سوفیا پنجاه و دو ساله است و در حومه یک شهر ساحلی در اسپانیا زندگی میکند. زندگی آرامی دارد. صبحها در کنار سگش قدم میزند و عصرها برای طراحی لباس وقت میگذارد. چند هفته پیش هنگام قدمزدن احساس کرد جلوی چشم راستش سایهای خاکستری دیده میشود. ابتدا تصور کرد خستگی است. اما وقتی عصر همان روز احساس کرد جرقههای نورانی کوتاه در میدان دیدش ظاهر میشود، به نگرانی افتاد. او سابقه نزدیکبینی شدید داشت و همیشه در مورد ریسک مشکلات چشمی هشدار شنیده بود. همان شب تصمیم گرفت به کلینیک چشمپزشکی مراجعه کند.
در بیمارستان، متخصصی به نام دکتر آلبرت رزنبورگ با دقت میدان دید او را بررسی کرد. سپس معاینه ته جشن وقتی مردمک به صورت دارویی گشاد شده بود، انجام شد و پس از مشاهده تغییرات ویژه در پشت چشم، تشخیص اولیه جداشدگی شبکیه مطرح شد.
اصطلاح Retinal Detachment برایش ناآشنا بود. تنها چیزی که میدانست این بود که شبکیه بخش حساسی از چشم است. پزشک برایش توضیح داد که اگر این وضعیت سریع درمان نشود، ممکن است بینایی دائمی از دست برود. سوفیا شوکه بود. در عرض چند ساعت از یک قدمزدن معمولی به وضعیتی رسیده بود که احتمال عمل جراحی فوری مطرح شده بود.
در بخش تصویربرداری، از او سونوگرافی چشم گرفته شد تا میزان جداشدگی بررسی شود. نتیجه مشخص کرد که در قسمت فوقانی شبکیه پارگی ایجاد شده و مایع زیر شبکیه جمع شده است. پزشک عمل اسکلرال باکل را پیشنهاد کرد. سوفیا همان شب پذیرش شد و عمل در اولین ساعات صبح انجام شد. چند روز بعد میدان دیدش بهبود یافت و پزشک دستور پیگیری مداوم داد. این تجربه برای او یادآور این بود که چقدر علائم کوچک میتوانند نشانه مشکلی بزرگ باشند.
جداشدگی شبکیه معمولا ناگهانی رخ میدهد و بیشتر در افرادی دیده میشود که نزدیکبینی شدید دارند، سابقه جراحی چشم داشتهاند یا ضربه به سر و چشم تجربه کردهاند. باید توجه زیادی به فلاشهای نور، هالههای سایهوار و کاهش میدان داشت، چون این بیماری یکی از واقعیترین اورژانسهای چشمپزشکی به حساب میآید. سوفیا خوششانس بود که علائم را جدی گرفت و به سرعت اقدام کرد. اما همه افراد اینگونه هشدارها را جدی نمیگیرند. به همین دلیل شناخت این بیماری و نشانههای اولیه آن ضرورتی واقعی است.
تاریخچه جداشدگی شبکیه
توصیف بیماری جداشدگی شبکیه در متون پزشکی مربوط به چند قرن قبل است. نخستین اشارهها به علائم آن در نوشتههای پزشکان یونانی دیده میشود. اما تشخیص دقیق این بیماری تا پیشرفت میکروسکوپها و ابزارهای مشاهده پشت چشم امکانپذیر نبود. در قرن هجدهم پزشکان اروپایی شروع به توصیف ساختاریتر این بیماری کردند. آن زمان تصور اشتباهی وجود داشت که علت اصلی آن اختلالات مزاجی یا فشار خون نامنظم است. با توسعه ابزار افتالموسکوپ توسط هرمان فون هلمهولتز در قرن نوزدهم، مسیر تشخیص دگرگون شد و پزشکان برای نخستین بار امکان مشاهده شبکیه به صورت مستقیم را یافتند.
درمانهای قدیمی اغلب شامل استراحت طولانی، بستن چشم، کمپرس سرد یا گرم و استفاده از داروهای گیاهی بود که هیچ یک تأثیر واقعی نداشت. در برخی فرهنگها جداشدگی شبکیه نوعی بیماری مرموز تلقی میشد چون ناگهان بینایی از بین میرفت. نخستین درمان جراحی موثر در اوایل قرن بیستم با روش فرو دادن دیواره چشم توسط جراحان آلمانی صورت گرفت. سپس در دهههای بعد با معرفی لیزر فوتوکوآگولیشن و ابزارهای ظریف ویترهکتومی، انقلابی در درمان این بیماری رخ داد. امروز جداشدگی شبکیه از بیماریهای قابل درمان محسوب میشود البته به شرط اقدام فوری و تشخیص درست.
اهمیت بیماری
جداشدگی شبکیه اختلالی جدی است چون شبکیه یک بافت عصبی حساس است که نور را دریافت کرده و پیامها را به عصب بینایی منتقل میکند. اگر شبکیه از جایگاه طبیعی خود جدا شود، سلولهای حساس نور دچار کمبود اکسیژن میشوند و در مدت کوتاهی آسیب غیرقابل بازگشت میبینند. اهمیت این بیماری به دلیل سرعت پیشرفت آن و احتمال نابینایی دائمی است. این وضعیت معمولا با علائم پیشدرآمد مانند دیدن فلاشهای نور، سایههای پردهمانند یا افزایش ناگهانی فلوترها آغاز میشود.
بسیاری از بیماران تا زمانی که میدان دیدشان دچار اختلال نشود متوجه بیماری نمیشوند. این موضوع وضعیت را خطرناکتر میکند چون هر ساعت تأخیر میتواند بخش بیشتری از شبکیه را درگیر کند. جداشدگی شبکیه در افراد نزدیکبین شایعتر است و همچنین پس از برخی جراحیهای چشم یا آسیبها دیده میشود. اهمیت آگاهیرسانی در این بیماری بسیار بالاست تا افراد در صورت مشاهده نخستین علائم سریعا به مرکز درمانی مراجعه کنند.
اپیدمیولوژی
جداشدگی شبکیه در سراسر جهان دیده میشود اما شیوع آن در گروههای خاص بالاتر است. آمار نشان میدهد افراد نزدیکبین با دیوپتر بالا به دلیل نازکتر بودن شبکیه، دو تا سه برابر بیشتر دچار این مشکل میشوند. مردان کمی بیشتر از زنان در معرض این بیماری قرار دارند و سن شایع آن بین پنجاه تا هفتاد سال است. البته در جوانان نیز در صورت آسیب ورزشی یا ضربه شدید احتمال وقوع آن وجود دارد.
در برخی مناطق اروپایی به دلیل شیوع بیشتر نزدیکبینی پیشرفته، آمار وقوع جداشدگی بیشتر گزارش میشود. در آسیای شرقی نیز به دلیل سبک زندگی و استفاده زیاد از دستگاههای دیجیتال، آمار نزدیکبینی بالا است و این موضوع احتمال ابتلا را افزایش میدهد. پس از جراحی آب مروارید خطر این بیماری بیشتر میشود چون ساختارهای چشم دچار تغییر میشوند و احتمال ایجاد پارگی شبکیه افزایش مییابد. عوامل ژنتیکی نیز نقش دارند چنانکه در برخی خانوادهها موارد متعدد جداشدگی گزارش شده است.
عامل بیماری
جداشدگی شبکیه معمولا بر اثر ترکیبی از عوامل مکانیکی، ساختاری و بیوشیمیایی رخ میدهد. مهمترین علت آن پارگی شبکیه است که به مایع زجاجیه اجازه میدهد وارد فضای پشت شبکیه شود. زجاجیه ماده ژلهمانندی است که فضای چشم را پر میکند و با افزایش سن دچار تغییرات میشود. این تغییرات شامل انقباض، مایعشدن و کشش غیرطبیعی است. هنگامی که زجاجیه از شبکیه فاصله میگیرد ممکن است نقاطی از شبکیه دچار پارگی شوند.
نزدیکبینی شدید یکی از عوامل مهم است چون در این افراد طول چشم افزایش یافته و پرده شبکیه نازکتر میشود. این نازکی باعث میشود پارگیهای کوچک ایجاد شود. افرادی که سابقه عمل آب مروارید دارند نیز در معرض خطر هستند چون تغییرات جراحی، ساختار داخلی چشم را مستعد پارگی میکند. برخی بیماریهای التهابی نیز باعث تغییرات بافتی در شبکیه میشوند که خطر جداشدگی را افزایش میدهد. ضربه مستقیم به چشم یکی دیگر از عوامل کلاسیک است که میتواند پارگی ناگهانی ایجاد کند.
در بعضی افراد جداشدگی شبکیه بدون پارگی رخ میدهد. این موارد در اثر تراوش مایع از عروق غیرطبیعی یا از دست رفتن چسبندگی طبیعی بین شبکیه و بافت زیرین آن ایجاد میشوند. شرایطی مانند دیابت کنترلنشده که با ایجاد رگهای جدید غیرطبیعی همراه است، میتواند موجب این نوع جداشدگی شود. در نهایت، برخی افراد به دلیل ژنتیک مستعد هستند. الگوهای ارثی در سندرمهایی مانند Stickler یا Marfan دیده میشود که با ساختار غیرطبیعی بافت همبند همراه است.
پاتولوژی
در پاتولوژی جداشدگی شبکیه دیده میشود. به صورت دقیق شبکیه از لایه زیرین خود یعنی اپیتلیوم رنگدانهای شبکیه جدا میشود. هنگامی که پارگی ایجاد میشود، مایع زجاجیه وارد فضای پشت شبکیه میشود. این مایع، اتصال طبیعی بین شبکیه و لایههای تغذیهکننده را مختل میکند. شبکیه برای دریافت اکسیژن به لایه مشیمیه نیاز دارد و هنگامی که این تماس از بین میرود، سلولهای حساس به نور دچار کمبود اکسیژن میشوند.
آسیب اولیه معمولا در سلولهای میلهای و مخروطی است. این سلولها مسئول دید در نور کم و تشخیص رنگ هستند. در نواحی جداشده، ساختارهای ظریف این سلولها از بین میروند و در صورت تأخیر، آسیب دائمی افزایش مییابد. اگر جداشدگی گسترده شود، بقیه بافت چشم نیز تحت فشار غیرطبیعی قرار میگیرد. در موارد پیشرفته بافت فیبروزی تشکیل میشود که شبکیه را به سمت جلو میکشد و حالت چروکیدگی ایجاد میکند. این مرحله که PVR نام دارد درمان را پیچیدهتر و احتمال بازگشت بینایی را کمتر میکند.
علائم و نشانهها
جداشدگی شبکیه اغلب با علائم ناگهانی آغاز میشود. یکی از نخستین علائم دیدن جرقههای نور است. این فلاشها نتیجه کشش زجاجیه بر شبکیه هستند. علامت دیگر افزایش ناگهانی لکههای شناور در میدان دید است. این لکهها اغلب شبیه نخهای ریز یا ذرات معلق دیده میشوند. برخی بیماران احساس میکنند لکهها بیش از حد معمول شدهاند یا به صورت ناگهانی ظاهر میشوند.
نشانههای هشداردهنده شامل دیدن سایهای پردهمانند است که از کناره میدان دید شروع میشود. این سایه ممکن است در ابتدا کوچک باشد اما به تدریج بخش بیشتری از میدان دید را میپوشاند. کاهش ناگهانی بینایی نیز از علائم مهم است. افرادی که نزدیکبین هستند اگر ناگهان خطوط یا نوشتهها را تار ببینند باید سریعا بررسی شوند.
در مرحله پیشرفته، بخش بزرگی از شبکیه جدا میشود و بینایی به شدت کاهش پیدا میکند. در این مرحله فرد ممکن است فقط نور را تشخیص دهد یا میدان دید بسیار محدود داشته باشد. در موارد ناشی از دیابت، ممکن است درد خفیف یا احساس فشار نیز ایجاد شود. نشانههای خطر شامل افزایش سریع سایه، دیدن رگههای خون در میدان دید و از دست رفتن ناگهانی دید مرکزی است.
نحوه تشخیص
برای تشخیص جداشدگی شبکیه، پزشک ابتدا معاینه دقیقی انجام میدهد. در این معاینه مردمک با قطره بزرگ میشود تا پشت چشم قابل مشاهده باشد. او با افتالموسکوپ ساختار شبکیه را بررسی میکند. اگر پارگی یا مایع زیر شبکیه دیده شود، تشخیص تقویت میشود. وجود چینخوردگیها، حرکت غیرطبیعی بافت و نشانههای خونریزی نیز بررسی میشود.
در مواردی که دید بیمار اجازه مشاهده مستقیم ندهد، سونوگرافی چشم انجام میشود. این تست برای بررسی جداشدگیهای گسترده یا وجود خون در فضای زجاجیه بسیار مفید است. در برخی بیماران تست OCT نیز انجام میشود. این تست با استفاده از امواج نوری ساختار لایههای شبکیه را به صورت جزئی نشان میدهد. OCT بهویژه در تشخیص جداشدگیهای کوچک یا مشکوک مفید است.
گاهی پزشک تستهای خونی توصیه میکند. این تستها برای بررسی بیماریهای زمینهای است که ممکن است شبکیه را آسیبپذیر کنند. اگر فرد دیابت کنترلنشده داشته باشد باید قند خون، HbA1C و چربیهای خون بررسی شوند. در موارد خاص مانند بیماریهای التهابی، تستهای ایمنی یا التهابی نیز درخواست میشود.
آنژیوگرافی فلورسئین یکی از تستهای تخصصی است که برای بررسی نشت عروقی انجام میشود. در این تست ماده رنگی به رگ تزریق میشود و پزشک با دوربین مخصوص جریان آن را در عروق شبکیه مشاهده میکند. این تست بهویژه در جداشدگیهای بدون پارگی موثر است. پزشک تمامی یافتهها را کنار هم قرار میدهد. وجود فلاشهای نور، سایه پردهمانند، مشاهده پارگی و وجود مایع در پشت شبکیه ترکیبی است که تشخیص را قطعی میکند.
تشخیصهای افتراقی
چند بیماری میتوانند علائم مشابه جداشدگی شبکیه ایجاد کنند. یکی از آنها میگرن چشمی است که فلاش و تاریکیهای گذرا ایجاد میکند. اما در میگرن، این علائم معمولا کوتاهمدت هستند و با سردرد همراه میشوند. خونریزی زجاجیه نیز علائم مشابه دارد و بیماران لکههای تیره میبینند. اما در معاینه، خون در زجاجیه قابل تشخیص است.
پارگی شبکیه بدون جداشدگی نیز یکی از تشخیصهای احتمالی است. در این حالت فقط پارگی وجود دارد و مایع زیر شبکیه جمع نشده است. التهاب داخل چشمی نیز گاهی سایههایی در میدان دید ایجاد میکند. بیماری ماکولا نیز باعث دیدن خطوط موجدار میشود اما سایههای پردهمانند ایجاد نمیکند. پزشک با بررسی یافتهها میتواند تشخیص درست را مشخص کند.
موارد اورژانسی
هر فردی که سایه پردهمانند، فلاشهای مکرر یا افزایش ناگهانی فلوتر تجربه کند باید فوری به اورژانس مراجعه کند. جداشدگی شبکیه یک وضعیت زمانمحور است. هر دقیقه تأخیر میتواند آسیب بیشتری ایجاد کند. اگر بیمار ناگهان دید مرکزی خود را از دست بدهد وضعیت کاملا اورژانسی است. افرادی که پس از ضربه به چشم علائم دیداری غیرعادی دارند نیز باید در اولین فرصت بررسی شوند.
درمان بیماری
درمان جداشدگی شبکیه بستگی به نوع و گستردگی آن دارد. اگر پارگی شبکیه وجود داشته باشد اما جداشدگی کامل رخ نداده باشد، لیزر درمانی یکی از نخستین روشهاست. لیزر فوتوکوآگولیشن باعث چسبیدن لبههای پارگی و جلوگیری از ورود مایع میشود. این روش در بسیاری از بیماران نتایج خوبی دارد.
برای جداشدگیهای گستردهتر، عمل اسکلرال باکل انجام میشود. در این روش نواری از جنس سیلیکون در اطراف چشم قرار میگیرد و دیواره چشم به سمت شبکیه فشرده میشود تا اتصال برقرار شود. این روش یکی از تکنیکهای کلاسیک است و سالهاست نتایج موفقی ارائه میدهد. در برخی موارد از گاز داخل چشم استفاده میشود. پزشک با تزریق گاز، شبکیه را به جای خود برمیگرداند و سپس با لیزر یا سرما درمانی آن را تثبیت میکند. بیمار باید برای مدتی در وضعیت خاصی قرار بگیرد تا گاز در محل درست قرار گیرد.
ویترهکتومی یکی از روشهای پیشرفته است که در آن زجاجیه برداشته میشود و فضای خالی با گاز یا روغن سیلیکون پر میشود. این روش بهویژه در مواردی که بافت فیبروزی ایجاد شده است یا پارگیهای متعدد وجود دارد یا بیمار سابقه دیابت دارد، موثر است. اگر روغن سیلیکون استفاده شود ممکن است بیمار بعدا نیاز به جراحی دوم برای برداشتن آن داشته باشد.
داروهای جدیدتر بر اساس مهار التهاب، کاهش تکثیر بافت فیبروزی و تقویت چسبندگی شبکیه در مرحله آزمایش هستند. برخی روشهای ژنتیکی در حال بررسیاند تا نقش پروتئینهای ساختاری شبکیه را تقویت کنند. اما هنوز درمانهای اصلی همان روشهای جراحی و لیزری هستند.
آموزش بیمار و همراهان
بیمار باید بداند که فعالیت شدید یا ضربه میتواند خطر را افزایش دهد. بنابراین پس از درمان باید از ورزشهای برخوردی خودداری کند. رژیم غذایی سالم، کنترل قند خون، مصرف آنتیاکسیدانها و فشار خون مناسب به سلامت چشم کمک میکند. مصرف دخانیات اثرات منفی بر جریان خون چشم دارد و نیاز به ترک آن بسیار مهم است. بیماران دیابتی باید قند خون را به طور منظم کنترل کنند.
دیدن تلویزیون یا کار با کامپیوتر ضرری ندارد اما باید از خستگی چشم جلوگیری شود. استراحت بین کارها و نور مناسب ضروری است. برخی بیماران پس از عمل باید برای مدت مشخصی سر خود را در زاویه خاصی نگه دارند. رعایت این دستور بسیار مهم است. همچنین مصرف قطرههای تجویز شده طبق زمانبندی ضروری است.
کنار آمدن با بیماری
ابتلا به جداشدگی شبکیه میتواند اضطراب شدید ایجاد کند. ترس از نابینایی، جراحی و دوران نقاهت فشار روانی بالایی ایجاد میکند. حمایت خانواده نقش زیادی در کاهش اضطراب دارد. ارتباط مستمر با پزشک و پرسیدن سوالات به بیمار آرامش میدهد. رواندرمانی کوتاهمدت یا گروههای حمایتی برای برخی بیماران مفید است.
پروگنوز
پیشآگهی جداشدگی شبکیه بستگی به زمان درمان دارد. هرچه درمان زودتر انجام شود، احتمال بازگشت بینایی بیشتر است. اگر ماکولا هنوز جدا نشده باشد شانس بازگشت دید خوب بسیار بالاست. در مواردی که جداشدگی گسترده باشد یا بافت فیبروزی ایجاد شده باشد نتایج ضعیفتر است. بیماران باید معاینههای دورهای انجام دهند چون امکان پارگی مجدد وجود دارد.
خلاصه
جداشدگی شبکیه اختلالی ناگهانی است که اگر سریع درمان نشود به نابینایی دائمی منجر میشود. این بیماری معمولا با دیدن فلاشهای نور، سایه پردهمانند یا افزایش ناگهانی فلوترها آغاز میشود. تشخیص با معاینه مردمک گشاد، سونوگرافی، OCT و بررسی دقیق ساختار شبکیه انجام میشود. درمان شامل لیزر، اسکلرال باکل، تزریق گاز یا ویترهکتومی است. کنترل بیماریهای زمینهای و مراقبت از چشم نقش اساسی در پیشگیری دارد. بسیاری از بیماران پس از درمان نتایج قابل قبولی میگیرند اما زمان تشخیص در سرنوشت بینایی نقش تعیینکننده دارد. آگاهی از علائم هشداردهنده و مراجعه سریع بهترین راه جلوگیری از آسیب دائمی است.
❓ پرسشهای رایج
آیا جداشدگی شبکیه درد دارد؟
در بیشتر موارد درد ندارد اما علائم بینایی ناگهانی ایجاد میشود. برخی بیماران فقط سایه یا جرقه نور میبینند. درد چشم بیشتر در موارد ناشی از التهاب دیده میشود.
آیا لیزر میتواند جداشدگی شبکیه را کامل درمان کند؟
لیزر برای درمان پارگی شبکیه بسیار موثر است. اما وقتی جداشدگی گسترده باشد معمولا نیاز به جراحی دارد. پزشک بر اساس معاینه روش مناسب را انتخاب میکند.
بعد از جراحی شبکیه چقدر زمان لازم است تا بینایی برگردد؟
زمان بهبودی بین چند هفته تا چند ماه متفاوت است. اگر ماکولا سالم باشد بازگشت دید سریعتر است. رعایت توصیههای پزشک روند بهبود را بهتر میکند.
آیا این بیماری دوباره برمیگردد؟
در برخی بیماران احتمال برگشت وجود دارد بهویژه اگر نزدیکبینی شدید یا بیماریهای زمینهای داشته باشند. معاینه منظم بهترین روش پیشگیری از عود است.
آیا کار با موبایل یا کامپیوتر باعث جداشدگی شبکیه میشود؟
استفاده از موبایل یا کامپیوتر باعث آن نمیشود. اما خستگی چشم و فشار زیاد میتواند علائم را تشدید کند. نور مناسب و استراحت لازم است.
آیا جداشدگی شبکیه با استرس مرتبط است؟
استرس عامل مستقیم نیست اما میتواند بیماریهای زمینهای را بدتر کند. مراقبت عمومی از سلامت و مدیریت استرس اهمیت دارد.





ارسال نقد و بررسی