افراد کمی هستند که این لحظه را تجربه نکرده باشند: زانوی شما به گوشه میز برخورد می کند یا انگشت پا به پای صندلی در تاریکی برخورد می کند. درد ناگهانی و شدید. اما درست در آن ثانیه یک رفتار غریزی از ما ظاهر می شود. دستمان را فشار می دهیم، بازوی دیگرمان را می زنیم، دندان هایمان را به هم فشار می دهیم یا حتی پا، دست یا شکممان را می فشاریم یا به آرامی می گیریم! در نگاه اول، این منطقی نیست. چرا برای فرار از درد باید درد دیگری خلق کنیم؟
پاسخ در عملکرد پیچیده مغز نهفته است. مغز انسان نه تنها دریافت کننده درد است، بلکه آن را تفسیر و اولویت بندی می کند. هنگامی که یک سیگنال درد شدید و ناگهانی از یک منطقه خاص می رسد، تحریک ناحیه دیگری از بدن می تواند مسیرهای عصبی رقیب را فعال کرده و به طور موقت انتقال اصلی درد را قطع کند.
1- دروازه های درد در نخاع; جایی که مغز فریب می خورد
نظریه ای که امروزه بیش از هر چیز برای توضیح این رفتار استفاده می شود نظریه کنترل دروازه درد است. این نظریه اولین بار در دهه 1960 توسط دو عصب شناس به نام های رونالد ملزاک و پاتریک وال مطرح شد و انقلابی در درک علمی درد ایجاد کرد. آنها کشف کردند که مسیر انتقال درد از بدن به مغز خطی یا یک طرفه نیست. در عوض، بین پایانه های عصبی در پوست، نخاع و مراکز پردازش مغز، یک سیستم تنظیمی وجود دارد که می تواند شدت سیگنال درد را افزایش یا کاهش دهد.
در سطح نخاع، رشته های عصبی بزرگتر (الیاف A-بتا) که لمس و فشار را منتقل می کنند، می توانند پیام های فیبرهای انتقال دهنده درد (الیاف C و A-delta) را مهار کنند. هنگامی که فرد در پاسخ به درد، قسمت دیگری از بدن را فشار میدهد یا به آن ضربه میزند، این رشتههای بزرگتر فعال شده و دروازههای عصبی را برای چند لحظه میبندند. نتیجه این است که پیام اصلی درد نمی تواند با همان شدت به مغز برسد و احساس درد کاهش می یابد. این همان مکانیسمی است که هنگام ماساژ ناحیه آسیب دیده یا حتی قرار دادن دست خود روی ناحیه آسیب دیده فعال می شود.
جالب است که این اثر نه تنها فیزیکی بلکه موقتی است: درها برای مدت کوتاهی باز و بسته می شوند، به اندازه ای که مغز بتواند از شوک ناگهانی درد بهبود یابد. این رفتار غریزی را می توان نوعی واکنش تدافعی دانست. با “فعال کردن” مسیرهای عصبی دیگر، مغز به طور لحظه ای درد را خاموش می کند تا بدن بتواند روی بقا و واکنش سریع تمرکز کند.
2- درد به عنوان یک تجربه رقابتی; چرا محرک دوم برنده می شود؟
درک رایج از درد این است که شدت آن ثابت و متناسب با آسیب است، اما در حقیقت، سیستم عصبی انسان مانند مرحله رقابت بین محرک ها است. هر محرک جدیدی که وارد بدن می شود باید از نوعی «صف عصبی» عبور کند تا به آگاهی مغز برسد. در این مسابقه، محرکی که قوی ترین یا سریع ترین سیگنال را داشته باشد، بر ذهن مسلط خواهد شد.
هنگامی که فردی پس از احساس درد به ناحیه دیگری ضربه می زند یا فشار می دهد، در واقع مسیر توجه مغز را تغییر می دهد و محرک خنک تر یا حتی شدیدتری تولید می کند. مغز که توانایی محدودی برای پردازش همزمان احساسات دارد، بر محرک دوم تمرکز می کند و پیام اصلی درد را نادیده می گیرد.
از نظر عصبی، این تغییر در تمرکز با افزایش فعالیت در قشر حسی تنی و کاهش فعالیت در قشر کمربندی قدامی همراه است. قشر کمربندی قدامی بخشی از مغز است که جنبه احساسی درد را پردازش می کند. به این ترتیب مغز نه تنها شدت درد را کمتر احساس می کند، بلکه از اهمیت احساسی آن نیز می کاهد. به این ترتیب، درد دوم، مانند یک بازیگر جدید، مرکز اصلی درد اصلی را می گیرد.
3- تأثیر سیستم پاداش و نقش اندورفین در تسکین ارادی
وقتی صحبت از درد می شود، هدف نه تنها کاهش سیگنال فیزیکی، بلکه بازگرداندن حس “کنترل” بر بدن است. به عبارت دیگر، مغز از واکنش فعال احساس رضایت می کند. در مقابل درد منفعل نمی ماند، بلکه کنترل را به دست می گیرد و با پاداش های شیمیایی خود را آرام می کند. پاداش شیمیایی آزادسازی مسکنهای طبیعی درد مانند اندورفین و انکفالین است.
اندورفینها با گیرندههای اپیوئیدی در مغز و نخاع تعامل دارند و اثر آنها شبیه مسکنهای طبیعی درد است. در عین حال، ترشح دوپامین را در مناطق مربوط به پاداش، مانند هسته اکومبنس افزایش می دهد.
4- درد جایگزین در حیوانات و در سیر تکامل
رفتار تقلب با درد منحصر به انسان نیست. الگوهای مشابهی در سایر پستانداران نیز مشاهده شده است. حیوانی که پس از آسیب پنجه، لیس می زند یا به آرامی با دندان هایش هل می دهد، در واقع از همین مکانیسم استفاده می کند. تماس فیزیکی مداوم سیگنال های لمسی تولید می کند که عبور پیام های درد را از طناب نخاعی کند می کند. این واکنش در حیوانات وحشی نیز مشاهده شده است، جایی که لیسیدن یا فشردن زخم بخشی از الگوی طبیعی تسکین درد است.
از منظر تکاملی، این رفتار مفید است زیرا به حیوان کمک می کند تا به طور موقت درد را مسدود کند و از خطر فرار کند. در شرایطی که زنده ماندن به یک واکنش سریع بستگی دارد، بدن زمان زیادی برای پردازش درد ندارد. تولید محرکهای جدید به بدن اجازه میدهد تا تمرکز خود را روی آسیب متوقف کند و دوباره روی محیط تمرکز کند. در انسان، این واکنش با لایه های روانی و شناختی بیشتری همراه بوده است، اما ریشه های بیولوژیکی آن همچنان در ناخودآگاه ما باقی مانده است.
5- چرا برخی به درد با واکنش شدیدتری پاسخ می دهند؟
تجربه ” زدن یا گرفتن” در پاسخ به درد بین افراد یکسان نیست. برخی افراد به سادگی نقطه دردناک را فشار می دهند، برخی دیگر با مشت خود به نقطه دیگری ضربه می زنند و برخی دیگر به سادگی جیغ می زنند یا بدن خود را تکان می دهند. تفاوت این واکنش ها به چندین عامل بیولوژیکی و روانی مربوط می شود.
اول اینکه آستانه درد در انسان متفاوت است. این آستانه تا حد زیادی ژنتیکی است و به تراکم گیرنده های درد (گیرنده های درد) در پوست، کارایی مسیرهای عصبی بازدارنده و میزان مواد شیمیایی تسکین دهنده آزاد شده در مغز بستگی دارد. ثانیاً عامل روانی «احساس کنترل» تعیین کننده است. کسانی که تمایل به اعمال کنترل بیرونی بیشتری در موقعیتهای استرسزا دارند، واکنش فیزیکی بیشتری نسبت به درد نشان میدهند، زیرا مغزشان هنگام انجام اقدامات خاص احساس قدرت میکند.
عامل سوم یادگیری اجتماعی است. در دوران کودکی رفتارهای تقلیدی در مورد درد آموخته می شود. کودکی که می بیند والدینش هنگام احساس درد او را مالش می دهند یا تکان می دهند، همین واکنش را در حافظه عصبی خود ثبت می کند. بنابراین، یک رفتار به ظاهر ساده مانند “پا زدن” در واقع نتیجه پیچیده ژنتیک، یادگیری و احساس کنترل است. به همین دلیل برخی افراد در مقابل درد کاملا بی حرکت می مانند و برخی دیگر واکنش های شدیدتر و پویاتری از خود نشان می دهند.
6- از رفتار غریزی تا ابزار درمانی: تقلید علمی «درد جانشینی»
پدیده ای که به نظر می رسد صرفاً یک واکنش ناگهانی باشد، الهام بخش روش های درمانی متعددی است. یکی از شناخته شده ترین کاربردها، تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست (TENS) است. در این روش جریان الکتریکی ضعیفی از طریق الکترودها به سطح پوست وارد می شود تا مسیرهای عصبی لامسه را فعال کند. این تحریک، مانند شوک یا فشار طبیعی، بزرگترین فیبرها را فعال می کند و دروازه های درد را می بندد.
در فیزیوتراپی از این اصل برای کاهش درد عضلانی یا مفصلی پس از آسیب استفاده می شود. حتی در دندانپزشکی، تحریک لمسی یا سرماخوردگی موضعی قبل از تزریق بیهوشی برای همین منظور انجام می شود.
جالب اینجاست که برخی از محققان از این مکانیسم برای درمان درد مزمن استفاده می کنند. تحریک حسی متناوب مغز را وادار می کند تا شبکه های درد را مجددا تنظیم کند. به عبارت دیگر، آنچه در بدن به عنوان یک واکنش ناخودآگاه و بدوی رخ می دهد، در علم امروز به روشی سیستماتیک و مفید تبدیل شده است.
7- درد و هوشیاری; چرا مغز باید درد را تقلب کند؟
در نگاه اول، جعل درد متناقض به نظر می رسد. چرا مغز باید پیامی را که برای هشدار در مورد آسیب ارسال می کند مهار کند؟ پاسخ این است که هدف مغز از بین بردن کامل درد نیست، بلکه تنظیم آگاهانه شدت آن است. درد بیش از حد تمرکز و عملکرد بدن را مختل می کند. اگر مغز بتواند آن را برای چند ثانیه نگه دارد، به بدن فرصتی می دهد که منطقی تری واکنش نشان دهد.
به همین دلیل، بخشهایی از مغز که در مهار درد نقش دارند (از جمله قشر جلوی مغز و ساقه مغز) به مناطق مرتبط با تصمیمگیری و بقا متصل میشوند. این هماهنگی باعث می شود که مغز در مواقعی که بقای فوری مهمتر از احساس درد است، از شدت ادراک بکاهد. بنابراین «به خود ضربه زدن برای کاهش درد» یک رفتار غیرمنطقی نیست، بلکه یک الگوریتم بیولوژیکی کارآمد است که بدن در طول تکامل آن را حفظ کرده است.
در واقع مغز انسان نه می خواهد درد را انکار کند و نه می تواند آن را نادیده بگیرد. او فقط یاد گرفته است که گاهی اوقات آن را با دردهای دیگر خاموش کند، یک راه حل موقت اما سالم.
خلاصه
واکنش غریزی انسان به درد، مانند لمس یا گرفتن بدن، فقط یک رفتار احساسی نیست، بلکه بازتابی از یکی از پیچیده ترین مکانیسم های بیولوژیکی در بدن است. نظریه دروازه درد توضیح می دهد که چگونه مسیرهای عصبی در نخاع می توانند از ورود سیگنال های درد جلوگیری کنند. با ایجاد یک محرک جدید، مغز به صورت لحظه ای مسیر اصلی درد را می بندد. در عین حال، سیستم پاداش با ترشح اندورفین و دوپامین، احساس آرامش را ایجاد می کند.
از منظر تکاملی، این پاسخ به بدن اجازه می دهد بر شوک اولیه غلبه کند و دوباره روی بقا تمرکز کند. در علم امروز از همین اصل در درمان های بالینی مانند تحریک الکتریکی عصب (TENS) استفاده می شود. بنابراین وقتی خودمان را با درد تنبیه میکنیم، در واقع میراث میلیونها سال سازگاری بیولوژیکی را انجام میدهیم: ترفند مغزی که رنج را با رنج بیشتر از بین میبرد.
❓ سوالات متداول (سؤالات متداول)
1. چرا وقتی درد شدید و ناگهانی رخ می دهد خودمان را می زنیم؟
زیرا تحریک جدید مسیرهای عصبی لامسه را فعال می کند و دروازه های درد در نخاع برای مدتی بسته می شود. در نتیجه، مغز درد اولیه را کمتر احساس می کند.
2. آیا این یک واکنش آگاهانه است؟
نه، این یک پاسخ غریزی است که مغز به طور ناخودآگاه از آن برای کاهش درد استفاده می کند.
3. چرا برخی افراد شدیدتر واکنش نشان می دهند؟
این بستگی به تفاوت در آستانه درد، ویژگی های ژنتیکی و یادگیری اجتماعی دارد.
4. آیا این رفتار در حیوانات نیز مشاهده می شود؟
بله، بسیاری از حیوانات هنگام احساس درد زخم را می لیسند یا فشار می دهند تا مسیرهای لمسی را فعال کرده و درد را کاهش دهند.
5. آیا می توان از این مکانیسم در درمان استفاده کرد؟
بله، در فیزیوتراپی از دستگاه TENS برای تقلید همان اثر و کاهش درد استفاده می شود.
6. آیا این رفتار همیشه مفید است؟
تا حد یک واکنش کوتاه مدت، بله، اما ادامه تحریک یا ضربه می تواند به بافت آسیب برساند و توصیه نمی شود.
برای خوانندگان بین المللی:
آیا در حال خواندن هستید 1pezeshk.comتاسیس و نوشته دکتر علیرضا مجیدی، قدیمی ترین وبلاگ فارسی هنوز فعال است که عمدتاً به زبان فارسی نوشته شده است اما گاهی اوقات به طور تصادفی در نتایج جستجوی انگلیسی قابل مشاهده است.
عنوان این پست است چرا برای تسکین درد خودمان را می زنیم؟ ترفند مغز برای مبارزه با درد با درد. این تجزیه و تحلیل اصلی مکانیسم کنترل دروازه عصبی و اینکه چگونه مغز به طور غریزی درد را با ایجاد یک محرک دیگر سرکوب می کند را بررسی می کند.
برای خواندن این مقاله به زبان انگلیسی می توانید از مترجم خودکار دلخواه خود یا ویژگی ترجمه داخلی مرورگر خود استفاده کنید.





ارسال نقد و بررسی