من از برنامه شیطانی آن زن بی خبر بودم و نمی دانستم که در پشت هوس او ، یک داستان اخاذی وجود دارد که …
به گفته روزنامه خوراسان ، مردی 5 ساله که از رسوایی خانواده و سوءاستفاده بسیار وحشت زده شده بود ، ادعا می کرد که توسط یک زن و همدستان وی فریب خورده است ، به کارشناسان اجتماعی آبکوه در مشهاد گفت که چگونه در دام شیاطین قرار بگیرند.
یک روز که برای ناهار به خانه ام می رفتم ، ناگهان یک زن مجرد را در حومه خیابان دیدم و سوار او شدم. در وسط این راه ، زن ، به عنوان وعده مشهور مغز ، مرا گرفت و ادعا كرد كه برای آشنایی بیشتر با این ادعا مبنی بر طلاق دادن ، یك باغ در اطراف مشهاد هستم و فقط به “پشتیبانی” نیاز دارد. او رفتارهای هوس من را به گونه ای دید که من هرگز فکر نمی کردم که همه این رفتارهای شیطانی ممکن است یک برنامه کثیف برای اخاذی باشد! سرانجام ، او مرا با ترفندهایی برای رفتن به استخر باغ ویلا درست کرد! اما وقتی از لباسم بیرون آمدم ، ناگهان متوجه کسی شدم که در حال فیلمبرداری از این صحنه های شیطانی بود. وقتی به زن جوان اعتراض کردم ، “چرا مرا فریب دادی؟” او با مردی که در حال فیلمبرداری بود ، روی سرم ریخته شد ، دست و پاهایم را با کمربند من بست و آزار و اذیت شرم آور و فیلمبرداری از این صحنه ها.
سپس ، برای اینکه فیلم ها را منتشر نکنیم ، از من خواستند که 5 میلیون دلار به حساب بانکی خود واریز کنم! من تازه فهمیدم که چه اشتباهی بزرگ مرتکب شده ام و اکنون برای جلوگیری از آب باید باج بدهم! من چاره ای جز واریز مبلغ به حساب آنها برای خلاص شدن از این وضعیت وحشتناک و حذف عکس ها و فیلم ها نداشتم! سرانجام ، من با روحیه ای بسیار نامطلوب به خانه برگشتم ، اما عذاب وجدان رها نشد. از طرف دیگر ، من هنوز از ادامه داستان که صبح روز بعد دوباره زن را دیدم می ترسیدم. هنگامی که او به سر کار رفت ، او مرا متوقف کرد و ادعا کرد که اگر من آنها را برای 5 میلیون توماس دیگر پرداخت نکردم ، زنگ به هر همسایه زنگ زد و نه تنها فیلم ها را به همه نشان می دهد ، بلکه به خانواده ام نیز نشان می دهد که من با او رابطه غیراخلاقی داشتم!
باز هم ، ترس به من رسید و من دوباره 5 میلیون نفر دیگر را برای جلوگیری از رسوایی به حساب بانکی وی واریز کردم و از او التماس کردم که دیگر به جای من بیاید! من بلافاصله به کلانتری رفتم تا راهی برای خلاص شدن از شر این وضعیت ناگوار پیدا کنم!
با دستور ویژه سرهنگ روحانی (رئیس دفتر کلانتر آبکوه مشهاد) ، داستان این مرد 6 ساله در حلقه کمک های اجتماعی کارشناسی و قانونی بود.
داستان واقعی با همکاری پلیس خراسان رازاوی
ارسال نقد و بررسی