در دهههای اخیر، بیشتر معروفترین رمانهای جهان به فیلم یا سریال تبدیل شدهاند، از «کشتن مرغ مقلد» و «رنگ بنفش» گرفته تا اقتباسهای اخیر مانند «گتسبی بزرگ»، «اما» و «زنان کوچک» ” در این میان یک سری اقتباس ناموفق از جمله «داغ ننگ» و «غرور غرور» داشته ایم که نسخه های سینمایی آن از نظر تجاری موفق نبوده و با انتقاد شدید منتقدان مواجه شده است. این به این معنی نیست که هیچ کس تلاشی برای توسعه آن نکرده است، برای چندین دهه بزرگان هالیوود سعی کردند این داستان سلینجر را به نمایش بگذارند، اما ناموفق بودند.
اگر به ادبیات و کتاب خواندن علاقه دارید، احتمالا این رمان محبوب را خوانده اید یا حداقل با آن آشنایی دارید. این کتاب که در سال 1951 منتشر شده است، داستان نوجوان هفده ساله ای به نام هولدن کالفیلد را روایت می کند که از مدرسه اخراج می شود و اکنون باید چند روزی پا به جامعه ای بگذارد که آن را درک نمی کند. ورود هولدن به دنیای سیاه و پر هرج و مرج او را به فردی متفاوت تبدیل می کند. این رمان به سرعت طرفدارانی پیدا کرد، به ویژه در میان کسانی که تجربیات مشابهی را تجربه کرده بودند یا احساس می کردند کمتر دیده شده و درک می شوند. شخصیت هولدن و دغدغه های او برای بسیاری از ما ملموس و قابل درک است و داستان او پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به یک فیلم تاثیرگذار دارد، اما بسیاری از طرفداران این کتاب امیدوارند که نسخه سینمایی هرگز اتفاق نیفتد.
شاید عجیب به نظر برسد که طرفداران یک رمان معروف دوست نداشته باشند اثر محبوبشان تبدیل به فیلم شود، اما اگر این کتاب را خوانده باشید، متوجه خواهید شد که چرا آنها چنین احساسی دارند. هولدن کالفیلد با ورود به جامعه از خیلی چیزها متنفر است و هالیوود یکی از آنهاست. او احساس می کند توسط افراد جعلی احاطه شده است، و شاید هیچ کدام جعلی تر از “بازیگران” نباشند. هولدن به قدری از هالیوود متنفر است که در چند صفحه اول کتاب می گوید: “اگر از یک چیز متنفرم، آن فیلم است. حتی نمی خواهم اسمش را بشنوم.” او به دنبال یک ارتباط انسانی واقعی است، چیزی که هر چقدر هم که تلاش کند نمی تواند پیدا کند.
ناتور دشت رمانی شخصی برای طرفدارانش است که خود را در آن آیینه می بینند. داستان درباره تنهایی، خودشناسی و تلاش برای از دست ندادن معصومیت دوران کودکی است. اکثر فیلمهایی که به دنبال داستانهای مشابه هستند، محتوا و پیام اصلی کتاب را به اشتباه ارائه میکنند یا موضوعات مهم داستان را به کلی حذف میکنند. با وجود این، بسیاری از فیلمسازان همیشه سعی در اقتباس از طبیعت دشت داشته اند.
- دو رمان جدید کورمک مک کارتی پس از 16 سال؛ خالق «جاده» چه نوشته است؟
- چرا کریستوفر رابین واقعی با تمام وجود از وینی پو متنفر بود؟
- 15 فیلم اقتباس شده از کتاب های رولد دال از بدترین تا بهترین
همه تلاش های ناموفق
تهیه کننده مشهور آمریکایی، ساموئل گلدوین، آن را امتحان کرد. برادران واینستین آن را امتحان کردند. جفری کاتزنبرگ و دریم ورکس آن را امتحان کردند. حتی استیون اسپیلبرگ، یکی از موفق ترین کارگردانان تاریخ سینما، تلاش کرد، اما سلینجر هرگز از این حقایق مطلع نشد. مدیر برنامههای او میدانست که نمیخواهد فیلم «ناتور دشت» یا هیچ یک از داستانهای بلند و کوتاه دیگرش ساخته شود، بنابراین درخواستهای متعدد حقالامتیاز داستان را با این نویسنده مطرح نکرد. فهرست هنرمندانی که سعی کردند او را راضی کنند طولانی است، اما شاید حتی طولانی تر، فهرست بازیگرانی باشد که در مقاطع مختلف برای بازی در نقش هولدن کالفیلد داوطلب شدند: جری لوئیس، جک نیکلسون، مارلون براندو و لئوناردو دی کاپریو، همه رویاپردازان. این نقش، اما این رویا محقق نشد.
جری لوئیس در خاطرات خود درباره سینما (1971) از تمایل خود برای اقتباس از این رمان صحبت کرد. او در این باره می نویسد: “من بارها سعی کردم حق امتیاز ناتور دشت را بخرم. مشکل چیست؟ جی دی سالینجر! او دیگر پول نمی خواهد. او حتی حاضر نیست در مورد این داستان صحبت کند. من تنها بورلی نیستم. ساکن هیلز که میخواهد این رمان را بخرد، دهها نفر دیگر امتحان کردهاند. هر از گاهی پیش میآید که نویسندگان اغلب به پول و هالیوود پشت میکنند، زیرا این احتمال وجود دارد که نوشتههایشان [پس از تبدیل شدن به فیلم] نابود شوید من به آنها احترام می گذارم! اما چرا من این رمان را می خواهم؟ چون احساس می کنم هولدن کالفیلد یهودی هستم و دوست دارم آن را بازی کنم.”
جای تعجب نیست که سلینجر هیچ مقدار پول یا پیشنهاد دیگری که به شهرت او کمک کند را نپذیرفت. یکی از ویژگی های شخصیتی او که بر هیچکس پوشیده نیست، گرایش به گوشه گیری و گوشه نشینی بود. از اوایل دهه 1960، او به ندرت در مکان های عمومی ظاهر شد و هیچ کتاب دیگری منتشر نکرد. سلینجر هرگز با طرفداران تعامل نداشته است و تنها چند عکس از او در خارج از خانه اش در کورنیش، نیوهمپشایر وجود دارد. سلینجر حتی برای کسانی که داستان های او را دوست داشتند به یک معما تبدیل شد. او تا زمان مرگش در سال 2010 سکوت کرد.
بیوگرافی سلینجر اثر پل الکساندر، ویرایش سوم
سلینجر نمی خواست فیلم «ناتور دشت» ساخته شود.
سلینجر فردی گوشه گیر بود، اما دلایل دیگری برای پاسخ منفی او به هالیوود وجود دارد. برخلاف تصور عموم، او از فیلم متنفر نبود. شین سالرنو، تهیه کننده مستند سلینجر نیز در گفت و گو با وبسایت ورایتی این موضوع را تایید می کند: «شایعه ای که او از هالیوود و سینما متنفر بود، صحت ندارد. او عاشق فیلم ها بود. ظاهراً او در خانه اش پروژکتور فیلم داشت و حتی یکی از پسرانش بازیگر بود، اما نفرت و بی اعتمادی سلینجر به هالیوود ناشی از تجربه شخصی اوست.
تنها یک بار یکی از داستان های او به فیلم تبدیل شد: «قلب نادان من» (1949)، اقتباسی از داستان «عمو ویگیلی در کنتیکت» که در مجله نیویورکر منتشر کرده بود. قلب جاهل من توسط منتقدان به عنوان یک “فاجعه” توصیف شد و در واقع داستان اصلی سلینجر حذف شد و اثری از آن در فیلم دیده نمی شود. پس از آن نویسنده تصمیم گرفت از هالیوود دور بماند و هرگز اجازه نداد فیلمی بر اساس داستان های او ساخته شود. تنها بار دیگری که حاضر شد مجوز اقتباس را بدهد برای یک نمایشنامه بود، به شرطی که خودش نقش هولدن کالفیلد را بازی کند. این پروژه هرگز اجرا نشد.
کتاب نه داستان نوشته جی.انرو. سالینجر ماهی پست کرد
اقتباس سینمایی «ناتور دشت» به مفاهیم داستان اصلی لطمه زد
واقعیت این است که از برخی کتاب ها هرگز نباید فیلم ساخت. ناتور دشت برای خوانندگانش تجربه ای شخصی و عمیق است. اگر واقع بین باشیم، هیچ فیلمسازی نمی تواند افکار و احساسات نهفته در این رمان را به اندازه کافی در قالب یک اثر سینمایی بازآفرینی کند. دقیقاً به همین دلیل است که هرگز فیلمی بر اساس کمیک استریپ محبوب کالوین و هابز ساخته نشده است زیرا می دانیم که هرگز کار نخواهد کرد. همانند ناتور دشت، تلاشها برای اقتباس از آن داستانهای کمدی نیز توسط خالق نمایشنامه، بیل واترسون، سرکوب شد.
هیچ فیلمسازی نتوانست بفهمد که چرا «ناتور دشت» از دید طرفداران شاهکار است. اینکه فیلمسازی می خواست این رمان را تبدیل به فیلم کند نشان می دهد که او آن را نفهمیده وگرنه می فهمید که چنین داستانی باید از سینما فاصله بگیرد و در همان ساختار مکتوب بماند. و هیچ بازیگری نمیتوانست تصویر دقیقی از هولدن ارائه دهد، او مرد بامزهای مثل لئوناردو دی کاپریو نبود که دخترها عاشق او شوند، و او یک کمدین 35 ساله مانند جری لوئیس نبود.
کتاب «آخرین مصاحبه و گفتگوهای دیگر» نوشته جی دی سالینجر، اثر جمعی از نویسندگان در انتشارات آفتاب کاران است.
سازگاری های غیر رسمی
اما افراد دیگری هم بوده اند که از زوایای مختلف به این رمان نگاه کرده اند، مانند فیلم «به دنبال هولدن» (2001) که در آن دی جی کوالز نقش نوجوانی را بازی می کند که می خواهد درباره هولدن کالفیلد بنویسد. در Crossing the Plains (2015)، الکس وولف نقش نوجوانی را بازی می کند که می خواهد جی دی سالینجر را پیدا کند. «یاقی دشت» (2017) نیز یک بیوگرافی مضحک شکست خورده است که نیکلاس هولت نقش این نویسنده را بازی می کند. هیچ یک از این آثار نتوانست به روح سالینجر یا نوشته های او نزدیک شود و مورد توجه قرار نگیرد. نزدیک ترین فیلم به رمان ناتور دشت شاید «ایگبه در حال پایین رفتن» (2002) باشد که دیدن آن را به شما توصیه می کنیم. کایران کالکین در این فیلم نقش شخصیتی نزدیک به هولدن کالفیلد را بازی می کند و خوشبختانه این فیلم یک تقلید مسخره آمیز درجه دو نیست.
طبیعت دشت و میراث آن را باید به حال خود رها کرد. سلینجر در طول زندگی خود به دنبال آرامش بود و هرگز نمی خواست این رمان یا داستان های دیگرش برای فیلم یا تلویزیون اقتباس شود. ساختن نسخه سینمایی از آثار او، حتی پس از مرگش، توهین بزرگی به این نویسنده خواهد بود زیرا می دانیم که او هرگز با چنین پروژه هایی موافقت نمی کرد. همانطور که در بالا ذکر شد، لازم نیست هر داستان کوتاه یا بلندی یک نسخه سینمایی داشته باشد، مخصوصاً وقتی به رمان نادری مانند ناتور دشت می رسیم.
کتاب ناتور دشت اثر جی دی سالینجر انتشارات نقا
منبع: Collider
چرا رمان معروف «ناتور دشت» اثر جی دی سالینجر هرگز فیلمی نشد؟ اولین بار در اندلرن ظاهر شد.
ارسال نقد و بررسی