مطلب عاشقانهترین روابط در سری هری پاتر ؛ تراژیک، رمانتیک و … [+ویدئوی سوتیهایش] برای اولین بار در وب سایت اندلرن – فیلم، بازی و هنر نوشته شده است. – اندلرن – فیلم، بازی و هنر – رسانه تخصصی فیلم، بازی و هنر – https://andlearn.ir/
رابطه های جذاب در هری پاتر کم نیستند اما این نوشتار به سراغ آنهایی رفته که از جهت دراماتیک بیشتر مورد توجه قرار گرفته و بُلد شدهاند.
اساسا رابطهی عاشقانه بخشی از هرمونها را در انسان بیدار میکند که انسان از یک جایی به بعد با دستور آنها وارد عمل میشود و بخشِ منطقِ ذهنش کمی تا حدودی خاموش میشود.
برخی این اتوکنترل را دارند که رفتار و کردارشان را در لایهای از محافظهکاری نگه دارند و برخی تمام و کمال شیفتهی کیمیای عشق میشوند. همچنین ویدئوی سوتیهای تمام فیلمهای هری پاتر برای شما در زیر این پاراگراف قرار گرفت.
ویدئوی سوتیهای تمام فیلمهای هری پاتر (فیکست)
رابطه های جذاب در هری پاتر
تراژیک، رمانتیک و گاها هم ملانکولیک
- سوروس و لیلی
- آلبوس و گلرت
- هری و جینی
- ولدرمورت و بلاتریکس
- هری و چو
- هرمایونی و ویکتور
- هرمایونی و ران
- جیمز و لیلی
شاید خیلی از پاترهدهای عزیز، هرمایونی و هری، سوروس و لیلی، هری و لونا، آلبوس و مینورا و حتی من (نویسنده این متن) و لونا را از روابط فانتستیک و جذابی برای دنیای جادوگری بپندارند که هیچوقت به وقوع نپیوست اما من در این متن به روابطی خواهم پرداخت که واقعی شدند اما…
سوروس و لیلی
سوروس اسنیپ و لیلی اوانز دوستان دوران کودکی یکدیگر بودند. آنها قبل از ده سالگی و پیش از رسیدن نامههای هاگوارتز، یکدیگر را ملاقات کردند. اوانسها و اسنیپها همسایه بودند و به این ترتیب دو جادوگر جوان با هم دوست شدند. آنها هم بازیِ یکدیگر در کودکی بودند و عشقی کودکانه بین آنها در جریان بود، تا وقتی که وارد مدرسه هاگوارنز شدند.
جرفه ماجرا وقتی خورد که سوروس با جیمز و سیریوسِ آن زمانها کمی بد ذات (اینو به سختی تونستم تایپ کنم چون خیلی دوسش دارم بلکو)، درگیری پیدا میکند و در میانِ درگیری از دهانِ سوروس خطاب به لیلی کلمهی “مالبلاد” درمیآید. مالبلاد به معنای گندزاده واژهای است که راسیستهای دنیای جادوگری به جادوگرانی میگویند که پدر و مادرشان ماگل (مشنگ) هستند.
سوروس و لیلی
در فیلم این کلمه را چندین بار از دهانِ دراکو نسبت به هرمایوینی شنیدهایم. لازم به ذکر است جیمز و سیریوس همیشه و همیشه سوروس را مسخره و اذیت میکردند و یکبار این شوخیهای بیجایشان تا حدی پیشرفت که ممکن بود سوروس جانش را از دست بدهد که جیمز او را نجات داد. آنها او را زوروس صدا میزدند و همیشه آزارش میدادند. ریشه رفتارِ بد و خشکِ اسنیپ نسبت به هری و دیگران این موضوع است.
این اولین و آخرین تیر از جانبِ سوروس به سمتِ عشقش بود. او لیلی را برای همیشه (Always) از دست داد و جیمزِ فرصتطلب (به معنای خوبش) او را تصاحب کرد.بعدها وقتی لیلی از او پرسید که آیا هنوز قصد مرگخوار (طرفداران ولدمورت) شدن را دارد یا خیر، سوروس جوابی نداد و تلویحا این تصمیمش را تایید کرد.
اسنیپ عاشقِ لیلی بود، ماند و مُرد. او برای عشقش به ولدمورت بارها خیانت کرد. او از نقشه ولدمورت برای حممله به پاترها مطلع بود و آن را به دامبلدور گفت ولی معالاسف آنها به آدمِ بدی اعتماد کردند و نتیجه با خسران همراه شد. سپر مدافع سوروس گوزن بود اما بعد از عاشق شدنش سپرش به شکل آهو درآمد. به شکلِ سپرِ مدافعِ لیلی…
آلبوس و گلرت
جی.کی.رولینگ در مورد روزهای اول رابطهی دامبلدور و گریندلوالد این طور گفته است: “اونها رابطهی خیلی قوی و عمیقی داشتند. پرشور و احساس بودند و یک رابطهی عاشقانه به حساب میومد. اما همونطور که در هر نوع رابطهای با هر گرایش عاطفی و هر نوع برچسبی که بهش بزنید ممکنه پیش بیاد، هیچ کدوم از طرفین دقیقا نمیدونستن اون یکی چه حسی بهش داره. نمیشه فهمید. فکر میکنید که میدونین، ولی نمیدونین. برای همین من کمتر به جنبهی جنسی این ماجرا علاقه دارم، هرچند که به نظرم در این رابطه بُعد [عاطفی-فیزیکی] هم وجود داشته که به نظرم مربوط به احساساتی میشده که نسبت به همدیگه داشتند که در نهایت برجستهترین و بهترین چیزی هست که در روابط انسانها وجود داره.”
رابطه دو ابرجادوگر
هیچ شکی نیست که گریندلوالد همیشه مجذوب قدرت دامبلدور بوده اما عمق این نزدیکی و صمیمیت تا به حال فاش نشده بود. در فیلم نشان داده میشود که ولدمورت به نزدِ گریندلوالد میرود و جای ابر چوبدستی را از او میپرسد و گریندلوالد میگوید قبر دامبلدور. اما در واقعیت و در کتاب اینطور نیست.
گریندلوالد جای ابرچوبدستی را نمیگوید چون میداند اگر ولدمورت بداند آن در قبرِ آلبوس است قبرِ او را نبش خواهد کرد و این بیاحترامی به اوست. در کتاب پس از عدم تمکینِ گریندلوالد نسبت به جواب دادن به ولدمورت، ولدمورت او را در زندان آزکابان به قتل میرساند.
هری و جینی
روابط هری پاتر زیاد نیست. او آخرین رابطهاش را با جینی تجربه کرد. در محفل ققنوس هری و جینی تقریبا یک تابستان کامل را در کنار هم در خانه میدان گریمولد، مرکز فرماندهی محفل ققنوس گذراندند. البته که خانه میدان گریمولد رمانتیکترین جای ممکن برای عاشق شدن نیست، اما جوِ به همچپیده و ماموریتهای تمام نشدنی آنها را به هم نزدیکتر کرد.
حالا دیگر جینی ۱۴ ساله بود و نادیده گرفتنش خیلی سخت بود. او در اجرای طلسمها شگفتانگیز بود. اگر نگوییم بیشتر از هری قطعا به اندازه او عاشق کوییدیچ بود و البته در بالای این لیست طولانی او باهوش و مبتکر بود و از اینکه برای حقش بجنگد ابایی نداشت.
ولدمورت و بلاتریکس
شاید خیلیها از این کتاب خوششان نیامده باشد اما خب این کتاب حاوی فکت مهمی از جانب خانم رولینگِ عزیز است که پیشتر هم در (تئوری های هری پاتر) و (تحلیل شخصیت های هری پاتر) به آن اشاره کرده بودم. در تئاتر هری پاتر و فرزند نفرین شده (که در سال ۲۰۱۶ به مجموعه هری پاتر اضافه شد)، ما متوجه شدیم که لرد ولدمورت و بلاتریکس لسترنج (تحلیل شخصیتهای زن هری پاتر) صاحب فرزند دختری با نام دِلفینی بودند (به صورت مخفیانه).
زمان دقیق تولد دلفینی هنوز نامشخص است اما احتمالا او در زمانی بین فرار بلاتریکس از آزکابان (کتاب پنجم، هری پاتر و محفل ققنوس) و جنگ هاگوارتز (کتاب هفتم، یادگاران مرگ) به دنیا آمده است. بلاتریکس شیفته ولدمورت بود ولی ولدمورت به او نیز (مانند دیگران) به چشمِ ابزار نگاه میکرد.
هری و چو
چو ران ویزلی و هرمایونی گرنجر را دوست نداشت. او معتقد بود که هری به جای دوستی، احساسات عاشقانهای نسبت به هرمایونی دارد. این یکی از دلایلی بود که چو و هری از هم جدا شدند. با این حال او در طول نبرد هاگوارتز در ارتش دامبلدور با ارتشِ ولدمورت جنگید و بیشتر آنها از جنگ جان سالم به در بردند.
چو چانگ عشق اولِ هری بود. اولین بوسه و اولین دوست دختر هری پاتر در کتاب و فیلمهای هری پاتر شناخته شده است. هری از زمانی که در فیلم زندانی آزکابان در برابر او کوئیدیچ بازی کرد به نوعی شیفته او شده بود. او در جام آتش کاملا شیفته او بود اما پس از ارتباط پو و سدریک اوضاع کمی تغییر کرد. در محفل ققنوس نیز اولین بوسه اتفاق افتاد که با یک سوءتفاهم همهچیز به باد فنا رفت و سپس هری و جینی رابطهشان شکل گرفت.
هرمایونی و ویکتور
شاید دوستی این دو یکی از سطحیترین تصمیمات زندگی هرمیون بوده باشد. در Harry Potter and the Goblet of Fire، گرنجر و ویکتور کرام (Victor Krum) با هم دوست میشوند، اما رابطه آنها (حداقل برای هرمایونی) یک رابطه بسیار سطحی و زودگذر بود.
کرام، علاوه بر اینکه دارای شخصیتی قابل ملاحظه نبود، هوش زیادی نیز نداشت. او و هرمایونی واقعا نقطه اشتراکی نداشتند. ویکتور فقط از تماشای هرمیون هنگام مطالعه لذت میبرد. کرام برای شروع این رابطه بیشتر مورد قضاوت و نقد قرار گرفت اما واقعا هرمایونی چه فکری با خود میکرد؟ بعضی معتقدند که او تنها به این دلیل وارد رابطه با کرام شد چون ویکتور یک بازیکن معروف «کوییدیچ» (Quidditch) بود، اما من آنقدر زیادهروی نمیکنم چون به نظر هرمایونی آدمی نیست که اینطور فکر کند.
هرمایونی و ران
رولینگ در مصاحبهای اعتراف کرد که فکر میکند هری و هرمایونی زوج بهتری نسبت به ران و هرمایونی است. رولینگ در ادامه گفت: “متوجهم و متاسف و میتونم صدای اعتراض و ناراحتی بعضی از طرفدارها رو بشنوم. ولی اگه بخوام کاملا صادق باشم باید بگم فاصلهای که گرفتم باعث شد دید بهتری پیدا کنم. این یک انتخاب براساس دلایل شخصی خودم بود نه بر اساس قابل قبول بودن.” اما واتسون هم تاکید کرد که خیلی از طرفدارها این رو قبول دارن و از اینکه آیا ران واقعا توانایی خوشحال کردن هرمایونی رو داره تعجب میکنن.
جیمز و لیلی
لیلی و جیمز پاتر هر دو از فارغالتحصیلان خوبِ خانه گریفیندور بودند. کلاس گریفیندور سال 78 نیز شامل سیریوس بلک، رموس لوپین و پیتر پتیگرو بود. از دیگر فارغ التحصیلان برجسته گریفیندور میتوان به پروفسور دامبلدور و مکگوناگال و همچنین هاگرید و همه ویزلیها اشاره کرد.
لیلی جیمز را انتخاب کرد زیرا جیمز در وفاداری و از خودگذشتگی خود نسبت به هر کسی که برایش مهم بود بسیار مصر بود. اسنیپ تا زمانی که لیلی زنده بود هرگز نتوانست این کار را انجام دهد. تنها پس از مرگ او سرانجام یاد گرفت که چگونه با او محترمانه رفتار کند. به دلیل رفتار سوروس پیشتر اشاره شد.
لیلی و جیمز رابطهای عاشقانه داشتند و حاصلش پسری به نام هری جیمز بود. پسری که هیچگاه نتوانست با پدر و مادرش زندگی خوبی داشته باشد. پدرش جیمز اما همراه خانواده خود بزرگ شد. او چشمهای قهوهای (فندقی) و موهای سیاه به هم ریخته دارد. او بینی بلند تری نسبت به خود هری پاتر داشته، اما صورتی کشیده و لاغر دارد.
جیمز و لیلی
موهایش در قسمت عقب سرش به هم ریخته و ظاهری آشفته به او داده است. او تقریباً عظمت و محبوبیت هری را نیز در دوران مدرسه داشتهاست. او در سال ۱۹۶۹ وارد مدرسه هاگوارتز شد و در گروه گریفیندور قرار گرفت. بهترین دوستان او در دوران تحصیلش در هاگوارتز سیریوس بلک، ریموس لوپین و پیتر پتیگرو بودند
. آنها گروهی به نام غارتگران تشکیل داده بودند و به شیطنت در مدرسه میپرداختند. یکی از اختراعات مهم این گروه، نقشه غارتگر است. جیمز از ابتدای ورود به مدرسه از سوروس اسنیپ، دانشآموز اسلیترینی متنفر بود و این دو از هر فرصتی برای طلسم کردن یکدیگر استفاده میکردند. جیمز پاتر در هاگوارتز عاشق لیلی اوانز شد و در نهایت نیز با وی ازدواج کرد.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلمهای علمی تخیلی 2022
- بهترین فیلم های فانتزی 2022
- بهترین فیلم های فضایی 2022
- بهترین فیلم های آخرالزمانی 2022
- بهترین فیلم های ماوراءالطبیعه 2022
- بهترین فیلم ها و سریال های متاورسی
- بهترین فیلم های جهان های موازی تاریخ
- نقد فیلمهای علمی تخیلی
از همراهی شما تا انتهای نوشتار رابطه های جذاب در هری پاتر سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت اندلرن عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام اندلرن جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.
مطلب عاشقانهترین روابط در سری هری پاتر ؛ تراژیک، رمانتیک و … [+ویدئوی سوتیهایش] برای اولین بار در وب سایت اندلرن – فیلم، بازی و هنر نوشته شده است. – اندلرن – فیلم، بازی و هنر – رسانه تخصصی فیلم، بازی و هنر – https://andlearn.ir/
ارسال نقد و بررسی