– فیلم جدید رونان نقش یک مادر را در طول جنگ جهانی دوم بازی می کند ، که از پسرش جدا شده است ، اما در یک تلاش خطرناک برای یافتن او فرار می کند.
به نقل از NRP ، از خورشید تا خداحافظی کودکان ، فیلم های زیادی وجود دارند که جنگ جهانی دوم را به کودکان نشان داده اند. معصومیت دوران کودکی باعث می شود جنگ و بزرگ شدن درد جنگ باعث وحشت جنگ شود ، همانطور که در درام هایی مانند Come and See یا انیمیشن دفن کرم ها دیده ایم. اما در بین فیلم هایی مانند امید و افتخار جان بورمن در سال کودکی وی در هنگام حمله بولیت وجود دارد. این فیلم تفاوت فوق العاده ای با فیلم های دیگر در مورد جنگ جهانی دوم و کودکان دارد که زندگی در جنگ را با یک دیدگاه هیجان انگیز و پرماجرا نشان می دهد.
فیلم جدید و خارق العاده بولیتز نگاهی غم انگیز تر به وقایع هنگامی که بمب های آلمانی لندن را ویران کردند. استیو مک کوئین ، فیلمساز ، بیننده را در هرج و مرج و تخریب فرو می برد: بمب ها در حال سقوط هستند ، ساختمان ها را می سوزانند ، مرگ و بقا کاملاً به شانس بستگی دارد. سیاه پوستان ، هرچند که دقیقاً یک فیلم برای کودکان نیست ، اما هنوز هم داستانی در مورد کودک و پر از لحظات قدرتمند از جمله تعجب ، طنز و حتی خوشبختی است.
این فیلم داستان یک پسر 5 ساله به نام جورج را با بازی الیوت هفارنان دنبال می کند. مدرسه رونان ، که نقش مادر جورج را بازی می کند ، تصمیم می گیرد که او را به حومه شهر بفرستد زیرا صدها هزار کودک انگلیسی در طول جنگ جدا از خانواده های خود زندگی می کردند. جورج نمی خواهد برود ، اما مادرش به او می گوید ، “اگر بهتر پیش بروید. می توانید دوستان جدیدی پیدا کنید.” این صحنه ممکن است آشنا و حتی کلیشه ای به نظر برسد ، اما مک کوین در بین قراردادهای سفت در مورد برخی از وقایع در طول جنگ جهانی دوم صحبت کنید. جورج فرزند یک مادر سفید پوست و یک پدر سیاه است. در یک صحنه دلهره آور می بینیم که پدرش مهاجر از گرنادا است که سالها پیش به ناحق از کشور خارج شد.
جورج هرگز پدر خود را ندیده است ، اما او از نژادپرستی که تجربه کرده است آگاه است. به همین دلیل ، او نمی تواند تحمل کند که از مادر و پدربزرگ خود جدا شود ، که توسط پل ولر بازی شده است. بنابراین ، جورج پس از سفر از قطار خارج می شود و به لندن باز می گردد. حمله سیاه او را دنبال می کند و بارها زندگی او را به خطر می اندازد. این فیلم همچنین لحظات شیرین دارد ، مانند زمانی که او با سه پسر دیگر در قطار سوار می شود. این داستان صحنه های غافلگیرانه ای دارد که بر مخاطب تأثیر می گذارد ، مانند زمانی که جورج با گروهی از سارقان ملاقات می کند که به نفع خود از سیاه پوستان سوء استفاده می کنند.
در یک صحنه دلسوز ، یک محافظ هوایی ، AIF ، به جورج در نقش بنیامین کلمنتین کمک می کند. AIF یک مهاجر نیجریه است و اولین مرد سیاه پوستی است که جورج تاکنون به عنوان قدرت دیده است. اینجاست که عمق دیدگاه مک کوئین در نظر گرفته شده است. او ممکن است روی درام های تاریخی مانند گرسنگی و پنج سال برده داری کلاسیک کار کند ، اما دیدگاه وی کاملاً رادیکال و مهم است. او انگلیسی را نشان می دهد که از نظر نژادی متفاوت است. این فیلم جنگ جهانی دوم در انگلیس را بهتر از هر فیلمی در مورد این دوره زمانی نشان می دهد.
این مسابقه تنها چیزی نیست که مک کوئین در این فیلم مورد انتقاد قرار داد. او همچنین نقش مهمی را که زنان در جنگ ایفا می کنند ایفا می کند. زنانی مانند مادر جورج ، که روزها در یک کارخانه مهمات کار می کنند و داوطلبانه به مجروحان در یک پناهگاه زیرزمینی کمک می کنند. وقتی ریتا متوجه شد که جورج در لندن مفقود شده است ، بلیط به یک داستان دلهره آور از یک مادر و کودکی تبدیل می شود که سعی در یافتن یکدیگر در بمب گذاری دارد.
با وجود همه این تصاویر تلخ ، لندن در زندگی دیده می شود. کل فیلم پر از موسیقی دلپذیر است. آهنگساز و تهیه کننده مشهور آلمانی هانس زیمر در این فیلم با مک کوئین همکاری کرده است. با این حال ، هانس زیمر تنها آهنگساز این فیلم نیست. مک کوئین بیننده را به یک سالن رقص می برد که در آن موسیقی دانان سیاه برای میهمانان سفیدپوست موسیقی می نوازند.
صحنه ای شگفت انگیز در طبقه کارخانه برگزار می شود ، جایی که مادر جورج ، خواننده با استعداد ، شور و شوق به ارمغان می آورد. این آهنگ توسط نوازنده آمریکایی مک کوین و نیکلاس انگلیس نوشته شده است. موسیقی در این لحظات فقط برای ایجاد انگیزه در احساسات بینندگان استفاده نمی شود. این آهنگ در واقع شورش یک کشور برای بقا است. بلک ها در 5 نوامبر در ایالات متحده آزاد شدند و 5 ٪ خوب از راتون تومموس دریافت کردند.
ارسال نقد و بررسی