چرا شخصیتهای منفی گاهی محبوبتر از قهرمانها میشوند؟
شخصیتهای منفی در سریالها اغلب به دلایلی خاص و متنوعی محبوبتر از قهرمانها میشوند. این محبوبیت میتواند ناشی از جنبههای روانشناختی، هنری، یا اجتماعی باشد که به آنها عمق و جذابیت بیشتری میبخشد. در ادامه به دلایل مختلف این پدیده پرداخته میشود:
1. پیچیدگی شخصیتی و عمق داستانی
قهرمانها معمولاً بر اساس اصول اخلاقی ثابت عمل میکنند و هدفشان مشخص است: نجات، کمک به دیگران یا شکست دادن شر. در مقابل، شخصیتهای منفی اغلب پیچیدهتر هستند. آنها نه تنها اهدافشان متنوع و گاه مبهم است، بلکه انگیزههایشان نیز متأثر از مجموعهای از احساسات و تجربیات عمیق انسانی است. این پیچیدگی باعث میشود مخاطب برای درک و تحلیل رفتار آنها زمان بیشتری صرف کند و به نوعی با آنها ارتباط برقرار کند.
به عنوان مثال، والتر وایت در Breaking Bad به دلیل همین پیچیدگی تبدیل به یکی از نمادینترین شخصیتهای تاریخ تلویزیون شده است. او از یک فرد معمولی به ضدقهرمانی تبدیل میشود که بیننده در هر مرحله از تحولش درگیر درک او میشود.
2. شکستن کلیشههای اخلاقی
قهرمانان اغلب محدود به نقشهایی هستند که باید در چارچوب قوانین و اخلاقیات جامعه عمل کنند. این مسئله باعث میشود که رفتارشان گاهی قابل پیشبینی باشد و حتی کسلکننده به نظر برسد. شخصیتهای منفی اما این محدودیتها را ندارند. آنها مرزهای اخلاقی را زیر پا میگذارند، قوانین را میشکنند و جسارت انجام کارهایی را دارند که قهرمانها هرگز جرئت انجام آن را ندارند. این جسارت در اعمالشان به آنها جذابیتی خاص میبخشد.
به عنوان مثال، نِگان در The Walking Dead با بیرحمی و در عین حال طنز خاص خود، شخصیت متفاوتی از یک رهبر را ارائه میدهد که هم ترسناک است و هم جذاب.
3. کاریزما و جذابیت ظاهری یا رفتاری
بسیاری از شخصیتهای منفی از کاریزمای ذاتی بهره میبرند که باعث میشود حتی اعمال وحشیانه و غیراخلاقیشان نیز برای بیننده جذاب به نظر برسد. آنها اغلب با هوش، شوخطبعی یا حتی سبک زندگی متفاوتشان توجه مخاطب را جلب میکنند. این ویژگیها باعث میشود که مخاطب به جای تمرکز بر اعمالشان، بیشتر به شخصیت و نگرش آنها علاقهمند شود.
به عنوان مثال، لرد بیلیش در Game of Thrones با سیاستبازیهای مکارانه و روشهای غیرمعمول برای رسیدن به قدرت، شخصیتی پیچیده و کاریزماتیک است.
4. ارتباط روانشناختی با بیننده
شخصیتهای منفی گاهی بازتاب بخشهای تاریکتر وجود انسان هستند که معمولاً در زندگی واقعی سرکوب میشوند. آنها احساساتی مثل خشم، حسادت، انتقامجویی یا جاهطلبی بیپایان را نمایش میدهند. مخاطب با دیدن این شخصیتها، به نوعی با بخشهای پنهان وجود خود روبرو میشود و حتی ممکن است آنها را تحسین کند.
برای مثال، تونی سوپرانو در The Sopranos یک جنایتکار است، اما استرسها، ترسها و مبارزات روانیاش او را برای مخاطب انسانیتر و قابلدرکتر میکند.
5. تحول شخصیت (سفر قهرمان معکوس)
یکی از عواملی که شخصیتهای منفی را جذاب میکند، سفر پیچیدهای است که طی میکنند. در حالی که قهرمانان معمولاً در طول داستان به سمت بهتر شدن حرکت میکنند، بسیاری از شخصیتهای منفی مسیری معکوس طی میکنند و از شخصیتی مثبت یا بیطرف به ضدقهرمانی قدرتمند تبدیل میشوند. این تحول، داستان آنها را پرکشش و غیرقابل پیشبینی میکند.
برای مثال، داستان تحول والتر وایت از یک معلم شیمی به یکی از خطرناکترین افراد دنیای مواد مخدر در Breaking Bad یک نمونه بارز از این سفر معکوس است.
6. ایجاد تنش و هیجان در داستان
شخصیتهای منفی به دلیل رفتارهای غیرقابل پیشبینی خود، بخش عمدهای از هیجان و تنش داستان را به وجود میآورند. آنها اغلب در موقعیتهایی قرار میگیرند که بیننده نمیداند چه تصمیمی خواهند گرفت یا چه اتفاقی خواهد افتاد. این عدم قطعیت، مخاطب را به خود جذب میکند.
برای مثال، جو گلدبرگ در You با شخصیت غیرقابل پیشبینی و مرگبارش، همزمان بیننده را میترساند و مجذوب میکند.
7. آینهای برای نقد اجتماعی
شخصیتهای منفی اغلب نمایانگر ایرادات اجتماعی یا چالشهای فرهنگی هستند. از طریق رفتارها و انگیزههای آنها، نویسندگان میتوانند نقدی بر قدرت، فساد، تبعیض یا دیگر مسائل اجتماعی ارائه دهند. این مسئله باعث میشود شخصیتهای منفی به نمادهایی برای تفکر و تأمل عمیقتر تبدیل شوند.
به عنوان مثال، شخصیت رامزی بولتون در Game of Thrones نمادی از سوءاستفاده از قدرت و خشونت بیحدوحصر است.
8. انعطافپذیری در روایت داستان
شخصیتهای منفی اغلب به نویسندگان اجازه میدهند تا داستانهایی را روایت کنند که فراتر از مرزهای عادی قهرمانپروری هستند. از طریق این شخصیتها، نویسندگان میتوانند جنبههای تاریکتر انسانیت و چالشهای اخلاقی را کاوش کنند. همین آزادی خلاقانه باعث میشود که داستان حول این شخصیتها جذابتر شود.
9. همدردی با گذشته دردناک یا انگیزههای قابلدرک
بسیاری از شخصیتهای منفی دارای پسزمینهای هستند که باعث همدردی مخاطب میشود. زمانی که بیننده انگیزههای آنها را بفهمد، حتی اگر اعمالشان غیرقابل توجیه باشد، ممکن است با آنها همدردی کند یا حتی آنها را تحسین کند.
برای مثال، کلونل هومل در The Man in the High Castle که انگیزههایش از درد شخصی و فقدان نشأت میگیرد، نمونهای از این مورد است.
10. سازگاری با روح زمانه
شخصیتهای منفی اغلب با روح زمانه همخوانی دارند و به نوعی بازتاب چالشهای اخلاقی، اجتماعی و سیاسی معاصر هستند. در دورانی که مخاطبان از قهرمانهای کلیشهای خسته شدهاند، ضدقهرمانها و شخصیتهای منفی با رویکردهای غیرمعمول و داستانهای عمیقترشان، جذابتر به نظر میرسند.
مثالهای از شخصیتهای منفی – ضدقهرمانها یا شخصیتهای سرگردان بین خوبی و نیکی سریالها که محبوب شدند:
والتر وایت (Walter White) – Breaking Bad
سالهای پخش: 2008–2013
والتر وایت، معلم شیمی دبیرستانی در نیومکزیکو است که پس از تشخیص سرطان ریه تصمیم میگیرد با تولید و فروش مواد مخدر متآمفتامین آینده مالی خانوادهاش را تأمین کند. در آغاز، والتر شخصیتی خاکستری است که مخاطبان به دلیل شرایط سخت زندگی و بیماریاش با او همدردی میکنند. اما به مرور زمان، او تبدیل به فردی بیرحم، قدرتطلب و خودخواه میشود که برای حفظ امپراتوری خود دست به هر کاری میزند. والتر نمونهای از “سفر قهرمان معکوس” است؛ او از یک شخصیت دوستداشتنی به شروری خطرناک تبدیل میشود.
سریال داستان تحولی عمیق انسانی است که قدرت، حرص و جاهطلبی چگونه میتواند انسان را تغییر دهد. مخاطبان با والتر همذاتپنداری میکنند، زیرا او در ابتدا اهدافش را برای خانوادهاش تعریف میکند، اما در نهایت این توجیه بهانهای برای تسلط بر دیگران و اثبات خودش به جهان میشود. جذابیت والتر در این است که او در عین شرور بودن، هوش و خلاقیتی بینظیر دارد و بینندگان نمیتوانند از تحسین او دست بردارند.
فرانک آندروود (Frank Underwood) – House of Cards
سالهای پخش: 2013–2018
فرانک آندروود یکی از بیرحمترین و جاهطلبترین شخصیتهای سریال “خانه پوشالی” است. او سیاستمداری است که برای رسیدن به قدرت مطلق، از دسیسه، خیانت، دروغ و حتی قتل استفاده میکند. فرانک با هوش بینظیر و تواناییاش در دستکاری دیگران، به یکی از نمادینترین شخصیتهای منفی تلویزیون تبدیل شده است.
او توانسته مخاطبان را مجذوب رفتارهای بیرحمانه و در عین حال استراتژیک خود کند. مونولوگهای او که به طور مستقیم با بینندگان صحبت میکند، دیدگاه او به سیاست و قدرت را به طرز جذابی به تصویر میکشد. فرانک آندروود نمادی از فساد قدرت و توانایی انسان برای عبور از مرزهای اخلاقی در جستجوی تسلط است.
نِگان (Negan) – The Walking Dead
سالهای پخش: 2016–
نگان رهبر گروه ناجیان است که با چوب بیسبال معروفش، “لوسیل”، نماد بیرحمی و کاریزما در دنیای پساآخرالزمانی سریال “مردگان متحرک” میشود. او با قوانین سختگیرانهاش، جوامع مختلف را تحت سلطه خود درآورده و هر کسی که مخالفت کند، با خشم بیپایانش روبرو میشود. اما نگان فقط یک ضدقهرمان ساده نیست؛ او طنز و شوخطبعی خاصی دارد که او را از دیگر شخصیتهای شرور متمایز میکند.
همزمان با خشونتهای او، سریال به تدریج لایههای انسانیتر او را نشان میدهد و گذشته او را کاوش میکند، که باعث میشود مخاطبان او را فراتر از یک شرور ببینند. نگان نمادی از چالشهای اخلاقی در دنیایی بدون قانون است و توانسته تعادلی بین جذابیت و ترس ایجاد کند که بسیاری از مخاطبان آرزو میکنند خودشان هم چنین اقتدار و قدرتی داشته باشند.
جو گلدبرگ (Joe Goldberg) – You
سالهای پخش: 2018–
جو گلدبرگ مدیر یک کتابفروشی آرام است که در ظاهر فردی دوستداشتنی و دلسوز به نظر میرسد. اما در واقع، او یک استالکر و قاتل روانی است که به بهانه عشق و حمایت از افرادی که دوستشان دارد، زندگی دیگران را نابود میکند. جو در هر فصل سریال به دنبال یک عشق جدید است و برای به دست آوردن آن دست به دروغ، فریب و حتی قتل میزند.
علیرغم اعمال وحشتناک او، سریال به گونهای روایت شده که مخاطبان اغلب با جو همذاتپنداری میکنند و حتی برخی اوقات از او طرفداری میکنند. نریشنهای جو که از درون ذهن او روایت میشود، نگاه مخاطب را به او نزدیکتر میکند و این حس را ایجاد میکند که او تنها قربانی شرایط است. جذابیت جو در شخصیت آرام، باهوش و کاریزماتیک اوست که باعث شده بسیاری از بینندگان او را جذابتر از یک شخصیت شرور معمولی بدانند.
آیوار بیاستخوان (Ivar the Boneless) – Vikings
سالهای پخش: 2013–2020
آیوار بیاستخوان یکی از فرزندان رگنار لاثبروک است که به دلیل فلج مادرزادی پاهایش، در کودکی مورد تحقیر قرار میگیرد. اما او با هوش استراتژیک، خشونت بیرحمانه و جاهطلبی بیحدوحصرش، تبدیل به یکی از خطرناکترین شخصیتهای سریال میشود. آیوار شخصیتی پیچیده و چندوجهی است که در عین نمایش خشونتهای بیپایان، لحظات انسانی و آسیبپذیریهایش نیز به تصویر کشیده میشود.
آیوار نشاندهنده مبارزه انسان با محدودیتهای خود و تلاش برای اثبات برتری در برابر جامعهای است که او را تحقیر کرده است. جذابیت او در این است که علیرغم اعمال وحشیانهاش، نوعی کاریزما و اراده قوی در او وجود دارد که بینندگان را به خود جذب میکند. بسیاری از مخاطبان او را به عنوان نمادی از غلبه بر ضعفهای فیزیکی و روانی میبینند.
تونی سوپرانو (Tony Soprano) – The Sopranos
سالهای پخش: 1999–2007
تونی سوپرانو رئیس یک خانواده مافیایی است که باید بین زندگی حرفهای خود به عنوان یک جنایتکار و زندگی خانوادگیاش تعادل برقرار کند. او شخصیتی کاریزماتیک است که در عین خشونت و بیرحمی، جنبههای انسانی و آسیبپذیریهایش نیز به تصویر کشیده میشود. تونی به روانپزشک مراجعه میکند و این جلسات بخش بزرگی از سریال را به کاوش در ذهن پیچیده او اختصاص میدهد.
مخاطبان اغلب بین تحسین تونی برای مهارتهای مدیریتی و نفرت از بیرحمیهایش گرفتار میشوند. جذابیت تونی در این است که او نمایانگر تناقضات انسانی است: هم یک قاتل و هم یک پدر دلسوز، هم یک رهبر بیرحم و هم یک مرد آسیبپذیر. این پیچیدگیها باعث شده که بسیاری از مخاطبان حتی اعمال غیراخلاقی او را توجیه کنند و گاهی آرزو کنند که خودشان نیز به اندازه او قدرت داشته باشند.
گاس فرینگ (Gus Fring) – Breaking Bad
سالهای پخش: 2008–2013
گاس فرینگ یکی از رقبای والتر وایت در دنیای تولید و توزیع مواد مخدر است. او شخصیتی آرام، باهوش و بسیار کاریزماتیک است که در ظاهر یک رستوراندار موفق و خیّر اجتماعی به نظر میرسد. اما در پشت این چهره، او یکی از خطرناکترین و بیرحمترین افراد در دنیای جنایت است.
گاس به دلیل هوش استراتژیک و توانایی بینظیرش در کنترل شرایط، به یکی از جذابترین شخصیتهای منفی سریال تبدیل شده است. مخاطبان از دیدن مهارتهای او در مدیریت دو زندگی کاملاً متفاوت شگفتزده میشوند. او نمادی از نظم، قدرت و تسلط کامل بر موقعیتها است و همین امر باعث شده که بسیاری از بینندگان او را تحسین کنند. گاس به طور خاص نشان میدهد که چگونه خشونت و آرامش میتوانند در کنار هم شخصیت منفی فوقالعادهای را خلق کنند.
تام شلبی (Tommy Shelby) – Peaky Blinders
سالهای پخش: 2013–2022
تام شلبی رهبر باند خانوادگی پیکی بلایندرز است که در بیرمنگام، انگلستان، فعالیت میکنند. او شخصیتی بسیار کاریزماتیک، باهوش و استراتژیست است که از هیچ چیز برای گسترش قدرت و ثروت خانوادهاش دریغ نمیکند. تام در عین حال که بیرحم و خطرناک است، جنبههای انسانی و احساساتی دارد که او را برای مخاطبان جذاب میکند.
او نمادی از تناقضهای انسانی است: در حالی که برای رسیدن به اهدافش اعمال غیرقانونی و خشونتآمیز انجام میدهد، به خانواده و نزدیکانش وفادار است. تام شلبی توانسته است با تصمیمگیریهای زیرکانه و شخصیت سرد و محاسبهگر خود، طرفداران بسیاری پیدا کند. او برای بینندگان نماد قدرت، جاهطلبی و ارادهای شکستناپذیر است که بسیاری آرزو دارند مانند او باشند.
سرسی لنیستر (Cersei Lannister) – Game of Thrones
سالهای پخش: 2011–2019
سرسی لنیستر یکی از پیچیدهترین و بیرحمترین شخصیتهای “بازی تاجوتخت” است. او زنی است که برای محافظت از خانوادهاش و افزایش قدرت خود، از هیچ دسیسهای دریغ نمیکند. سرسی شخصیتی هوشمند و استراتژیست است که با بیرحمی و جاهطلبی بیپایانش، خود را به یکی از حاکمان قدرتمند وستروس تبدیل میکند.
جذابیت سرسی در تناقضهای رفتاری اوست: در عین حال که به شدت بیرحم است، عشق عمیقش به فرزندانش باعث میشود بینندگان نتوانند او را صرفاً یک شرور مطلق بدانند. او نمادی از زنی است که در دنیای مردسالار وستروس، با استفاده از سیاست و نفوذ خود، به قدرتی بیسابقه دست پیدا میکند. بسیاری از بینندگان با وجود اعمال وحشیانهاش، تحت تأثیر عزم و توانایی او در مقابله با چالشها قرار میگیرند.
جوکر (Joker) – Gotham
سالهای پخش: 2014–2019
در سریال “گاتهام”، شخصیت جوکر به نام جروم والسکا و بعدها برادر دوقلویش جرمایا، به تصویر کشیده میشود. او یکی از خطرناکترین و روانیترین شخصیتهای سریال است که با خشونت، بیرحمی و شوخطبعی بینظیرش، به نمادی از آشوب تبدیل میشود. جروم و جرمایا هر دو با نمایش جنون و کاریزمای بیپایان، مخاطبان را جذب میکنند.
جوکر در “گاتهام” به عنوان شخصیتی معرفی میشود که فراتر از مرزهای اخلاقی حرکت میکند و با جذابیت عجیب خود، بیننده را به تفکر درباره مفاهیمی چون آزادی و آشوب وامیدارد. سریال توانسته لایههای شخصیتی او را عمیقتر کند و او را به یکی از شخصیتهای بهیادماندنی تبدیل کند.
فرانک کسل (Frank Castle / The Punisher) – The Punisher / Daredevil
سالهای پخش: 2016–2019 (Daredevil) و 2017–2019 (The Punisher)
فرانک کسل، معروف به پانیشر، یک شخصیت ضدقهرمان است که پس از قتل خانوادهاش، تمام زندگی خود را وقف انتقام از کسانی میکند که به او آسیب رساندهاند. او بهطور مداوم از خشونت و قتل برای اجرای عدالت استفاده میکند، اما در عین حال شخصیتی قابلدرک و همدلانه است.
پانیشر نمادی از خشم و اندوه کنترلنشده است که در عین بیرحمی، مخاطبان را به درک زخمهای عمیق روانی او دعوت میکند. جذابیت او در این است که او قوانین را زیر پا میگذارد تا عدالت را به روش خود اجرا کند، و همین موضوع باعث میشود مخاطبان او را در مرزی میان قهرمان و ضدقهرمان ببینند. پانیشر یکی از محبوبترین شخصیتهای منفی سریالهای مارول است که بسیاری از بینندگان او را تحسین میکنند.
رد رِدینگتون (Raymond “Red” Reddington) – The Blacklist
سالهای پخش: 2013–
رد ردینگتون یک جنایتکار جهانی و یکی از تحت تعقیبترین افراد توسط FBI است که تصمیم میگیرد خود را تسلیم کند و به نیروهای فدرال در دستگیری دیگر مجرمان کمک کند. او با هوش فوقالعاده، کاریزمای خاص و حس طنز، یکی از پیچیدهترین شخصیتهای سریال “لیست سیاه” است. رد از شخصیتهایی است که بیننده نمیتواند از او متنفر باشد، زیرا در عین منفی بودن، حس انسانیت و اصول اخلاقی خاص خود را حفظ میکند.
او نمادی از تناقض است: یک قاتل و جنایتکار بیرحم که همزمان از کسانی که دوستشان دارد، با تمام وجود مراقبت میکند. رفتارها و تصمیمات غیرقابل پیشبینی او سریال را جذابتر کرده است. بینندگان اغلب تحت تأثیر روابط شخصی او و روشهای غیرمعمولش در حل مشکلات قرار میگیرند.
اُمار لیتل (Omar Little) – The Wire
سالهای پخش: 2002–2008
اُمار لیتل یک دزد مسلح است که در دنیای مواد مخدر بالتیمور فعالیت میکند، اما کدهای اخلاقی خاص خود را دارد. او هیچگاه به افراد بیگناه آسیب نمیزند و تنها از دیگر جنایتکاران سرقت میکند، که این مسئله باعث میشود بینندگان او را در مرزی میان قهرمان و ضدقهرمان ببینند. اُمار شخصیتی جذاب و کاریزماتیک است که با رفتارهای غیرمنتظره و شجاعت بیپایانش، به یکی از نمادینترین شخصیتهای منفی تلویزیون تبدیل شده است.
او در حالی که در دنیایی پر از خشونت و فساد زندگی میکند، اصول اخلاقی خاص خودش را دارد و همین تضاد باعث جذابیت او میشود. عمر توانسته جایگاه خاصی در دل مخاطبان پیدا کند، زیرا او نمایانگر نوعی عدالت در دنیای بیعدالتی است.
توماس باروز (Thomas Barrow) – Downton Abbey
سالهای پخش: 2010–2015
توماس باروز، خدمتکار دانتون ابی، یکی از پیچیدهترین و چندلایهترین شخصیتهای سریال است. او فردی جاهطلب و دسیسهگر است که به طور مداوم در تلاش است تا موقعیت خود را در خانه اربابی ارتقا دهد. توماس اغلب از تاکتیکهای غیرمنصفانه و گاه خیانتآمیز استفاده میکند، اما سریال به تدریج آسیبپذیریها و مبارزات درونی او را نیز آشکار میکند.
توماس نمادی از فردی است که در تلاش برای غلبه بر محدودیتهای اجتماعی و یافتن جایگاهی برای خود، مرزهای اخلاقی را زیر پا میگذارد. او توانسته با وجود رفتارهای غیرقابلپیشبینی و منفیاش، توجه مخاطبان را جلب کند و به یکی از شخصیتهای ماندگار سریال تبدیل شود.
چاک رودز (Chuck Rhoades) – Billions
سالهای پخش: 2016–
چاک رودز، دادستانی باهوش و مصمم، در سریال “میلیاردرها” شخصیت پیچیدهای دارد که در مرز میان قهرمان و ضدقهرمان حرکت میکند. او در ابتدا به نظر میرسد که در جستجوی عدالت است، اما با پیشرفت داستان مشخص میشود که روشهای او برای دستیابی به اهدافش اغلب غیرقانونی و غیراخلاقی است.
چاک نمادی از جاهطلبی و میل به قدرت است که مرزهای اخلاقی را بارها زیر پا میگذارد. مخاطبان، با وجود رفتارهای تهاجمی و بیرحمانه او، نمیتوانند از هوش و مهارتهای او در پیشبرد بازیهای سیاسی و حقوقی چشمپوشی کنند. این تضاد باعث شده که او به یکی از شخصیتهای منفی محبوب سریال تبدیل شود.
پابلو اسکوبار (Pablo Escobar) – Narcos
سالهای پخش: 2015–2017
پابلو اسکوبار، یکی از خطرناکترین جنایتکاران تاریخ و رهبر کارتل مدئین، در سریال “نارکوس” به تصویر کشیده شده است. او فردی بیرحم، کاریزماتیک و بسیار باهوش است که برای گسترش امپراتوری مواد مخدر خود از هیچ خشونتی دریغ نمیکند. با این حال، سریال جنبههای انسانی او، از جمله عشق به خانواده و دغدغههای اجتماعیاش را نیز نشان میدهد.
پابلو اسکوبار نمادی از جاهطلبی بیحدوحصر است که همزمان تأثیرات مثبت و منفی بر جامعه دارد. بینندگان، با وجود اعمال وحشیانهاش، نمیتوانند از کاریزما و تواناییهای او در مدیریت یک امپراتوری عظیم چشمپوشی کنند. این تناقضها او را به یکی از محبوبترین شخصیتهای منفی سریال تبدیل کرده است.
این نوشتهها را هم بخوانید
ارسال نقد و بررسی