تصور کن در آیندهای نهچندان دور، تولید کالا، دسترسی به اطلاعات و حتی تولید انرژی، تقریباً بدون هزینه انجام شود. چاپگر سهبعدی در خانهات قطعات را میسازد، صفحات خورشیدی انرژی میگیرند، و خودرویت بدون راننده تو را جابهجا میکند، در حالیکه شبکههای هوشمند دادهها را رایگان میان مردم به اشتراک میگذارند. این چشمانداز تخیلی نیست، بلکه پیشبینی دقیق «جرمی ریفکین» (Jeremy Rifkin) در کتاب تأثیرگذار خود با عنوان The Zero Marginal Cost Society است.
ریفکین در این اثر میپرسد: وقتی هزینهٔ نهایی تولید (Marginal Cost) به صفر میل کند، چه بر سر ساختار اقتصادی مبتنی بر سود میآید؟ او معتقد است جهان در آستانهٔ گذار از نظام سرمایهداری کلاسیک به مرحلهای تازه است که در آن «مالکیت»، «رقابت» و حتی مفهوم «بازار» بازتعریف میشوند.
نویسنده در میان دادههای اقتصادی و فناوری، تصویری انسانی و اجتماعی از آینده ترسیم میکند؛ آیندهای که در آن اشتراکگذاری (Sharing Economy) جای مصرف بیپایان را میگیرد و شبکههای همیارانه به جای شرکتهای عظیم شکل میگیرند.
ریفکین این تحول را نه رؤیایی آرمانگرایانه بلکه نتیجهٔ طبیعی منطق فناوریهای دیجیتال میداند: هرچه بهرهوری افزایش یابد، هزینهٔ تولید هر واحد کاهش مییابد تا سرانجام به نقطهای برسد که سودآوری سنتی معنای خود را از دست بدهد. در چنین جهانی، همکاری جای رقابت را میگیرد و انرژی، اطلاعات و حتی آموزش به کالاهایی همگانی بدل میشوند.
کتاب «جامعهٔ هزینه نهایی صفر» از آن دسته آثار نادری است که هم آیندهٔ فناوری را توضیح میدهد و هم آیندهٔ روابط انسانی را. پرسش بنیادین ریفکین ساده اما تکاندهنده است: اگر همهچیز رایگان شود، چه چیزی ارزشمند باقی میماند؟
معرفی جرمی ریفکین (Jeremy Rifkin)
جرمی ریفکین، نویسنده، نظریهپرداز اقتصادی و آیندهپژوه آمریکایی، در سال ۱۹۴۵ در دنور به دنیا آمد. او یکی از برجستهترین چهرههای اندیشهٔ تحول اقتصادی در عصر دیجیتال است و بیش از ۲۰ کتاب در حوزهٔ اقتصاد، انرژی، فناوری و جامعهشناسی نوشته است. ریفکین علاوه بر نویسندگی، مشاور اقتصادی اتحادیهٔ اروپا و دولتهای متعددی در زمینهٔ توسعهٔ پایدار و سیاستهای انرژی بوده است.
ریفکین با تحصیل در رشتهٔ اقتصاد و روابط بینالملل، از همان دههٔ ۱۹۷۰ توجهش را به تأثیر فناوری بر ساختارهای اجتماعی معطوف کرد. کتابهای او مانند The Third Industrial Revolution (انقلاب صنعتی سوم) و The Empathic Civilization (تمدن همدل) پیشتر نیز نشان داده بودند که چگونه نوآوریهای فناورانه میتوانند بنیانهای اقتصادی و اخلاقی جامعه را دگرگون کنند.
در کتاب The Zero Marginal Cost Society او این ایدهها را به اوج میرساند و توضیح میدهد چگونه انقلاب دیجیتال، هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) و انرژیهای تجدیدپذیر (Renewable Energy) در حال حذف تدریجی هزینههای نهایی تولیدند.
ریفکین به دلیل تواناییاش در ترکیب دادههای علمی با دیدگاههای فلسفی، نزد اقتصاددانان و جامعهشناسان جایگاه منحصربهفردی دارد. او آینده را نه فقط از زاویهٔ رشد فناوری بلکه از دید اخلاق، همکاری و پویایی انسانی میبیند. در نگاه او، «پیشرفت» اگر به اشتراک و همدلی نینجامد، معنای خود را از دست میدهد.
خلاصه کتاب «جامعهٔ هزینه نهایی صفر» – نوشتهٔ جرمی ریفکین
۱. سرمایهداری در نقطهٔ اشباع: چرا نظام اقتصادی به سقف خود رسیده است
ریفکین بحث خود را با یادآوری یکی از مفاهیم بنیادین اقتصاد آغاز میکند: «هزینهٔ نهایی» (Marginal Cost)، یعنی هزینهای که برای تولید یک واحد اضافه از کالا یا خدمت پرداخت میشود. در اقتصاد صنعتی قرن بیستم، این هزینهها بالا بود، زیرا تولید انبوه نیازمند نیروی کار، مواد خام، حملونقل و توزیع فیزیکی بود. اما ورود فناوریهای دیجیتال این معادله را بهکلی برهم زد.
با ظهور اینترنت، نرمافزارهای متنباز و شبکههای اشتراکگذاری، هزینهٔ تولید و توزیع محتوا بهتدریج به صفر نزدیک شد. پدیدههایی مانند موسیقی دیجیتال، فیلمهای استریمشده و کتابهای الکترونیکی نمونهای از این تغییرند: پس از تولید اولیه، تکثیر هر نسخهٔ جدید تقریباً بدون هزینه انجام میشود. ریفکین نشان میدهد همین اصل در حال سرایت به سایر بخشهای اقتصاد است، از انرژی تا آموزش و حتی تولید کالاهای فیزیکی.
به باور او، سرمایهداری صنعتی در نقطهٔ اشباع تاریخی خود قرار دارد. هرچه فناوری کارآمدتر میشود، سودآوری سنتی کاهش مییابد و شرکتها با پدیدهای مواجه میشوند که ریفکین آن را «پارانکس بهرهوری» (Productivity Paradox) مینامد: یعنی هرچه بهرهوری بیشتر میشود، نیاز به نیروی کار و سرمایه کمتر میشود و در نهایت منطق سودآوری فرو میپاشد.
۲. ظهور اقتصاد اشتراکی (Sharing Economy) و افول مالکیت
ریفکین در بخش دوم، مهمترین پیامد این تحول را شرح میدهد: جایگزینی «مالکیت» با «دسترسی» (Access). او توضیح میدهد که در اقتصاد دیجیتال، مردم دیگر تمایلی به مالکیت فیزیکی ندارند، بلکه خواهان دسترسی موقت، ارزان و سریعاند.
نمونههای آن در همهجا قابل مشاهده است: از اشتراکگذاری خودروها در پلتفرمهایی چون Uber و Lyft تا استفاده از فضای ذخیرهسازی ابری و سرویسهای پخش موسیقی. این تغییر از «داشتن» به «استفاده کردن» بهزعم ریفکین، نشانهٔ آغاز عصر جدیدی است که او آن را «سرمایهداری اشتراکی» (Collaborative Commons) مینامد.
در این الگو، مردم نهتنها مصرفکننده، بلکه تولیدکننده و توزیعکنندهاند. شبکههای دیجیتال امکان میدهند که کاربران مستقیماً کالا یا خدمات خود را عرضه کنند و سود حاصل را میان خود تقسیم کنند. این پدیده، سلسلهمراتب سنتی بازار را تضعیف میکند و قدرت اقتصادی را از شرکتهای بزرگ به جمعهای غیرمتمرکز منتقل میسازد.
ریفکین هشدار میدهد که این تحول اگرچه ظاهراً آزادیزا است، اما چالشهایی نیز دارد: نظارت دادهها، مالکیت اطلاعات و نابرابری در دسترسی به فناوری میتواند شکل تازهای از تمرکز قدرت ایجاد کند. با این حال، او معتقد است نیروی اشتراکگذاری، در بلندمدت، نظام اقتصادی کنونی را بهسوی ساختاری افقیتر و انسانیتر سوق میدهد.
۳. انقلاب انرژیهای تجدیدپذیر و اینترنت اشیا (Internet of Things)
بخش سوم کتاب به پیوند فناوری اطلاعات و انرژی اختصاص دارد. ریفکین میگوید همانطور که اینترنت باعث کاهش هزینهٔ انتقال داده شد، ترکیب انرژیهای تجدیدپذیر (Renewable Energy) با شبکههای هوشمند میتواند هزینهٔ تولید و توزیع انرژی را نیز به صفر نزدیک کند.
او از مفهوم «اینترنت اشیا» (Internet of Things) بهعنوان زیربنای عصر جدید یاد میکند؛ شبکهای از حسگرها، دستگاهها و زیرساختهای متصل که بهطور خودکار داده تولید میکنند. در این شبکه، خانهها میتوانند انرژی خورشیدی مازاد خود را به همسایهها بفروشند، خودروها با شبکهٔ برق هماهنگ شوند، و شهرها به سیستمهای خودمدیریتی تبدیل گردند.
ریفکین تأکید میکند که این مدل، کنترل انرژی را از دست شرکتهای انحصاری بیرون میآورد و آن را در اختیار میلیونها تولیدکنندهٔ کوچک قرار میدهد. به این ترتیب، انرژی نیز مانند اطلاعات، از کالایی گران به منبعی مشترک تبدیل میشود. او پیشبینی میکند که تا اواسط قرن بیستویکم، ساختار انرژی جهان بهکلی دگرگون خواهد شد و الگوی «تولید متمرکز» جای خود را به «تولید توزیعشده» (Distributed Production) خواهد داد.
این تغییر نهفقط اقتصادی بلکه سیاسی و اخلاقی است؛ چون مرز میان تولیدکننده و مصرفکننده از بین میرود و جامعه به شبکهای از تعاملات برابر بدل میشود.
۴. از بازار به همزیستی: تمدن جدید پساسرمایهداری
در بخش پایانی، ریفکین تصویری فلسفی از آینده ترسیم میکند. او مینویسد که سرمایهداری در مسیر تاریخی خود کارکرد مهمی داشته، اما حالا ابزارهایش آنقدر کارآمد شدهاند که نیاز به خودِ نظام را از میان بردهاند.
وقتی نرمافزارها، رباتها و هوش مصنوعی بسیاری از فعالیتهای تولیدی را بدون هزینه انجام دهند، دیگر جایی برای انباشت سود باقی نمیماند. در عوض، مردم وارد مرحلهای میشوند که او آن را «تمدن همزیستی» (Collaborative Civilization) مینامد: جامعهای بر پایهٔ اشتراک، همدلی و همکاری.
ریفکین پیشبینی میکند در این مرحله، آموزش و دانش عمومی جای پول را بهعنوان معیار ارزش میگیرند. تولید معنا، نه کالا، هدف اصلی انسان میشود. او البته سادهانگار نیست؛ اذعان دارد که گذار از سرمایهداری به این جامعهٔ نوین با بحران، بیکاری و نابرابری موقت همراه خواهد بود.
اما در چشمانداز بلندمدت، فناوری همان ابزاری است که بشر با آن از رقابت مخرب به همکاری جمعی گذر میکند. این آینده، بهگفتهٔ ریفکین، شاید آخرین تحول بزرگ در تاریخ اقتصاد باشد: عبور از اقتصاد مبتنی بر کمیابی به اقتصادی مبتنی بر وفور.
توضیحات تکمیلی
زمینهٔ تاریخی و فکری شکلگیری کتاب «جامعهٔ هزینه نهایی صفر»
کتاب جرمی ریفکین در بستری نوشته شد که جهان پس از بحران اقتصادی ۲۰۰۸ هنوز در جستجوی معنا و پایداری اقتصادی بود. افزایش اتوماسیون، بیکاری ساختاری، و تمرکز بیسابقهٔ ثروت در دست شرکتهای فناوری، نشانههایی از تغییر بنیادین در منطق بازار بود. ریفکین در همین فضای سردرگمی، بهجای تمرکز بر بحران، آیندهای جایگزین را ترسیم کرد.
او در آثار پیشینش مانند The Third Industrial Revolution پایههای فکری این کتاب را گذاشته بود. در «جامعهٔ هزینه نهایی صفر»، او نشان داد که فناوریهای دیجیتال و انرژیهای تجدیدپذیر، همان عواملیاند که سرمایهداری صنعتی را نیرومند کردند و اکنون همانها در حال فرسایشش هستند.
از نظر تاریخی، هر تحول بزرگ اقتصادی با کاهش هزینههای تولید همراه بوده است. انقلاب بخار، نیروی کار را جایگزین عضله کرد؛ انقلاب الکتریسیته تولید را سریعتر ساخت؛ و اکنون انقلاب دیجیتال هزینهٔ اطلاعات را تقریباً به صفر رسانده است. ریفکین این روند را ادامهای طبیعی از منطق سرمایهداری میداند: سیستمی که چنان در افزایش بهرهوری موفق شده که خود را از درون خنثی کرده است.
پیام پنهان کتاب: فناوری بهمثابه نیروی اجتماعی
در نگاه ریفکین، فناوری صرفاً ابزار نیست، بلکه ساختار اجتماعی تازهای را میآفریند. او برخلاف اقتصاددانان سنتی که پیشرفت را با رشد تولید ناخالص داخلی میسنجند، به تغییر کیفیت روابط انسانی توجه دارد.
وقتی هزینهٔ نهایی نزدیک به صفر شود، سودآوری فردی دیگر انگیزهٔ اصلی فعالیت نخواهد بود. در عوض، ارزش بهسوی همکاری، خلاقیت جمعی و اشتراک منابع سوق پیدا میکند. این دیدگاه، فناوری را عامل تحول فرهنگی میبیند؛ از جامعهای رقابتی به جامعهای همدل.
ریفکین همچنین نشان میدهد که نسلهای جدید، بهویژه هزارهایها (Millennials)، ناخودآگاه با این منطق جدید زندگی میکنند. آنها بیشتر میخواهند «تجربه» را به اشتراک بگذارند تا کالا را مالک شوند. در این معنا، فناوری فقط ماشینها را تغییر نداده بلکه ذهنیت انسان مدرن را هم دگرگون کرده است.
به تعبیر او، آینده زمانی آغاز میشود که ما فناوری را نه برای تسلط، بلکه برای همکاری بهکار گیریم.
اثر اجتماعی و انتقادی «جامعهٔ هزینه نهایی صفر»
کتاب ریفکین بحثهای گستردهای در محافل اقتصادی و سیاسی بهراه انداخت. برخی اقتصاددانان آن را پیشبینیای شجاعانه دانستند، و برخی دیگر هشدار دادند که حذف سود و مالکیت ممکن است انگیزهٔ نوآوری را کاهش دهد. اما حتی منتقدان نیز پذیرفتند که او تحولی واقعی را شناسایی کرده است.
در سطح اجتماعی، این کتاب به بازاندیشی در مفهوم کار و درآمد انجامید. اگر ماشینها و الگوریتمها تقریباً همهچیز را انجام دهند، انسان چه نقشی خواهد داشت؟ ریفکین پاسخ میدهد: «نقش انسان تولید معناست، نه کالا.» او پیشنهاد میکند جوامع به سمت سیاستهای درآمد پایهٔ همگانی (Universal Basic Income) و آموزش مادامالعمر حرکت کنند تا افراد بتوانند در فضای جدید ارزشآفرین باقی بمانند.
کتاب همچنین تأثیر چشمگیری بر برنامههای توسعهٔ اتحادیهٔ اروپا داشت. طرحهای مرتبط با اقتصاد چرخشی (Circular Economy) و انرژیهای پاک از ایدههای ریفکین الهام گرفتند. از نگاه اجتماعی، اثر او یادآور این نکته است که آیندهٔ فناوری بدون اخلاق اشتراک و عدالت، به جای همزیستی، به انحصار نوینی میانجامد.
میراث فکری و اهمیت امروز کتاب
یک دهه پس از انتشار کتاب، بسیاری از پیشبینیهای ریفکین در حال تحققاند: از گسترش خودروهای اشتراکی تا تولید خانگی با چاپگر سهبعدی. حتی هوش مصنوعی مولد (Generative AI) با کاهش هزینهٔ خلق محتوا، نمونهٔ آشکار «هزینهٔ نهایی صفر» است.
اما اهمیت واقعی کتاب در بینش بلندمدت آن است: ریفکین نه مبلّغ فناوری است و نه بدبین به آن؛ بلکه نشان میدهد که آینده، میدان نبرد میان دو منطق است – سود یا اشتراک، رقابت یا همزیستی.
او نسل تازهای از اقتصاددانان را ترغیب کرد تا از شاخصهای رشد فراتر روند و دربارهٔ ارزش انسانی در دوران وفور فکر کنند. در جهانی که نرمافزارها و رباتها میتوانند تقریباً هر کاری را انجام دهند، این پرسش او همچنان باقی است: «وقتی همهچیز ارزان شود، معنا چه قیمتی دارد؟»
به همین دلیل، «جامعهٔ هزینه نهایی صفر» نه فقط یک تحلیل اقتصادی، بلکه بیانیهای اخلاقی دربارهٔ آیندهٔ بشر است.
خلاصه نهایی
کتاب The Zero Marginal Cost Society نوشتهٔ جرمی ریفکین تصویری روشن از جهانی ارائه میدهد که در آن فناوری دیجیتال، انرژیهای تجدیدپذیر و اقتصاد اشتراکی، هزینهٔ تولید را به نزدیک صفر رساندهاند.
ریفکین توضیح میدهد چگونه این تحول، ساختار سنتی سرمایهداری را دگرگون کرده و ارزش را از مالکیت به همکاری منتقل میکند.
در چنین جامعهای، افراد بهجای رقابت برای سود، در شبکههای همیارانه به اشتراک منابع میپردازند.
انرژی خورشیدی، چاپ سهبعدی و اینترنت اشیا ستونهای اصلی این گذار بهشمار میروند.
کتاب با نگاهی انسانی هشدار میدهد که بدون عدالت در دسترسی به فناوری، این تحول میتواند شکاف طبقاتی را تشدید کند.
در عین حال، آیندهای را ترسیم میکند که در آن تولید معنا جایگزین تولید کالا میشود.
ریفکین با ترکیب اقتصاد، فناوری و فلسفه، پیامی بنیادین میدهد: پیشرفت واقعی زمانی است که همکاری جای رقابت را بگیرد.
❓ سؤالات رایج (FAQ)
۱. ایدهٔ اصلی کتاب «جامعهٔ هزینه نهایی صفر» چیست؟
ریفکین نشان میدهد که با پیشرفت فناوری، هزینهٔ تولید هر واحد کالا یا خدمت به صفر نزدیک میشود و این روند نظام سرمایهداری سنتی را دگرگون میکند.
۲. چرا این کتاب مهم تلقی میشود؟
زیرا برای نخستینبار پیوند میان اقتصاد دیجیتال، انرژیهای تجدیدپذیر و تغییرات فرهنگی را در یک نظریهٔ جامع توضیح میدهد.
۳. آیا ریفکین پایان سرمایهداری را پیشبینی میکند؟
او نابودی کامل آن را پیشبینی نمیکند، بلکه میگوید سرمایهداری در حال تبدیل شدن به «اقتصاد اشتراکی» است که در آن همکاری جای رقابت را میگیرد.
۴. کتاب چه ارتباطی با فناوریهای امروز دارد؟
مفاهیم مطرحشده در کتاب، مانند هزینهٔ نهایی صفر و اشتراکگذاری منابع، امروز در پدیدههایی مثل هوش مصنوعی و اقتصاد پلتفرمی دیده میشوند.
۵. چه کسانی باید این کتاب را بخوانند؟
دانشجویان اقتصاد، مدیران فناوری، سیاستگذاران انرژی و هرکسی که میخواهد آیندهٔ ساختار اقتصادی و اجتماعی را درک کند.
For international readers:
You are reading 1pezeshk.com, founded and written by Dr. Alireza Majidi -the oldest still-active Persian weblog- mainly written in Persian but sometimes visible in English search results by coincidence.
This post offers a summary and analysis of The Zero Marginal Cost Society, written by Jeremy Rifkin (2014). The book explores how digital technologies, renewable energy, and the collaborative economy drive the marginal cost of production toward zero. Rifkin envisions a future where capitalism evolves into a sharing-based system, transforming ownership, work, and value creation across society.
You can use your preferred automatic translator or your browser’s built-in translation feature to read this article in English.





ارسال نقد و بررسی