گردنم کلفت است و حقم را در پزشکی قانونی می گیرم!

در یکی از مسابقات لیگ برتر والیبال که روز گذشته برگزار شد، اتفاقات عجیبی رخ داد. تیم پاس گرگان میزبان شهرداری ارومیه بود و با به اوج رسیدن بازی و بلندتر شدن شعارهای هواداران گرگانی در ورزشگاه صحنه های عجیبی از درگیری جنجالی رقم خورد. عرشیا به نژاد پاس شهرداری و عیسی سنگدوینی سرمربی پاس گرگان نیز در این درگیری دخیل بودند. با پایان بازی و لغو بازی، بازیکنان ارومیه تصاویر خونین خود را منتشر می کنند. شدت درگیری به حدی بود که عرشیا به نژاد بازداشت شد اما ساعاتی بعد با موافقت سرمربی پاس گرگان آزاد شد.

پس از گفت و گو با عیسی سنگدوینی سرمربی پاس، خبرنگار ما به سراغ عبدالرضا علیزاده سرمربی شهرداری ارومیه رفت و درباره مشاهدات وی از اتفاقات رخ داده صحبت کرد. توضیحات آن را در زیر بخوانید:

سرمربی حریف در مورد تصاویر خون ریزی بچه های تیمت گفت که از بتادین استفاده کردی و تصاویر ساختگی است. واقعا اینطور بود؟
پس این که چشم جواد حسین آبادی هشت بار بخیه زده و پرونده اش به پزشکی قانونی فرستاده شده دروغ است؟ شاید بتوان با عکس سر مردم کلاه گذاشت اما با پزشکی قانونی می توان این کار را کرد؟

* می گویند با پاس دوم این کار را کردی.
طرف مقابل ژاکتش را می چرخاند که نظرم را جلب کرد. نمی دانم داخل جیب کاپشنش چه بود. این در فیلم مشخص است. وقتی همین فرد جواد را مشت کرد، مشتش به سر سینا هم خورد و چون انگشتر روی دستش بود، سر سینا خراشید. ما از بتادین برای جلوگیری از خونریزی استفاده کردیم.

* داستان دقیقا از کجا شروع شد؟
سال هاست با آقای عیسی سنگدوینی و فرهاد قائمی دوست هستیم. قبل از بازی با هم چای خوردیم و خوش گذشت و کلی خندیدیم. من با تمام اعضای تیم پاس گرگان به جز یکی دو نفر والیبال بازی کرده ام و همیشه به ما احترام می گذارند و با بازیکنان ما دوست هستند. هیچ مشکلی با تیم مقابل نداشتیم. اگر عرشیا آن حرکات را انجام می دهد به این دلیل است که طرف مقابل سه ساعت به او توهین کرده است. چه کسی می تواند در ایران خود را کنترل کند؟ اگر سه ساعت به کسی توهین شود و عکس العملی نشان ندهد، می گویم که بی علاقه است.

* اما آقای سنگدوینی گفتند ما برای آزادی ارشایا رفتیم چون می گفت مادرش مشکل دارد.
آنجا التماس کردیم چون نمی خواستیم ارشیا شب را در بیابان بماند. نتوانستند او را نگه دارند. با یک سیلی از او و یک لگد از این، چرا باید کار را دستگیر کنند؟ اگر آنجا چیزی نگفتیم به خاطر حرمت لباس نیروی انتظامی بود. این روند را حتما از مراجع قانونی ارومیه پیگیری خواهم کرد. فکر نکن ما تنها هستیم ما هم قوی و قوی هستیم. عیسی دوست من است و اگر به من گوش کند ناراحت نمی شوم. من به او احترام گذاشتم.

* آقای سنگدوینی گفتند که من نیم ساعت پیش به شما گفتم ارشایا عادی نیست.

من در مورد نیروی انتظامی و تماشاگران گرگانی صحبت می کنم. فردی که پیراهن آبی به تن داشت به عنوان نماینده وزارت ورزش استان گلستان در جلسه حاضر شد و در روز بازی با لباس لیدر خیلی راحت وارد زمین شد، به بازیکن ما توهین کرد، او را مشت کرد و تا آخرین لحظات آزادانه در اطراف پرسه می زد. مطمئن باشید او را به ارومیه می آورم و محاکمه می کنم. اگر با تماشاگران دعوا می کردیم و کتک می خوردیم مشکلی نداشت اما اطرافیان که آنجا بودند در بدترین شرایط با ما برخورد کردند. حتی وقتی داخل رختکن بودیم، در رختکن ما را شکستند. به هیچ وجه به دنبال مظلومیت نیستم اما همانطور که با گردن کلفت حق تیمم را گرفته ام همچنان با گردن کلفت حق تیمم را می گیرم. دلیلی ندارد که بیایند و سعی کنند با بتادین صحنه درست کنند. 20 نفر آنجا کتک خوردند و روی زمین افتادند. خیلی چیزها را به سمت ما پرتاب کردند. فیلمی که جواد زمین خورد، پاس دوم ما افتاد و دیگران مشت خوردند که قابل انکار نیست. من مظلوم نیستم و تظاهر به مظلومیت نمی کنم. من جنگیدم و اگر احترام گذاشتیم و دستمان را بلند نکردیم به خاطر حرمت لباس نیروی انتظامی بود. من همه چیز را از طریق مراجع قانونی پیگیری می کنم.

* آقای سنگدوینی در بخشی دیگر از مصاحبه می گوید که این کار را به دلیل شکست حریف انجام داده است.
من تیم اول جدول هستم. مگه تو ارومیه 3 بر صفر به سایپا نباختم؟ یکی از تماشاگران ارومیه ای به سایپا بی احترامی کرد؟ به تیم نور 3 بر صفر نباختیم؟ دعوا شد؟ اما در گرگان تماشاگران آنقدر فحش دادند که بازیکن من دیوانه شد.

* پس می گوید ارشایا شرایط عادی نداشت، درست نیست؟
منظور از “شرایط عادی نداشتم” را نمی فهمم. این جمله توهین است. اگر من جای ارشایا بودم و به من توهین می کردند عصبانی می شدم.

* آقای سنگدوینی گفتند از دیروز مدام از سوی ارومیه ای ها تهدید می شویم. آیا چنین چیزی صحت دارد؟
ببینید عیسی دوست من است و من به او احترام می گذارم و کاری با او نداریم. طرف حساب ما تماشاگران آن تیم هستند. در ارومیه وقتی فلاش دوربین روشن است ناظر بازی را متوقف می کند و به شما هشدار می دهد که فلاش را خاموش کنید، پس چطور شد که ناظران فدراسیون والیبال در گرگان وقتی 20 نفر خیلی راحت وارد زمین شدند هیچ اخطاری ندادند؟ 10 بار به سرپرست گفتم فحاشی می کنند و چند دقیقه بازی را متوقف کنند. ما دست اول را گرفتیم و آنها دست دوم را گرفتند. در دست سوم 20 بر 19 پیش بودیم و اگر داور پایینی به داور بالایی دروغ نمی گفت که بابک فحش داده و کارت قرمز نمی گرفت، ما نمی باختیم. تیم ما جنگنده است و خوب بازی می کند و در هر شرایطی به بازی برمی گردیم. اگر نتوانستم بازیکنانم را کنترل کنم به خاطر توهین بود. آنها از کلمات رکیک و بسیار زشت استفاده می کردند و بازیکنان را با نام خطاب می کردند. به همین دلیل ارشیا کنترل خود را از دست داد. بابک فیاضی هم آنقدر فحش داده شد که تمرکزش روی همین موضوع افتاد و مجبور شدم او را بیرون بیاورم.

* اما آقای سنگدوینی گفت که اجازه فحاشی به هیچکس از حضار را نمی دهد و منکر فحاشی این دعوا شد.
من ظلم نمی کنم. یک فیلم وجود دارد. برو ببین این همه آدم چطور سرنگون شدند و چه کردند. چطور است که بازیکن ما با یک لگد دستگیر می شود، اما فردی که چشم بازیکن را درآورده و سر بازیکن را شکسته است، به راحتی دور می شود؟ همین فرد آبی پوش می آید و به دیگران می گوید که بازیکن ما را مشت کرده است. فیلم موجود است. بله آقای سنگدوینی بعد از دو ساعت فحش دادن از حضار خواست که از فحاشی استفاده نکنند. آن تیم دوست ماست. مربی و بازیکنانش به ما بی احترامی نکردند. برد و باخت در این بازی هیچ تفاوتی برای ما نداشت. بزرگ ترین اشتباه من بود چون باید وقتی اولین خطا روی بازیکنانم انجام شد تیم را می کشیدم. متأسفانه ناظران خواب بودند و هیچ یک از آنها این اتفاقات را ندیدند.