معرفی فیلم خانواده فیبلمن؛ داستان زندگی خصوصی آقای کارگردان

معرفی فیلم خانواده فیبلمن؛ داستان زندگی خصوصی آقای کارگردان

خانواده فیبلمن ( The Fabelmans) فیلمی آمریکایی در ژانر درام دورهٔ بلوغ به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است که در ۲۰۲۲ منتشر شد. این فیلم بر اساس فیلم‌نامه‌ای به نویسندگی اسپیلبرگ و تونی کوشنر ساخته شده‌است. در این مطلب، خبرهای مربوط به فیلم خانواده فیبلمن و همین‌طور اطلاعاتی را که تاکنون از حاشیه و اصل فیلم خانواده فیبلمن منتشر شده می‌خوانید.

کارگردان فیلم خانواده فیبلمن چه کسی است؟

کارگردان فیلم خانواده فیبلمن استیون اسپیلبرگ است.

فیلم خانواده فیبلمن کی میاد؟

فیلم خانواده فیبلمن در ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ در یکی از بخش‌های جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو ۲۰۲۲ به نمایش درآمد و در آن جا دوبار مورد تشویق ایستادهٔ مخاطبان قرار گفت.این فیلم در ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲ از طریق یونیورسال پیکچرز اکران شد.

موضوع فیلم خانواده فیبلمن چیست؟

فیلم خانواده فیبلمن داستانی نیمه‌زندگی‌نامه‌ای است که بر اساس دوران نوجوانی اسپیلبرگ و سال‌های اولیهٔ فیلم‌سازی او ساخته شده و در فیلم از طریق داستان فیلم‌ساز جوان مشتاق، سمی فیبلمن، که کشف می‌کند چطور قدرت فیلم‌ها می‌تواند به او کمک کند تا حقیقت خانوادهٔ ناکارآمدش و اطرافیانش را ببیند، روایت می‌شود.

اسامی بازیگران نقش اصلی فیلم خانواده فیبلمن چیست؟

در فیلم خانواده فیبلمن گروه گسترده‌ای از بازیگران شامل گبریل لابل در نقش سمی، همراه با میشل ویلیامز، پل دینو، ست روگن و جاد هیرش در آن حضور دارند.

مشخصات فیلم خانواده فیبلمن

نام فیلم خانواده فیبلمن ( The Fabelmans)
کارگردان استیون اسپیلبرگ
تهیه‌کننده کریستی ماکوسکو کریگر
استیون اسپیلبرگ
تونی کوشنر
نویسنده استیون اسپیلبرگ
تونی کوشنر
موسیقی جان ویلیامز
کشور سازنده ایالات متحده
ژانر درام دورهٔ بلوغ
توزیع‌کننده یونیورسال پیکچرز
تاریخ‌های انتشار ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ (تورنتو)
۱۱ نوامبر ۲۰۲۲ (ایالات متحده)
مدت زمان
۱۵۱ دقیقه
شرکت‌های تولید
  • امبلین انترتینمنت
  • ریلاینس انترتینمنت
هزینه فیلم
۴۰ میلیون دلار
فروش گیشه ۲۸٫۱ میلیون دلار

لیست بازیگران فیلم خانواده فیبلمن

  • میشل ویلیامز در نقش میتزی شیلدکرات-فیبلمن، مادر مشوق سمی و پیانیست ماهر. او بر اساس مادر اسپیلبرگ، لی آدلر خلق شده‌است.
  • پل دینو در نقش برت فیبلمن، پدر سمی و یک مهندس کامپیوتر. او بر اساس پدر اسپیلبرگ، آرنولد اسپیلبرگ خلق شده‌است.
  • ست روگن در نقش بنی لویی، همکار و بهترین دوست برت که عموی بدیل سمی می‌شود.
  • گبریل لابل در نقش ساموئل «سمی» فیبلمن، پسر شانزده ساله خانواده که آرزوی فیلم‌سازی را دارد. او بر اساس اسپیلبرگ خلق شده‌است.
  • متئو زورینا فرانسیس دفورد در نقش جوانی سمی
  • کیلی کارستن در نقش ناتالی فیبلمن، دومین خواهر کوچکتر سمی. او بر اساس خواهر اسپیلبرگ، نانسی ساخته شده‌است.
  • آلینا بریس در نقش ناتالی جوان
  • جولیا باترز در نقش رگی فیبلمن، اولین خواهر کوچکتر سمی که رابطه تلخی با او دارد. او بر اساس خواهر اسپیلبرگ، آن، ساخته شده‌است.
  • بردی بوریا در نقش رگی جوان
  • جاد هیرش در نقش بوریس شیلدکرات، دایی مادر سمی و کارگر سابق سینما و رام‌کننده شیر سیرک
  • سوفیا کوپرا در نقش لیزا فیبلمن، سومین خواهر کوچکتر سمی. او بر اساس خواهر اسپیلبرگ، سو ساخته شده‌است.
  • جینی برلین در نقش هاداش فیبلمن، مادر برت
  • روبن بارتلت در نقش تینا شیلدکرات، مادر میتزی
  • سام رشنر در نقش لوگان هال، قلدر دبیرستان
  • اوکس فگلی در نقش چاد توماس، یکی دیگر از قلدرهای دبیرستان
  • کلویی ایست در نقش مونیکا شروود، همکلاسی و معشوقهٔ سمی
  • ایزابل کوسمن در نقش کلودیا دنینگ، همکلاسی و معشوقهٔ لوگان
  • چندلر لاول در نقش رنه
  • گوستاوو اسکوبار در نقش سال، یکی از اعضای گروه پیشاهنگی سمی که به او در ساختن فیلم کمک می‌کند.
  • نیکلاس کانتو در نقش هارک، یکی دیگر از اعضای گروه پیشاهنگی سمی که به او در ساختن فیلم کمک می‌کند.
  • کوپر دادسون در نقش تارکی، دوست دوران کودکی و یکی دیگر از اعضای گروه پیشاهنگی سمی که به او در ساختن فیلم کمک می‌کند.
  • گابریل بیتمن در نقش راجر، دوست دوران کودکی و یکی دیگر از اعضای گروه پیشاهنگی سمی که در اولین فیلم‌هایش در کنار خانواده‌اش ظاهر می‌شود.
  • استیون اسمیت در نقش آنجلو، یکی دیگر از اعضای گروه پیشاهنگی سمی که به او در ساختن فیلم کمک می‌کند.
  • جیمز اوربانیاک نقش مدیر دبیرستان گراند ویو
  • کانر ترینی‌یر در نقش فیل نیوهارت
  • لین فاکتور در نقش دین، یکی دیگر از اعضای گروه پیشاهنگی سمی که به او در ساختن فیلم کمک می‌کند.
  • گرگ گرانبرگ در نقش برنی فین، یکی از خالقان قهرمانان هوگان که به سمی فرصتی برای همکاری در سریال سی‌بی‌اس پیشنهاد می‌کند.
  • دیوید لینچ در نقش جان فورد، کارگردان مشهور سینما که آثارش بر فیلم‌سازی سمی تأثیر می‌گذارد
  • جان هوگ در نقش نونا، منشی که در سی‌بی‌اس کار می‌کند
  • کریستال در نقش بنی میمون، میمون خانگی فیبلمن

بازیگران فیلم خانواده فیبلمن

عوامل فیلم خانواده فیبلمن

  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • تهیه‌کننده: کریستی ماکوسکو کریگر، استیون اسپیلبرگ، تونی کوشنر
  • نویسنده: استیون اسپیلبرگ، تونی کوشنر
  • فیلم‌بردار: یانوش کامینسکی
  • تدوین‌گر: مایکل کان، سارا بروشر

معرفی استیون اسپیلبرگ کارگردان فیلم خانواده فیبلمن

استیون آلن اسپیلبرگ کارگردان، تهیه کننده و فیلم نامه نویس آمریکایی یهودی، برنده ۳ جایزه اسکار و یکی از موفق ترین کارگردانان تاریخ سینما، هم در میان منتقدان و هم در بین مردم عادی است. او از موفق ترین کارگردانان سینما در زمینه تجاری محسوب می شود که با فیلم های آرواره ها (۱۹۷۵)، ای.تی (۱۹۸۲) و پارک ژوراسیک (۱۹۹۳) رکورد فروش سینمای جهان را شکست و هریک از این فیلم ها پرفروش ترین فیلم دوران خود بودند.او شش بار نامزد جایزه اسکار برای بهترین کارگردانی شده که دو بار برای فیلم های فهرست شیندلر و نجات سرباز رایان برنده آن شده است. همچنین هشت فیلم او نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم شده اند. اسپیلبرگ کارگردانی فیلم های سینمایی بسیاری همچون ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین، هوش مصنوعی، امپراتوری خورشید، برخورد نزدیک از نوع سوم و نورآتش و تهیه کنندگی فیلم زیر گنبد را برعهده داشته است.

استیون اسپیلبرگ

گفت‌وگو با بازیگران و عوامل فیلم

پل دینو: با پارک ژوراسیک اسپیلبرگ عاشق سینما شدم

من مطمئنا آن تجربه متحول‌کننده‌ای که اسپیلبرگ هنگام دیدن بزرگ‌ترین نمایش روی زمین داشته است را تجربه نکرده‌ام. اما یاد می‌آید که در نیویورک به سینما می‌رفتم و هنگامی که چراغ‌ها خاموش می‌شدند و پرده‌ها کنار می‌رفتند، حس انتظار از اتفاقی که قرار است بیفتد من را مجذوب می‌کرد… اما برای کسی که اکنون در سینما فعالیت می‌کند زمانی که نوجوان بودم فیلم‌هایی مانند ترمیناتور ۲ را تماشا می‌کردم و خودم را در آن‌ها نمی‌دیدم. البته من ترمیناتور ۲ را دوست داشتم و اینکه خودم را در آن نمی‌دیدم بیشتر بخاطر این بود که من آن بچه عینکی بودم و قرار نبود آرنولد شوارتزنگر باشم.

یادم می‌آید روزی که پارک ژوراسیک اکران شد مادرم من را از مدرسه بیرون برد، زیرا در شهر ما صف‌های طولانی‌ای برای تماشای فیلم‌ها شکل می‌گرفت. بنابراین برای تماشای برنامه نمایش بعدازظهر پارک ژوراسیک مجبور شدم به مدرسه نروم. این یک خاطره خوب است زیرا احتمالا تنها فیلمی است که برای تماشای آن مدرسه نرفتم… .من هنوز این فیلم را دوست دارم.

میشل ویلیامز: فیلم محبوب من از اسپیلبرگ، امپراتوری خورشید بود

فیلم محبوب من از استیون، امپراتوری خورشید بود. زیرا زمانی که خیلی بچه بودم آن را دیدم و برای آنچه که قرار بود به من نشان داده شود کاملا آماده نبودم. می‌ترسیدم که بچه بدجنسی شوم و اینکه شاید اتفاق بدی برای من و خانواده‌ام رخ بدهد… . این به نوعی شبیه اولین فیلم بزرگسالانه‌ای بود که دیدم.

من همیشه به این ترانه نیل یانگ فکر می‌کنم:«تنها عشق می‌تواند قلبت را بشکند». به همین دلیل این داستانی غم‌انگیز است، زیرا این عشق وجود دارد و متوقف نمی‌شود، بلکه فقط شکل آن تغییر می‌کند. این دو نفر تا زمان درگذشتشان در ۱۰۳ سالگی و ۹۶ سالگی، یک دوستی، یک رابطه و یک عشق بسیار بسیار عمیق را حفظ کردند. بنابراین این فیلم وسط داستان آن‌ها قرار می‌گیرد نه پایان آن.

گابریل لابل: می‌خواستم بدانم استیون برای ساختن داستان زندگی‌اش به چه چیزی نیاز دارد

من فقط یک ماموریت داشتم. اینکه او را در حد توانم درک کنم. این بدین معنی بود که از او (اسپیلبرگ) در مورد دوران کودکی و پدر و مادرش و روابطی که با خواهرانش داشت و دیدگاهی که نسبت به خودش داشت بپرسم. من می‌خواستم تا جایی که ممکن بود بدانم که او در این زمان از زندگی‌اش چگونه بوده و چه ارتباطی با این شخصیتی که می‌بینیم داشته است. زیرا هر اتفاقی که برای این شخصیت می‌افتد برای استیون نیز رخ داده است. من فقط می‌خواستم بدانم او برای ساختن داستان زندگی‌اش به چه چیزی نیاز دارد.

تونی کوشنر: تصور نمی‌کردم که اسپیلبرگ هرگز به ساخت آن فکر کند

این چهارمین فیلم ما با هم است و همانطور که می‌دانید تک تک آن‌ها کاملا با یک‌دیگر متفاوتند. ۲ فیلم اول، مونیخ و لینکلن بسیار تاریخی و سیاسی بودند، هرچند داستانشان در دوره‌های زمانی بسیار متفاوتی رخ می‌دهد و رویدادهای بسیار متفاوتی را پوشش می‌دهند. اما در نهایت آن‌ها درام‌های تاریخی‌ای بودند که سعی می‌کردند با مسائل بزرگ‌تری دست‌وپنجه نرم کنند. پس از آن داستان وست ساید آمد که یک فیلم متفاوت و موزیکال بود. بنابراین ما هر بار با مجموعه‌ای از چالش‌های متفاوت روبرو بودیم.

در مورد آن فیلم‌ها، استیون مطمئن بود که می‌خواهد آن‌ها را بسازد. در مورد لینکلن از قبل فیلمنامه‌ای موجود بود و او از من خواست که آن را بازنویسی کنم. او مطمئن بود که می‌خواهد لینکلن را بسازد و همچنین مطمئن بود می‌خواهد نسخه جدیدی از داستان وست ساید به تصویر بکشد. او با این ایده‌ها سراغ من آمد. اما فیلم خانواده فیبلمن از نگاه من متفاوت است. به این دلیل که سال‌ها او را تحت فشار گذاشتم که تا به انجام آن فکر کند. اول بیش‌تر شبیه یک شوخی بود و من تصور نمی‌کردم که او هرگز به آن فکر کند. ما ۱۹ سال است که با هم کار می‌کنیم و بنابراین از جهتی این پروژه‌ای است که ما با هم به آن رسیدیم، نه کاری که به عنوان یک وظیفه به من محول شده باشد.

استیون اسپیلبرگ: مادرم در زندگی ما نقش یک دوست را داشت

مادرم همیشه خود را پیتر پن می‌نامید. دختر کوچکی که هرگز نمی‌خواست بزرگ شود. او بیش‌تر دوست داشت که در زندگی ما نقش یک دوست را داشته باشد تا مادرمان. او بیش‌تر با ما نه به عنوان یک مادر بلکه مثل یک دوست رفتار می‌کرد.

فقط آنچه را که فیلم به من می‌گفت باور کردم

چیزی که برای من عجیب است این بود که حقیقتی را که چشمانم به من می‌گفت را باور نمی‌کردم. من فقط آنچه را که فیلم به من می‌گفت باور کردم و این برای من درباره خیلی چیزها تبدیل به یک حقیقت شد. اینکه اگر فیلم حقیقت را به من می‌گفت باور می‌کردم که این یک واقعیت است.

من زود گریه می‌کردم اما پدرم اینطور نبود

من زود گریه می‌کردم اما پدرم اینطور نبود. یک بار وقتی بچه بودم او و مادرم دعوای شدیدی با هم داشتند. نیمه‌های شب بود و بیرون تاریک بود. یادم می‌آید صدایی را شنیدم که قبل نشنیده بودم. صدای مردی که گریه می‌کند. اما صدایی زیر و تقریبا غیرطبیعی بود. من قبلا چنین صدایی را نشنیده بودم. بنظر می‌رسید که یک روح در خانه وجود دارد. من از تخت بلند شدم و به سمت آشپزخانه رفتم و در آنجا مادرم را دیدم که پدرم را که روی پاهایش خم شده بود را در آغوش گرفته بود. در حالیکه پشتش تکان می‌خورد و به شدت گریه می‌کرد.

این داستان دوباره من و خواهرانم را به هم نزدیک کرد

هیچ وقت آنقدر مضطرب نبودم. من مطمئن بودم که آن‌ها (خواهران کوچک‌تر اسپیلبرگ) آن را دوست دارند زیرا فیلمنامه را دوست داشتند. آن‌ها چندبار سر صحنه فیلمبرداری آمدند و مقداری از جواهرات مادرم را آوردند تا میشل آن‌ها را بپوشد. اما دیدن محصول نهایی با خواندن فیلمنامه متفاوت است. فیلمنامه یک نقشه کلی است. شما نمی‌توانید وارد یک بنای اولیه بشوید و سقفی بالای سر خود داشته باشید… . (تماشای فیلم با خواهرانم) یکی از بهترین لحظاتی بود که در رابطه‌ام با همه آن‌ها داشته‌ام. ما همیشه صمیمی بودیم، اما این داستان دوباره ما را به هم نزدیک کرد. انگار که همه به فینیکس برگشته بودیم. نمی‌خواستم با این فیلم به کسی صدمه بزنم. هیچ شخصیت شروری در آن وجود ندارد. صرفا فقط انتخاب‌هایی وجود دارد و ما بخاطر این انتخاب‌ها آدم‌هایی شروری نیستیم.

معرفی فیلم خانواده فیبلمن

فیلم خانواده فیبلمن ( The Fabelmans) فیلمی آمریکایی در ژانر درام دورهٔ بلوغ به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است که در ۲۰۲۲ منتشر شد. این فیلم بر اساس فیلم‌نامه‌ای به نویسندگی اسپیلبرگ و تونی کوشنر ساخته شده‌است.فیلم خانواده فیبلمن داستانی نیمه‌زندگی‌نامه‌ای است که بر اساس دوران نوجوانی اسپیلبرگ و سال‌های اولیهٔ فیلم‌سازی او ساخته شده و در فیلم از طریق داستان فیلم‌ساز جوان مشتاق، سمی فیبلمن، که کشف می‌کند چطور قدرت فیلم‌ها می‌تواند به او کمک کند تا حقیقت خانوادهٔ ناکارآمدش و اطرافیانش را ببیند، روایت می‌شود. این فیلم به خاطرات والدین واقعی اسپیلبرگ، لی آدلر و آرنولد اسپیلبرگ اختصاص دارد که به‌ترتیب در ۲۰۱۷ و ۲۰۲۰ درگذشتند.

معرفی فیلم خانواده فیبلمن

داستان فیلم خانواده فیبلمن

فیلم خانواده فیبلمن The Fabelmans یک داستان بلوغ را روایت می‌کند و احتمالا یکی از شگفت‌انگیزترین فیلم‌های اسپیلبرگ است؛ «پسر جوانی به نام سمی فیبلمن در آریزونای پس از جنگ جهانی دوم بزرگ می‌شود. جایی که او کشف می‌کند و می‌آموزد که چگونه فیلم‌ها قدرت نشان دادن حقیقت را دارند. او با مادرش، زنی هنرمند که همیشه او را تشویق می‌کند و پدرش، یک مهندس کامپیوتر و یک مرد واقع‌بین، و سه خواهر کوچک‌ترش زندگی می‌کند. سمی علی‌رغم همه موانع و مشکلاتی که در این مسیر با آن‌ها روبرو می‌شود شور و اشتیاق فیلمسازی را در زندگی خود زنده نگه می‌دارد…»

این داستان با الهام از سال‌های نوجوانی اسپیلبرگ برداشتی نیمه تخیلی از چگونگی تبدیل شدن او به یک فیلمساز است. داستانی که از طریق یک شخصیت خیالی به نام سمی فیبلمن جان می‌گیرد. این فیلم بسیاری از لحظات زندگی سمی از دوران کودکی و نوجوانی‌اش را به تصویر می‌کشد و به ما نشان می‌دهد که چرا او اینگونه شیفته هنر سینما می‌شود.

داستان تولید خانواده فیبلمن

اسپیلبرگ از سال ۱۹۹۹ قصد ساخت این پروژه را داشته است. پروژه‌ای حماسی که در آن زمان، من خانه خواهم بود نام داشت. او سال‌ها بعد این پروژه را به واقعیت تبدیل کرد و نام آن را به خانواده فیبلمن تغییر داد. فیلمی که داستان آن از زاویه نگاه یک پسر نوجوان در اواخر دهه ۴۰ و ۵۰ روایت می‌شود. اگرچه داستان فیلم خانواده فیبلمن زاییده ذهن اسپیلبرگ است، اما او فیلمنامه را همراه با تونی کوشنر، نمایشنامه‌نویس برنده پولیتزر به نگارش درآورده است.

او توضیح داد: «ترس بزرگ من این است که مادر و پدرم آن را دوست نداشته باشند و فکر کنند که این یک توهین است و دیدگاه محبت آمیز و در عین حال انتقادی من را در مورد نحوه بزرگ شدن با آنها به اشتراک نگذارند.» در سال ۲۰۰۲، اسپیلبرگ گفت که از ساخت فیلم خانه خواهم بود نگران است: «این بسیار به زندگی و به خانواده‌ام بسیار نزدیک است – من ترجیح می‌دهم فیلم‌هایی بسازم که شبیه‌تر باشند. اما یک داستان واقعی در مورد خانواده من جسارت زیادی می‌خواهد. من هنوز فکر می‌کنم فیلم‌های شخصی می‌سازم، حتی اگر شبیه فیلم‌های پاپ کورنی با عملکرد تجاری بزرگ باشند.»

کوشنر همچنین در پروژه‌های قبلی اسپیلبرگ مانند مونیخ، لینکلن و داستان وست‌ ساید به عنوان فیلمنامه‌نویس همکاری کرده است. تولید اولیه فیلم خانواده فیبلمن در اکتبر ۲۰۲۰ و در اواسط کووید جرقه خورد و فیلمبرداری اصلی نیز در ژوئیه همان سال در حالیکه کووید هنوز ادامه داشت، شروع شد. جان ویلیامز همکار قدیمی اسپیلبرگ در بیست و نهمین پروژه مشترکش با او موسیقی متن فیلم خانواده فیبلمن را ساخته است.

داستان تولید خانواده فیبلمن

پیش تولید

در مارس ۲۰۲۱، اسپیلبرگ برای کارگردانی فیلمی در ژانر دورهٔ بلوغ بر اساس دوران کودکی اش در آریزونا اعلام شد. میشل ویلیامز در حال مذاکره برای بازی در این نقش با الهام از لیا آدلر مادر اسپیلبرگ بود، اما با «صدای اصلی». اسپیلبرگ در کنار تونی کوشنر، فیلم‌نامه را نوشت. این اولین کار نویسندگی اسپیلبرگ در زمینه فیلم پس از هوش مصنوعی (۲۰۰۱) است. در مارس ۲۰۲۱ گزارش شد که ست روگن برای ایفای نقش «عموی مورد علاقهٔ جوانی اسپیلبرگ» به بازیگران پیوسته و تأیید شد که ویلیامز به عنوان بازیگر انتخاب شده‌است. همچنین گزارش شده بود که کریستی ماکوسکو کریگر با کوشنر و اسپیلبرگ تهیه کنندگی این فیلم را بر عهده خواهد داشت. در آوریل ۲۰۲۱ پل دینو در نقش برت فبلمن که از آرنولد پدر اسپیلبرگ الهام گرفته شده بود، به بازیگران پیوست. دینو گفت کرد که برای بازی در این نقش احساس ترس کرده‌است زیرا «چالش‌ها واقعاً زیاد بود… شما در حال تجسم یکی از مهم‌ترین، تأثیرگذارترین و پیچیده‌ترین چهره‌های زندگی [اسپیلبرگ] هستید. دیدن اینکه چقدر از اینها در تمام مدت کار او وجود داشت، باور نکردنی بود. او بخشی از خودش را به اشتراک می‌گذارد که به نظر من بسیار متاثرکننده است. یک موهبت واقعی در آن وجود دارد، وقتی کسی با آن قد و قامت و در آن سطح از هنر مایل به انجام این کار باشد.» در ماه مه، گابریل لابل وارد مذاکرات نهایی برای به تصویر کشیدن نقش اصلی، سامی فبلمن، فیلم‌ساز جوان و مشتاق بر اساس خود اسپیلبرگ شد. جولیا باترز برای بازی در نقش آن فبلمن که از خواهر اسپیلبرگ الهام گرفته شده‌است، تأیید شد. بعداً در ژوئن همان سال، سم رچنر نیز انتخاب شد.در ماه جولای، کلویی ایست، اوکس فگلی، ایزابل کوسمن، جنی برلین، جود هیرش، رابین بارتلت و جاناتان هاداری به بازیگران اضافه شدند. در ماه آگوست، گابریل بیتمن، گوستاوو اسکوبار، نیکلاس کانتو، لین فاکتور، کوپر دادسون و استفن متیو اسمیت بازیگران فیلم شدند. بعداً کیلی کارستن، بردی بوریا، آلینا بریس، سوفیا کوپرا، و متئو زورینا فرانسیس دفورد برای بازی در فیلم انتخاب شدند. در فوریه ۲۰۲۲ اعلام شد که دیوید لینچ نیز در نقشی نامعلوم بازی خواهد کرد.

در مارس ۲۰۲۲، فیلمبردار یانوش کامینسکی گفت که این فیلم زندگی اسپیلبرگ را از هفت تا هجده سالگی روایت می‌کند و به «خانواده‌اش، با والدینش، معماهای خواهرانش می‌پردازد، اما در درجه اول به اشتیاق او برای فیلم‌سازی می‌پردازد». این موضوع به مضامین «عشق جوان، طلاق والدین و روابط اولیه شکل‌گیری» می‌پردازد… این یک فیلم شخصی بسیار زیبا و زیبا است. این در مورد زندگی استیون و اینکه او به عنوان یک فیلمساز کیست بسیار آشکار است.»

فیلمبرداری

تصویربرداری اصلی در اواسط دنیاگیری کووید–۱۹ در کالیفرنیا در ۱۷ جوئیهٔ ۲۰۲۱ آغاز شد. مراحل فیلم‌برداری به مدت ۵۹ روز تا ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۱ به اتمام رسید.

موسیقی

موسیقی فیلم توسط جان ویلیامز ساخته شد و بیست و نهمین همکاری سینمایی او با اسپیلبرگ است. ویلیامز در ژوئن ۲۰۲۲ گفت که فیلم خانواده فیبلمن و ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت ممکن است آخرین فیلمی باشند که او قبل از بازنشستگی روی موسیقی آن کار خواهد کرد. ضبط موسیقی در مارس ۲۰۲۲ به‌دنبال کنسرت ویلیامز با ارکستر فیلارمونیک وین آغاز شد. موسیقی متن فیلم به صورت دیجیتالی به‌وسیلهٔ سونی کلاسیک رکوردز در ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲ منتشر شد. همچنین نسخهٔ سی‌دی فیزیکی در ۹ دسامبر منتشر شد.

انتشار

فیلم خانواده فیبلمن در ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲ پیش‌نمایشی مخفی در ننیوئت، نیویورک داشت.این فیلم در ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲ در یکی از بخش‌های جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو ۲۰۲۲ به نمایش درآمد و در آن جا دوبار مورد تشویق ایستادهٔ مخاطبان قرار گفت.این فیلم در ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲ از طریق یونیورسال پیکچرز اکران شد.این اولین فیلم اسپیلبرگ پس از مونیخ (۲۰۰۵) است که توسط این استودیو توزیع شد.

پوستر فیلم خانواده فیبلمن

پوستر فیلم خانواده فیبلمن

تریلر فیلم خانواده فیبلمن

بجای اینکه درباره جزئیات تریلر فیلم خانواده فیبلمن صحبت کنیم فقط شما را به تماشای آن دعوت می‌کنیم. زیرا وقتی چیزی خیلی جادویی بنظر می‌رسد، بهترین کار برخورد بی‌واسطه با خود آن است. بنابراین باید خودتان تریلر را ببینید تا بدانید با چه فیلمی روبرو هستیم. اگر تریلرها باید چکیده‌ای از دنیای فیلم‌ها را به نمایش بگذارند می‌توان گفت که تیزر فیلم خانواده فیبلمن این کار را به بهترین شکل انجام می‌دهد.

به بیانی ساده‌تر، این فیلمی است که مطمئنا یک تجربه سینمایی کامل با داستانی تاثیرگذار، روایتی جذاب و بازیگرانی برجسته برای شما به ارمغان می‌آورد. تریلر را ببنید و خودتان را برای سفر شگفت‌انگیز پسر جوانی که دنیا را از دریچه لنز دوربینش به شیوه‌ای جدید می‌بیند، آماده کنید.


بیوگرافی بازیگران فیلم خانواده فیبلمن

گابریل لابل از بازیگران مرد فیلم خانواده فیبلمن

گابریل لابل بازیگر کانادایی-آمریکایی است. از فیلم های سینمایی و مجموعه های تلویزیونی که وی در آن ها حضور داشته است می توان به خانواده فیبلمن، بازسازی ۲۰۱۸، غارتگر، ژیگولوی آمریکایی و کلبه اسنک اشاره کرد. او برای ایفای نقش در فیلم سینمایی خانواده فیبلمن مورد تحسین قرار گرفت.

گابریل لابل

میشل ویلیامز از بازیگران زن فیلم خانواده فیبلمن

میشل اینگرید ویلیامز بازیگر آمریکایی است. وی بیشتر به خاطر حضور در فیلم جزیره شاتر و کوهستان بروکبک مشهور است. به خاطر بازی در ولنتاین آبی نامزد بهترین بازیگر زن درام در گولدن گلوب ۲۰۱۱ شد.او همچنین در اسکار ۲۰۱۱ جزو پنج نامزد بهترین بازیگر زن بود، اما نتوانست برنده شود. در گلدن گلوب ۲۰۱۲ برنده بهترین بازیگر نقش اول زن در بخش کمدی یا موزیکال، بخاطر بازی در فیلم هفته من با مرلین شد. در سال ۲۰۰۵ کاندیدای بفتای بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم کوهستان بروکبک شد.

میشل ویلیامز

پل دینو از بازیگران مرد فیلم خانواده فیبلمن

پل دینو بازیگر، صداپیشه و تهیه کننده آمریکایی متولد ۱۹ ژوئن ۱۹۸۴ در نیویورک است که از سال ۱۹۹۸ فعالیت خود را آغاز نمود.

او از دانشکده یوجین لانگ فارغ التحصیل شد و از همان دوره در زمینه تئاتر و بازیگری و مشغول بود. پل دینو توانست در اجراهای متعددی ایفای نقش کند. پس از آن پل دینو در بسیاری از فیلم و سریال‌ های تلویزیونی به ایفای نقش پرداخت که می‌ توان به بتمن، لوپر، خون به پا خواهد شد، حیات وحش، فرار از دانمورا، مرد چاقو سوئیسی، جانی، جنگ و صلح و جوانی اشاره کرد.

پل دینو با بازی در فیلم عشق و بخشش، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد شد.

پل دینو

ست روگن از بازیگران مرد فیلم خانواده فیبلمن

ست روگن بازیگر، نویسنده و تهیه کنندهٔ فیلم های کمدی کانادایی است. او هنگامی که فقط ۱۶ سال داشت، به عنوان نایب قهرمانی تورنومنت «کمدین های نوجوان»، در شهر ونکوور دست پیدا کرد. او در همین زمان که در کانادا زندگی می کرد، با موفقیت در تست بازیگری سریالFreaks and Geeks، به عنوان بازیگر نقش دوم این سریال برگزیده شد اما پروژهٔ سریال فریکس اند گیکس بعد از یک سال متوقف شد. پس از این تجربهٔ ناموفق، ست در سریال undeclared (آندیکلِیرد) به عنوان بازیگر و یکی از نویسندگان مجموعه، شروع به فعالیت کرد. این سریال هم چندان دوام نیاورد.روگن بعدها در فصل آخر سریال Da Ali G Show (دِ علی جی شو)، به عنوان نویسنده فعالیت کرد و به دلیل کار فوق العاده اش، نامزد دریافت جایزه امی شد.روگن در آثار بسیاری همچون ماجراهای اسپایدرویک، هیولاها علیه بیگانگان، پاندای کونگ فوکار ۲ و این پایان کار است حضور داشته است.

ست روگن

جاد هیرش از بازیگران مرد فیلم خانواده فیبلمن

جاد هیرش یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است.از فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می توان به روز استقلال، یک ذهن زیبا، مردم معمولی، اینجا باید همان جا باشد، سرقت از برج، مرد روی ماه و سریال (forever یا ابدی) اشاره کرد.

جاد هیرش

نقد و نمرات فیلم خانواده فیبلمن

بوستون گلوب | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

اوی هندرسون | این شخصی‌ترین فیلم اسپیلبرگ است. تماشای ادای احترام او به کارگردانانی که گروه دوستانش را در اوایل دهه ۷۰ تشکیل می‌دادند، جذاب است.

آتلانتیک | امتیاز: ۹۵ از ۱۰۰

دیوید سیمز | قصه‌گویی اسپیلبرگ شوخ‌طبعی و ذوق فراوانی دارد و همچنین از یک احساس اندوهناک ناشی از خودآگاهی بهره می‌برد. اسپیلبرگ با تمرکز بر پسری که دوربینی بین خود و جهان قرار می‌دهد، قدرت و محدودیت‌های این زاویه ‌نگاه را بیان می‌کند.

آپروکس | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰

مایک رایان | بعد از دیدن فیلم خانواده فیبلمن متوجه می‌شوید که این مرد (اسپیلبرگ) هرگز از فیلم ساختن دست نمی‌کشد. فیلمسازی واقعا زندگی او است. او در اینجا ما را به درون این زندگی دعوت می‌کند که ببینم همه این‌ها چگونه اتفاق افتاد.

مجله اسلنت | امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰

کنجی فوجیشیما | فیلم خانواده فیبلمن کندوکاوی برانگیزاننده درباره رسانه سینما از سوی یکی از استادان بزرگ آن است.

گلوب اند میل (The Globe and Mail) | امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰

بری هرتز | فیلم خانواده فیبلمن مجموعه‌ای از لحاظ زیبا و هوشمندانه را شامل می‌شود که همگی با انگیزه‌ای صادقانه و شورانگیز برای سرگرم کردن مخاطب ارائه شده‌اند. چیزی که به امضای اسپیلبرگ تبدیل شده است. اما شما با تماشای تقریبا هر فیلم دیگری از اسپیلبرگ بیش‌تر دباره او خواهید آموخت.

آسوشیتدپرس | امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰

مارک کندی | راستش را بخواهید نقطه تمرکز فیلم گاهی نامشخص و مبهم بنظر می‌رسد و کل فیلم اغلب منسجم نیست.

| هشدار اسپویل: اینجا به داستان فیلم اشاره می‌شود |

مت زولر سیتس | فیبلمن‌ها یک خانواده یهودی طبقه متوسط هستند که در اواسط قرن بیستم در شهرهای مختلف زندگی می‌کردند. فیلم اسپیلبرگ درباره آن‌ها، بر تضاد بین انگیزه هنری و مسئولیت شخصی و رازهای استعداد و خوشبختی متمرکز است.

نقد و نمرات فیلم خانواده فیبلمن

رئیس خانواده، میتزی (میشل ویلیامز)، یک پیانیست سابق کنسرت است که یک زن خانه‌دار و معلم پیانو می‌شود. پدر خانواده، برت (پل دینو)، دانشمندی است که برای شرکت‌های فناوری مختلف کار می‌کند و  فیلمبرداری فیلم‌های خانگی را دوست دارد. یک شب، میتزی و برت، پسر ۸ ساله خود سمی را به تماشای اولین تجربه سینمایی‌اش فیلم بزرگ‌ترین نمایش روی زمین (The Greatest Show on Earth) می‌برند. فیلمی که با یک تصادف قطار تماشایی که با مینیاتورها خلق شده بود به پایان می‌رسد. سمی شیفته این سکانس می‌شود و درخواست یک مجموعه قطار می‌کند تا بتواند صحنه تصادف را بازسازی کند. ماجرایی که عصبانیت پدرش را به دنبال می‌آورد، زیرا بنظر پدرش سمی قدر چیزهای خوب را نمی‌داند. مادر به پسرش پیشنهاد می‌دهد که با دوربین پدرش از تصادف قطارها فیلمبرداری کند تا بتواند بجای آسیب رساندن به قطارها تا زمانی که به کل خراب شوند، یک تصادف را بارها و بارها تماشا کند. سمی یک اعجوبه و احتمالا یک نابغه است. میتزی این را از تماشای اولین فیلم پسر و اینکه چگونه از زوایای مختلف برای به تصویر کشیدن تصادف استفاده می‌کند و همچنین شیوه‌ای که از تدوین برای ایجاد تعلیق و طراحی شوخی‌های بصری بهره می‌برد، متوجه می‌شود.

اما این فقط فیلمی درباره شخصی که از قبل در چیزی استعداد دارد و بعد در آن بهتر می‌شود، نیست.فیلم خانواده فیبلمن درباره دشواری ازدواج، فرزندپروری و فرزند کسی بودن است. این همچنین درباره معجزه استعداد است. ایده‌ای که نه تنها از طریق سه شخصیت مرکزی فیلم، سمی، میتزی و برت (که به عنوان یک دانشمند و مهندس استعدادی واقعی دارد) بلکه از طریق یک شخصیت فرعی یعنی بنی لویی (ست روگن)، بهترین دوست برت که آنقدر پیرامون‌ آن‌ها است که انگار جزئی از خانواده بنظر می‌رسد، مورد بررسی قرار گرفته است. بدیهی است که میتزی بیش‌تر با بنی تفاهم داشته باشد تا برت که شوهر و پدر خوبی محسوب می‌شود اما در کل شخصیتی بی‌هیجان است. درحالیکه بنی مردی تندرست، صمیمانه، باهوش، شوخ، فروتن و پرانرژی است. او به همان اندازه که برت در علم، سمی در فیلمسازی و میتزی در نوازندگی – تا قبل از آنکه آن را رها کند -، قریحه و شایستگی دارند در همسر و والد بودن استعداد دارد. نگاه کنید که چگونه در طول یک سفر کمپینگ خانوادگی فیبلمن‌ها، برت درباره نحوه آتش درست کردن برای خواهرها روده درازی می‌کند در حالیکه بنی در پس‌زمینه با استفاده از قدرت عضلانی خود درخت کوچکی که میتزی به آن چسبیده است را به عقب می‌کشد و سپس رها می‌کند و بدین ترتیب یک ابزار بازی بداهه می‌سازد. او می‌داند که این خانواده واقعا چه می‌خواهند و به چه نیاز دارند.

عمو بوریس (جاد هیرش)، یک بازیگر سیرک و قصه‌گو، یک شب مسئله استعداد را برای سمی توضیح می‌دهد: افرادی که می‌دانند استعدادی دارند باید به آن متعهد باشند نه اینکه آن را هدر بدهند؛ اما آن‌ها هرچه بیش‌تر خود را وقف آن کنند ممکن است بیش‌تر از عزیزان خود غفلت کنند یا اینکه اینطور احساس کنند (که می‌تواند باعث احساس گناه بشود). کشمکشی که همیشه درون یک هنرمند وجود دارد. سمی از دوران کودکی متوجه می‌شود – یا شاید بطور غزیزی می‌داند – که دوربین را نه فقط برای داستان‌گویی و خلق تصاویر زیبا بلکه برای پیدا کردن دوست، آشتی کردن با دشمنان یا فریب آ‌ن‌ها، اظهار عشق و چیزهایی از این دست می‌توان استفاده کرد. می‌توان با آن به آدم‌ها خود بهتری را که آرزوی تبدیل شدن به آن را دارند نشان داد و یا از آن‌ها در برابر موقعیت‌های دردناک محافظت کرد و در نهایت می‌توان با آن دروغ و حقیقت را به بازی گرفت.

سمی در دوران نوجوانی به بهبود مهارت‌های خود ادامه می‌دهد (با حضور گابریل لابل موشکاف و ظریف در نقش جوانی سمی). او همچنین تجهیزات فیلمسازی بهتری در اختیار می‌گیرد و می‌تواند کارهای بیش‌تری انجام بدهد. هنگامی که او با چند نفر از بچه‌های محله یک وسترن می‌سازد، او با نگاه کردن به سوراخی که کفش پاشنه بلند مادرش روی صفحه نت ایجاد کرده است، متوجه می‌شود که با سوراخ کردن نوارهای فیلم بنظر می‌رسد که تفنگ‌های اسباب‌بازی پسرها مانند یک فیلم واقعی در حال شلیک گلوله هستند. زمانی که سامی یک فیلم جنگ جهانی دوم با حضور رفقای پیشاهنگش کارگردانی می‌کند، یک نشان لیاقت به دست می‌آورد. البته بیش‌تر به این دلیل که او فقط یک تکنسین نیست، بلکه نمایشگری است که شیوه ساخت فیلم‌های مورد علاقه‌اش را به دقت مطالعه کرده است (از جمله مردی که لیبرتی والانس را کشت بزرگ جان فورد که از قضا درباره تنش بین واقعیت و اسطوره است).

سپس برت خانواده را به کالیفرنیا می‌برد. سمی و خواهرانش ظاهرا تنها بچه‌های یهودی مدرسه‌ای هستند که پر از سفیدپوست‌های آنگلوساکسون پروتستان قدبلند و خوشتیپ است که بعضی‌های‌شان سمی را بخاطر میراثش مورد اذیت و آزار قرار می‌دهند. شکافی در خانواده به وجود می‌آید که اگرچه ناشی از استعداد کسی نیست، اما وجوه مختلف توانایی‌ها و استعدادهای اعضای خانواده فیبلمن بر شدت آن می‌افزاید. نتیجه آن لحظات تعلیق‌آمیزی است که شخصیت‌ها باید تصمیم بگیرند که حقیقتی مهم اما آزاردهنده را فاش سازند یا بخاطر آرامش خانواده آن را برای خود نگه‌دارند.

خانواده فیبلمن قبل از آنکه بتواند به داستان افسانه‌ای اسپیلبرگ که در قسمتی از سریال نایت گالری در ۱۹ سالگی جوآن کراوفورد را کارگردانی می‌کند بپردازد، به پایان می‌رسد. اما لحظه‌‌ای به همان اندازه هیجان‌انگیز را جایگزین آن می‌کند؛ ملاقات کوتاه اسپیلبرگ با قهرمانش جان فورد (با حضور کوتاه و استادانه دیوید لینچ). صحنه‌ای که میزان مکالمه فورد با ملاقات‌کننده‌اش تقریبا به اندازه زمانی که تلاش می‌کند سیگارش را روشن کند طول می‌کشد. البته داستان شخصی اسپیلبرگ چیزهای بیش‌تری دارد.

اما این یک فیلم‌ است و همانطور که کتاب‌ها و نمایش‌نامه‌ها نمی‌توانند همه چیز را دربر بگیرند فیلم‌ها نیز قادر به انجام این کار نیستند. اسپیلبرگ و همکار نویسنده‌اش تونی کوشنر از اشتباه اساسی‌ای که به بسیاری از فیلم‌های زندگینامه‌ای (و خود زندگینامه‌ای‌ها) ضربه می‌زند، اجتناب می‌کنند. در واقع آن دو برخلاف بسیاری از فیلم‌های این ژانر سعی نمی‌کنند هر لحظه‌ای که مردم ممکن است در جای دیگری شنیده باشند را در طول ۲ ساعت فیلم بچپانند. زیرا این مسئله باعث می‌شود که فیلم نتواند روی یک چیز تمرکز کند. کوشنر و اسپیلبرگ، زندگی فیلمساز را به عنوان یک اثر تخیلی اصلاح می‌کنند. این رویکرد به آن‌ها اجازه می‌دهد که همزمان این فکر رایج مخاطبان، «چقدر این‌ها واقعا اتفاق افتاده است» را به بازی بگیرند. همچنین به آن‌ها این امکان را می‌دهد که روی چند رویداد مهم زندگی فیلمساز تمرکز کنند که برای یک فیلم هالیوودی با هدف گسترده‌ترین مخاطبان ممکن از نو مجسم شده‌اند. نتیجه چنین انتخابی این است که همه چیز به سوالات در هم تنیده‌ای گره زده می‌شود که هر مخاطبی می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند. از جمله اینکه خوشبختی را چگونه می‌توان تعریف کرد؟ و آیا دستیابی به آن بدون آسیب رساندن به دیگران ممکن است؟

پاسخ واضحا نه است. تمام شخصیت‌های خانواده فیبلمن را می‌توان به ۳ دسته تقسیم کرد. برخی متوجه می‌شوند که مغموم و بداقبال هستند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا وضعیت خود را تغییر بدهند. برخی ناراضی باقی می‌مانند زیرا به اندازه کافی جسور (یا به اندازه کافی بی رحم) نیستند که گام‌های لازم را بردارند. و تعداد کمی از خوش‌اقبال‌ها نگران این موضوع نیستند زیرا از قبل سرخوش و خشنود هستند.

کوشنر و اسپیلبرگ بخش زیادی از این داستان‌ها را در صحنه‌های مستقل با آغاز، میانه و پایان مخصوص به خود – مانند یک نمایش صحنه‌ای – ترسیم می‌کنند. غالب فیلم در برداشت‌های طولانی‌ای روایت می‌شوند که هرگز خودنمایانه بنظر نمی‌رسند، زیرا سبک اسپیلبرگ همیشه در خدمت عمق بخشیدن به شخصیت‌ها و به تصویر کشیدن مضامین است. به عنوان نمونه به صحنه افتتاحیه بیرون سینما نگاه کنید که با سمی نوجوان در وسط کادر به پایان می‌رسد؛ یک خط تقسیم کننده انسانی با پدرش در یک طرف (که درباره سینما از زاویه عکاسی و تداوم دید صحبت می‌کند) و مادرش در طرف دیگر (که به او می‌گوید فیلم‌ها عمدتا درباره احساس‌ها و رویاها هستند).

در پایان، همه چیز به کشف آدم‌ها درباره چیستی خودشان برمی‌گردد. اینکه بفهمند چه کسی هستند و تصیم بگیرند که آیا بطور کامل به مسیری که فکر می‌کنند بیش‌ترین خوشبختی را برایشان به ارمغان می‌آورد متعهد شوند یا خیر. اینکه فیلم این پرسش‌های عمیق را حل نشده باقی می‌گذارد و تمام مسائل فلسفی و زیبایی‌شناختی مرتبط را به شیوه‌ای بازیگوشانه ارائه می‌دهد (نمای پایانی یک شوخی بصری است) آن را به یک تجربه اسپیلبرگی اساسی تبدیل می‌کند. شما فکر می‌کنید که او همه چیز را به شما می‌دهد و همه چیز در معرض دید ما است. اما هرچه بیش‌تر به تماشای آن بنشینید، بیش‌تر متوجه خواهید شد که چه هدایایی در خود محفوظ دارد.

نقد و نمرات فیلم خانواده فیبلمن

امتیازهای سایت های سینمایی به فیلم خانواده فیبلمن

وبسایت میانگین امتیاز
IMDB ۷.۸ از ۱۰
کاربران متاکریتیک ۷.۲ از ۱۰
منتقدان راتن تومیتوز ۹۱ درصد بر اساس ۲۷۵ نقد
کاربران راتن تومیتوز ۸۲ درصد
منتقدان متاکریتیک ۸۴ درصد براساس ۵۴ نقد