۱۰ شخصیت محبوب انیمیشن های پیکسار که هیچکس باور نکرد • بازیگرها

۱۰ شخصیت محبوب انیمیشن های پیکسار که هیچکس باور نکرد • بازیگرها

شخصیت های زیادی در انیمیشن ها دیده می شوند که در ابتدا انتظار نمی رود. آنها باید به نوعی خود را ثابت کنند تا توجه و احترام دیگران را به خود جلب کنند. اثبات خود به دیگران راهی برای آنهاست تا نشان دهند که ارزشمند هستند یا می توانند کارها را به روش خود انجام دهند. در این مطلب 10 شخصیت محبوب و دوست داشتنی انیمیشن های پیکسار را نام بردیم که مورد قبول و باور دیگران و بعضا خودشان نبودند.

  • 17 انیمیشن جذاب پیکسار که در هر سنی از تماشای آن لذت خواهید برد

این شخصیت ها اغلب در مسیر خود اشتباه می کنند یا شکست می خورند که درس بزرگی برای زندگی آنها می شود، اما همیشه دوستانی دارند که دستشان را گرفته و آنها را بالا می برند. اگرچه در ابتدا هیچ کس آنها را باور نمی کند، آنها همیشه سعی می کنند دوستانی پیدا کنند تا در صورت نیاز به آنها کمک کنند.

10 در دانشگاه هیولاها، هیچ کس فکر نمی کرد مایک وازوفسکی می تواند ترسناک باشد

مایک در تمام زندگی خود چیزی جز موفقیت در ترساندن نمی خواست. او سرسختانه درس خواند و زحمت کشید و به دنبال آرزویش رفت.

حتی جیمز سالیوان که در مسابقه ترساندن هم تیمی اش حضور داشت، معتقد بود که مایک ویژگی های ترسناک کمی برای این کار دارد. در نتیجه او در مسابقه تقلب کرد و هم تیمی هایش را از پیروزی محروم کرد.

9. در Finding Nemo، پدر نمو سال ها حرف او را باور نکرد.

رشد

از آنجایی که یکی از باله های او کوچکتر از دیگری بود، مارتین مدتها معتقد بود که نمو نمی تواند از پس خود برآید و عملکرد خوبی ندارد. او همیشه این را در گوش نمو تکرار می کرد و حتی مردد بود که او را به تنهایی به مدرسه بفرستد.

مارلین بسیار ترسیده بود زیرا همسر و همه فرزندانش را به جز نمو از دست داده بود. به دلیل احساسات مارلین، نمو تنها و منزوی شده بود و از دنیای اطراف خود دور شده بود، و در نهایت سعی کرد زندگی خود را با کسالت و عصیان تغییر دهد. در نتیجه او در تنگه ماهی گرفتار شد و مجبور شد هر کاری که ممکن است برای فرار انجام دهد.

8. کروز رامیرز به Cars 3 اعتقادی نداشت

کشتی تفریحی

کروز رامیرز رویای تبدیل شدن به یک ماشین مسابقه ای را داشت، اما حتی جرات شرکت در مسابقه اول را نداشت. خودش را باور نداشت و در نتیجه برای دیگران باورش سخت بود. فرصت ورود به این رقابت یک شانس نادر و خوش شانس بود، اما هیچ کس انتظار نداشت که او بتواند از عهده آن برآید.

رامیرز به عنوان مربی مسابقه کار می کرد و حتی رئیسش هم به توانایی های او ایمان نداشت. در نهایت، او فرصت دیگری برای رقابت در کنار آموزش مک کوئین پیدا کرد.

7. در راتاتویی، هیچ کس باور نمی کرد که رمی بتواند سرآشپز شود.

رمی

رمی همیشه عاشق غذا و آشپزی بود و از آگوستو گوستیو الهام گرفت که همیشه می گفت هر کسی می تواند آشپزی کند. از آنجا که رمی یک موش بود، هیچ کس حتی فکر نمی کرد که او می تواند یک آشپز حرفه ای شود. بالاخره او یک موش بود و وجودش در کنار انسان ها می توانست خطرناک باشد.

از حس بویایی رمی برای تشخیص غذای فاسد استفاده شد و او هرگز نتوانست رویای خود را دنبال کند تا اینکه پسری به نام آلفردو لینگوینینی را دید که مسئول بیرون آوردن زباله های آشپزخانه بود. آلفردو نیز پسری بود که هیچ کس آن را باور نمی کرد، زیرا شخصیت دست و پا چلفتی او باعث شده بود بسیاری از مشاغل را از دست بدهد.

6. در انیمیشن بالا، دار و دسته دار و سگ او را باور نکردند.

سگ

باند داگ هرگز او را جدی نگرفتند. اغلب تلاش‌هایش را برای گرفتن پرنده‌ای که صاحبش دنبال می‌کرد خنثی می‌کرد، و چشم‌های معصوم و رفتاری دوستانه داشت که برای سگ‌های خونخوار مناسب نبود.

  • 7 انیمیشن پیکسار که هرگز ساخته نشدند

از قضا، او نزدیک بود پرنده را به تنهایی بگیرد، اگرچه همراهانش وقتی او آن را گزارش کرد به سختی او را باور کردند. او زندگی بسیار شادتری با کارل فردریکسن داشت، زیرا با او نسبت به گروهش احترام بیشتری قائل است.

5. در داستان اسباب بازی، هیچ یک از اسباب بازی های اندی باور نداشتند که وودی بی گناه است.

وودی

Buzz Lightyear پس از هدیه ای به اندی، به سرعت به اسباب بازی مورد علاقه اندی تبدیل شد. حسادت چشم وودی، معشوق سابق اندی را کور کرده بود. او قصد داشت باز را پشت میز پرتاب کند، اما در عوض او را به اشتباه از پنجره به بیرون پرت کرد. اسباب بازی های دیگر وودی را به تلاش برای کشتن باز متهم کردند و پس از دیدن وودی در حال تکان دادن بازوی باز، اعتقاد آنها تقویت شد.

آنها تا زمانی که او و باز را دیدند که به سمت کامیون در حال حرکت می دویدند، باور نمی کردند وودی بی گناه است.

4. در انیمیشن Inside Out هیچکس باور نمی کرد که غم یک احساس کلیدی و مهم است.

در داخل

در ابتدا شادی نمی توانست هدف غم را درک کند. به نظر می‌رسید که غم می‌خواست رایلی بدبخت باشد در حالی که جوی هر کاری می‌توانست برای خوشحال کردن رایلی انجام می‌داد. غم و اندوه همیشه از چرخ رانده می شد، و مجبور بودید دفترچه راهنما را بخوانید تا در چرخه منطقی هر روز قرار بگیرید.

سایر احساسات همیشه سعی می کردند شادی را دنبال کنند و غم را نادیده بگیرند. تا زمانی که رایلی سعی کرد فرار کند، بقیه احساسات به اهمیت درد پی بردند.

3. در کوکو هیچکس باور نمی کرد که هکتور بخواهد با خانواده اش باشد

نارگیل

خانواده ریورا بر این باور بودند که هکتور خانواده و فرزندانش را رها کرده تا رویای موسیقی خود را دنبال کند. در ابتدا و پس از تشکیل خانواده، او می خواست با دوستش ارنستو دلاکروز به یک تور موسیقی برود. با این حال او نظر خود را تغییر داد و به آغوش خانواده بازگشت.

قبل از اینکه موفق به بازگشت شود، توسط دوستش ارنستو که می خواست آهنگ او را بدزدد تا به شهرت برسد، به قتل رسید. هکتور تمام تلاش خود را کرده بود تا با خانواده خود جبران کند، اما هرگز موفق نشد تا اینکه میگل درگیر این ماجرا شد.

2. در Soul همه از 22 ناامید شدند

روح

22 او سالها در حوزه علمیه خود مانده بود و توسط بسیاری از اساتید آموزش دیده و طرد شده بود. شوخی های کنایه آمیز او باعث شده بود که در اولین جلسه به جای کمک به او در یافتن جرقه اش، همه او را کنار بگذارند و به او اطمینان دهند که هرگز جرقه اش را پیدا نخواهد کرد و هرگز به زمین نخواهد رسید.

حتی فکرش را هم نمی کرد که بخواهد برود، تا اینکه سرزمین و شگفتی هایش را برای خودش تجربه کرد. جو گاردنر حتی به او گفت که او فقط نشان روح خود را به این دلیل دریافت کرد که در بدن او بود، و این باعث شد تا 22 نفر فکر کنند که او لیاقت زندگی را ندارد تا زمانی که جو متوجه اشتباه خود شد و به او کمک کرد.

1. در Cars 2 هیچ کس باور نمی کرد که یک یدک کش معمولی بتواند جاسوس باشد.

ماشین ها

ماتر یک جرثقیل معمولی بود تا اینکه مجبور به جاسوسی شد. هیچ کس در رادیاتور اسپرینگز فکر نمی کرد که او در مورد جاسوس بودن و داشتن دوست دختر حقیقت را می گوید زیرا داستان های او همیشه بسیار دور از واقعیت به نظر می رسید. حتی جاسوسانی که او با آنها کار می کرد واقعاً باور نداشتند که او همان چیزی است که او ادعا می کرد، زیرا آنها به شدت معتقد بودند که یک غیرنظامی عادی هرگز نمی تواند این کار را انجام دهد.

  • 15 صحنه به یاد ماندنی از انیمیشن های پیکسار از بدترین تا بهترین

مادر از شرم عمیقی پر شد که متوجه شد همه نگاهی سطحی به او و شیطنت‌های احمقانه‌اش دارند. با این حال، دوستانش به سراغ او آمدند، زیرا می دانستند که ناباوری آنها تنها به ضرر او خواهد بود.

منبع: cbr

پست 10 شخصیت محبوب انیمیشن پیکسار که هیچ کس باور نمی کرد اولین بار در بازیگرها ظاهر شد.

Teknede tatil keyfi için SuperTekne.com'dan Göcek Tekne Kiralama hizmeti alabilirsiniz. Göcek Yat Kiralama, İstanbul Tekne Kiralama hizmetlerini en iyi hizmet ve uygun fiyat ile vermektedir. Hair Transplant Istanbul, DHI Hair Transplant Regal Dent provides dental implants, smile design, porcelain and zircon dental veneers and hollywood smile dental services in Istanbul.You can contact Regal Dent fo Dental Implant Istanbul, Hollywood Smile Istanbul and Porcelain Laminate Veneers.