانال خبری به یاکارتا فرستاده شده است تا در مورد بحران های سیاسی و آشفتگی آگاه شود. اما گای به زودی متوجه می شود که ورود به چنین جو بسیار خطرناک تر و پیچیده تر از آنچه تصور می کرد است. در همین حال ، عکاسی مرموز و هوشمند به نام بیلی کوان (با کار درخشان لیندا هانت) ارائه شده است. بیلی ، که نوعی آگاهی سیاسی و اخلاقی است ، یک پسر را برای درک اوضاع و شخصیت ها راهنمایی می کند. بیلی نگاهی عمیق تر به مشکلات دارد و در عین حال در تضادهای داخلی خودش درگیر است. دوستی بین این دو به یکی از ستون های اصلی تاریخ تبدیل می شود.
در میان این سردرگمی ، گای با یک زن دیپلماتیک به نام گیلس برامیت (Sigreene Weaver) ملاقات می کند. رابطه گای و ژیل به تدریج عاشقانه است ، اما تحت سایه ترس ، تهدیدات پنهانی و سیاسی قرار دارد. گیل به گای هشدار می دهد که برخی از مشکلات را نشان می دهد نه تنها برای خودش بلکه برای او نیز خطرناک است. با این حال ، گای نمی خواهد روزنامه نگاری را رها کند و در حقیقت بماند. در همین حال ، بیلی نیز با مقامات درگیر است و نارضایتی وی به یک بحران اخلاقی تبدیل می شود. این دیگر نمی تواند ناظر ظلم و بی عدالتی باشد. سپس او تصمیم می گیرد که به طور جدی مداخله کند.
در میان هرج و مرج سیاسی و جلسات مردمی ، اوضاع در کشور هر روز بسیار مهم تر می شود. گای سعی می کند از طریق منابع خبری خود اطلاعات واقعی را بدست آورد ، اما دولت فاسد و ارتش تهدید کننده و سانسور هستند. گیل همچنین در وضعیت دشواری قرار دارد و تحت فشار مقامات انگلیس برای قطع با GAI قرار دارد. بیلی ، که دائماً درگیر مشکلات بشر است ، تصمیم می گیرد در یک عمل شخصی علیه ظلم ، صدای مردم را بالا ببرد. اما این یک قیمت عالی برای او است. او زندگی خود را در مسیر عدالت از دست می دهد. مرگ او تأثیر عمیقی در گای دارد و دیدگاه خود را نسبت به جهان تغییر می دهد.
گای ، که در بحران داخلی بوده است ، بین عشق و تعهد ژیل به کار خود گرفتار می شود. شما باید تصمیم بگیرید که آیا اخبار خود را ادامه دهید یا همه چیز را ترک کنید و اندونزی را ترک کنید. گیلز سعی می کند او را متقاعد کند که نجات جان خود در اولویت است. اما گای اکنون شخص دیگری است. کسی که نمی تواند نسبت به بی عدالتی بی تفاوت باشد. سرانجام ، او تصمیم می گیرد آخرین گزارش خود را تهیه کند. وی با کمک برخی از دوستانش ، موفق به فیلتر کردن اطلاعات محرمانه از ارتش می شود. این گزارش به نوعی اراده اخلاقی شماست.
در صحنه های استرس زا با موسیقی سنگین و تأثیرگذار ، عزیمت گای نشان داده شده است. او دیگر گزارشگر خام در آغاز تاریخ نیست. اکنون این تجربه درد ، درد ، عشق و غیبت را لمس کرده است و انسان بالغ تر شده است. با دیدن این تحول ، ژیل تصمیم می گیرد به او فرصتی برای بازگشت به او بدهد. این فیلم با یک صحنه بسته و غم انگیز به پایان می رسد ، جایی که امید و غم و اندوه در هم تنیده است. عموم مردم با سؤال و نه با پاسخ ، سالن را ترک می کنند. همین تردیدها از سال خطر زندگی نیز کار با دوام انجام داده اند.
موریس جار ؛ شاعر ملودی های فیلم
موریس جار آهنگساز فرانسوی بود که احساسات ، شکل و روایت را با هم ترکیب می کرد ، سینما را به حد موسیقی رساند. او کار خود را با ارکسترهای کلاسیک آغاز کرد ، اما خیلی زود فهمید که زبان اصلی وی در سینما است. وی در طول کار خود بیش از 5 فیلم موسیقی ساخت و با کارگردانانی مانند دیوید لین ، جان هیوستون و پیتر وایر همکاری کرد. قطعاتی که او برای فیلم هایی مانند لارنس عربستان ، دکتر ژیواگو و یک قطعه به هند نوشت ، بخشی از حافظه فیلم جهان شد. اما در بین همه این آثار حماسی ، موسیقی سال یکی از عاطفی ترین و شخصی ترین آثار وی است. جار همیشه می گفت موسیقی راهی برای عبور از دیالوگ ها و دستیابی به روح تاریخ است. او با استفاده از سازهای الکترونیکی ، کوبه ای و ارکسترال ، نه تنها فضای فیلم را بازسازی کرد بلکه توسعه یافت. در این فیلم خاص ، او موفق به گرفتن ملودی شد که شبیه یک خاطره زنده باشد.
گوش دادن و بارگیری این موسیقی:
تخلیه
این موسیقی در متن تاریخ چه احساسی دارد؟
قطعه اصلی فیلم در دقایق اول شنیده می شود که شخصیت گای وارد دنیای عجیب یاکارتا می شود. این موسیقی نه تنها صحنه ها را همراهی می کند ، بلکه مانند صدای درونی شخصیت ها است. ترکیبی از حیرت ، تنهایی و اضطراب. هنگامی که گای و ژیل نزدیک می شوند ، موضوع اصلی با تکرار ملایم و ملایم بازگردانده می شود ، گویی یک احساس عاشقانه نوزادان است. در زمان تلخ ، مانند مرگ بیلی ، همین موضوع با ابزارهای جمع و جور تر انجام می شود ، اما تأثیر آن عمیق تر است. به نظر می رسد که موسیقی به ما می گوید: “اینجا چیزی وجود دارد ، اما هنوز امید وجود دارد.” جار از موسیقی به روشی بسیار هوشمندانه استفاده کرده است ، نه برای توضیح ، بلکه برای پخش حواس. بدون گفتن چیزی ، این باعث می شود همه چیز را احساس کنیم.
ریتم ، ارتباط و راز این ملودی
موضوع اصلی یک فضای آرام و ارواح ایجاد می کند و سازهای مصنوعی و یک کوبه ای آرام را ترکیب می کند. ملودی ساده و مثلثی ، اما بسیار به یاد ماندنی ؛ به عنوان صدای یک رویای نیمه فاش شده. موسیقی آهسته و غم انگیز موسیقی در یک لحظه خطرناک با احساس حرکت در قلب یک کشور ناشناخته هماهنگ شده است. وقتی ملودی به بالا می رسد ، شنونده وارد نوعی تعلیق عاطفی می شود. این یکی از آن موسیقی است که شما نمی توانید فراموش کنید ، حتی اگر فقط یک بار گوش دهید. به نظر می رسد که صدای خیابان های بارانی ، چهره های نگران کننده و لرزش امید وجود دارد. این قطعه بیش از “راوی” از “راوی” است. صدای زیر جلدی دنیای فروپاشی.
محبوبیت و مکان موسیقی در دهه های بعد
اگرچه این موسیقی ممکن است به عنوان لارنس عربستان شناخته نشود ، اما یکی از قطعات “کالت” در بین علاقه مندان به فیلم و سینما است. بسیاری از منتقدین بر این باورند که این قطعه یکی از زیباترین آثار موریس جار در دوره استفاده از سینت سایزر است. در دهه 1980 و 1980 ، این موسیقی بارها و بارها در برنامه های مستند ، تبلیغات تلویزیونی و گاهی اوقات حتی یک بنای یادبود استفاده می شد. هنوز مکانی متشکل از موسیقی تخصصی فیلم وجود دارد. فیلمسازانی که آثار جار را بررسی می کنند همیشه از این قطعه به عنوان نمونه ای از “حضور عاطفی موسیقی در روایت” یاد می کنند. تأثیر این موسیقی در تکرارهای آن افزایش می یابد. یعنی هرچه بیشتر شنید ، بیشتر در ذهن می ماند. در حقیقت ، این مسئله یکی از آن قطعات نادر است که در نهایت با ارزش تر شده است. تخریب ، ساکت و بی موقع.
ارسال نقد و بررسی